«مدرسه تاریخ شفاهی»-4

مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی باید «صبور»، «ملاحظه‌گر» و «به دور از تعصب» باشد

تنظیم: مریم اسدی جعفری

30 مرداد 1403


به گزارش سایت تاریخ شفاهی، چهارمین جلسه آنلاین «مدرسه تاریخ شفاهی» عصر سه‌شنبه، 19تیر 1403 با سخنرانی دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی با محوریت «مصاحبه، مراحل و آداب» به همت انجمن ایرانی تاریخ برگزار شد.

دکتر حسن‌آبادی در آغاز این نشست، به 20 سال فعالیت خود در حوزه تاریخ شفاهی اشاره کرد و گفت: «پروژه‌های زیادی در طول این سال‌ها در مرکز اسناد آستان قدس رضوی انجام شده و بیش از 20هزار ساعت مصاحبه، از موضوع تاریخ سیاسی - اجتماعی گرفته تا تاریخ ادبیات و هیأت‌های مذهبی ضبط و ثبت شده است. ساختار و ماهیت تاریخ شفاهی، حالت سهل و ممتنع دارد که خودش را کاملاً در مرحله مصاحبه نشان می‌دهد. از یک طرف سهل است، چون هر کسی با خودش فکر می‌کند می‌تواند مصاحبه بگیرد. از منظری هم سخت است، چون شما متنی تولید می‌کنید که شاید به نظر شما خیلی ساده و معمولی بیاید. ولی متن تاریخ شفاهی ممکن است در آینده، تنها متن یا صوتِ در دسترس، درباره یک موضوع باشد. همین خاص بودنِ تاریخ شفاهی، باعث می‌شود محقق به این منابع نیاز پیدا کند و پس از ارجاع، تبدیل به یک متنِ تاریخی شود. البته هجمه‌ها و ایراداتی به تاریخ شفاهی وارد شده است؛ مبنی بر اینکه در تاریخ شفاهی، داستان و خاطره تولید می‌شود و همین باعث شده خیلی‌ها روی خروجی‌های تاریخ شفاهی به عنوان یک متنِ متقن، تکیه نکنند. اما تاریخ شفاهی در یک دوره تاریخی با استانداردهایی در انجمن تاریخ شفاهی آمریکا تدوین شد. بعد از آن، در اروپا استانداردهای ارجاعی و کارکردی هم تدوین شد و باعث شد، تاریخ شفاهی مورد پذیرش قرار گیرد. به همان اندازه که نوشتن، کار سختی است و حاصل فکر شخصی شماست و هر کسی می‌تواند، قلمی بردارد و یک متنی را به نام خودش بنویسد، تاریخ شفاهی هم نسبت به نوشتن، سهل است. از منظری یک امضای مشترک بین مصاحبه‌کننده و نویسنده است که با عنوان تاریخ شفاهی، خروجی داده است. همه شما نسبت به محتوایی که تولید می‌کنید، مسئول هستید. تاریخ شفاهی، سه مرحله کلی دارد: قبل از مصاحبه – که قبلاً درباره آن صحبت شده-، مصاحبه، سازماندهی، آرشیو و تدوین. اگر بخواهیم جایگاه مصاحبه در تاریخ شفاهی را توصیف کنیم، مصاحبه مرحله‌ای از تاریخ شفاهی است که تمام هویت، شخصیت، اطلاعات و داده‌های شما از دل آن بیرون می‌آید. همچنین تمام زحماتِ قبل از انجام مصاحبه، بستگی به مصاحبه دارد. ما در مورد استانداردهای مصاحبه، منابع زیادی داریم. کتاب همایش تاریخ شفاهی در سال 1386 با محوریت مصاحبه در تاریخ شفاهی بود. دو عنوان کتاب هم توسط کتابخانه ملی منتشر شده است. علاوه بر منابع فارسی، منابع خارجی فراوانی در حوزه مصاحبه تاریخ شفاهی در دسترس است.»

وی در ادامه، مصاحبه را به عنوان یک گفت‌وگوی دوجانبه معرفی کرد و افزود: «مصاحبه استاندارد در تاریخ شفاهی، یک دیالوگ و گفت‌وگوی فعال است. در واقع تاریخ شفاهی، یک گفت‌وگوی فعال بین دو نفر، درباره یک موضوع است که طی یک توافق قبل از انجام مصاحبه، شکل می‌گیرد. البته بسیاری از کارهایی که - در حوزه تاریخ شفاهی- انجام می‌شود، به سمت مونولوگ – یا تک‌گویی- شیب پیدا می‌کند. موضوع، مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده هم بر اینکه تا چه اندازه بین مونولوگ یا دیالوگ بودن در تاریخ شفاهی حرکت کنیم، اثر می‌گذارند. اما بر اساس تجربه می‌گویم، ساختار مصاحبه در ابتدا به صورت ناخودآگاه به سمت مونولوگ شیب پیدا می‌کند و اصلاً چیز عجیبی نیست. این‌که یک نفر بنشیند، روی موضوع و سؤالات تمرکز کند و چشم در چشم مصاحبه‌شونده شود، کار راحتی نیست. به خصوص اگر مصاحبه، سنگین باشد یا به تناسب میزان تسلط مصاحبه‌کننده یا تسلط مصاحبه‌شونده، گاهی ناخودآگاه به سمت مونولوگ می‌رود. گاهی آن‌چنان مصاحبه‌گر بر کار مسلط می‌شود که حتی مصاحبه‌شونده را هم تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد و بیش از حد، بر مصاحبه کنترل پیدا می‌کند. یا مصاحبه‌شونده در چارچوبی قرار می‌گیرد که حرف نمی‌زند، یا تمایلی به حرف زدن ندارد، یا اطلاعات به ذهنش نمی‌آید یا دچار فراموشی شده و مصاحبه به سمت دیگری می‌رود. گاهی شخصیت مصاحبه‌شونده – مثل فرماندهان نظامی و یا شخصیت‌های سیاسی- و تسلط او بر موضوع باعث می‌شود، علی‌رغم حرفه‌ای بودنِ مصاحبه‌کننده، کار به سمت مونولوگ شدن برود. گاهی حتی مصاحبه‌کننده، جسارت پرسیدن ندارد و حرف‌های مصاحبه‌شونده قطع نمی‌شود. البته گاهی هم مصاحبه‌شونده چنان شیرین و جذاب صحبت می‌کند که ممکن است، مصاحبه‌کننده نخواهد حرف‌هایش را قطع کند.»

دکتر حسن‌آبادی با اشاره به مرز مصاحبه تاریخ شفاهی با مصاحبه خبری و روانشناسی اظهار داشت: «افرادی که مصاحبه‌های تاریخ شفاهی را به شکل مصاحبه خبری انجام می‌دهند یا مصاحبه‌های خبری را مصاحبه تاریخ شفاهی حساب می‌کنند، کم نیستند. از منظری دیگر، مصاحبه را به دسته‌های باز، بسته و ترکیبی تقسیم می‌کنند. مصاحبه‌های تاریخ شفاهی مبتنی بر سؤال است. یعنی شما مجبور هستید، یک سری سؤالات را قبل از شروع طرح، استخراج کنید و به عنوان سؤالات اولیه در تعریف طرح بیاورید. این سؤالات در مصاحبه‌های اولیه، معمولاً کم یا زیاد می‌شوند. قرار است، چارچوب رسمی تاریخ شفاهی در گام اول سازمان پیدا کند و داده‌ها گرفته شود. اما اینکه چگونه این چارچوب را در مصاحبه پیاده می‌کنید و سؤالات را می‌پرسید، بحث دیگری است. طراحی سؤالات و شیوه پرسش، در سوق دادن تاریخ شفاهی به سمت مصاحبه بسته یا باز اهمیت دارد. به‌‎خصوص در مصاحبه‌های اولیه، به علت عدم تسلط افراد بر مصاحبه و ساختار تاریخ شفاهی، گاهی ناخودآگاه به سمت مصاحبه‌های بسته گرایش پیدا می‌کند. اگر طراحی سؤالات به نحوی باشد که هدف، کنترل مصاحبه در یک چارچوب باشد، عموماً به پاسخ‌های بله، خیر یا پاسخ‌های کوتاه ختم خواهد شد. نوع پاسخگوییِ مصاحبه‌شونده هم در سوق دادن مصاحبه به سمتِ بسته تأثیر دارد. گاهی مصاحبه‌شونده دچار استرس می‌شود و علی‌رغم اینکه اطلاعات خوبی هم دارد، ناخودآگاه مصاحبه به سمت مصاحبه بسته می‌رود. گاهی شرایط جسمانی و روحی راوی اجازه نمی‌دهد، آن‌طور که می‌خواهید خروجی به دست بیاورید. گاهی سؤالات بسته در تاریخ شفاهی نیاز است. برای مثال، برای پاسخ به سؤالات عمومی، جواب‌های مشخص می‌خواهیم و سؤالات باز، زمانی مطرح می‌شود که یا جایگاه مصاحبه‌شونده قوی باشد، یا از پاسخگویی طفره برود یا آنقدر خوش‌صحبت باشد که وقتی یک مسأله‌ای را طرح موضوع می‌کنید، فرد ناخودآگاه پاسخ‌می دهد. اینکه آیا مصاحبه تاریخ شفاهی باید سؤالات بسته یا باز باشد، نیاز به آسیب‌شناسی دارد. واقعیت این است که هم سلیقه‌ها متفاوت است و هم بسته به نوع پروژه و شخصیت مصاحبه‌کننده، متفاوت است. اما استاندارد تاریخ شفاهی در دنیا این است که از هر دو نوع مصاحبه استفاده شود. یعنی گاهی نیاز دارید، با سؤالات بسته پیش بروید و وقتی نیازمند توصیف بیشتری از مسأله هستید، از سؤالات باز استفاده کنید.»

دکتر حسن‌آبادی، پس از تشریح انواع مصاحبه انفرادی و گروهی در تاریخ شفاهی تأکید کرد: «اینکه یک نفر به شما اجازه ورود به تجربه زیسته زندگی‌اش را بدهد، کار کمی نیست. به خصوص اگر شخصیت و جایگاهی داشته باشد و یا نخواهد حرف بزند. برخی تمایلی به بازگویی و بازخوانی بخش‌هایی از زندگی‌شان را ندارند و این هنر شما به عنوان مصاحبه‌کننده است که وارد دنیای شخصی او شوید. در گام اول تاریخ شفاهی، فارغ از اینکه چه نوع اطلاعاتی از راوی می‌گیرید، اطلاعات شخصی‌شده فرد در همه حوزه‌ها را می‌گیرید. چون فرد در طول زمان، چیزهای مورد علاقه‌اش را در ذهن خود نگهداری می‌کند، به حافظه ذهنی‌اش می‌سپارد و یادآوری آن، نیازمند ارتباط خوب، صمیمی، وثیق و مطمئن با راوی است. این نکته به شما اجازه می‌دهد، یک مصاحبه خوب انجام دهید و این امر، مستلزم این است که یک ارتباط خوب دوجانبه برقرار کنید. زمانی که ضبط خاموش می‌شود و فرد با شما صحبت می‌کند، مربوط به دنیایی از اطلاعات است که دوست ندارد، جامعه بفهمد. اما دوست دارد، با شما به اشتراک بگذارد و این جزو مهارت‌های مصاحبه‌کننده است. شکل سوم مصاحبه، گفت‌وگوی چند مصاحبه‌کننده با یک مصاحبه‌شونده برای بررسی ابعاد متخلف سیاسی – اقتصادی است. این نوع مصاحبه برای افرادی کاربرد دارد که جایگاه خاصی دارند. اما این مصاحبه در نهایت، جنبه کاملاً رسمی و خبری پیدا می‌کند، در یک چارچوب کاملاً خشک و رسمی قرار می‌گیرد و جنبه محرمانگی و عاطفی از منظری کمرنگ‌تر می‌شود. به نظر من گاهی می‌توان از مصاحبه‌های رسمی استفاده کرد، ولی این نوع کارها را خیلی توصیه نمی‌کنم.»

وی ادامه داد: «هویت تاریخ شفاهی، به مصاحبه است و خودِ مصاحبه هم مؤلفه‌هایی دارد که تا نباشد، مصاحبه تاریخ شفاهی شکل نمی‌گیرد. اجزای مصاحبه در هر مصاحبه تاریخ شفاهی شامل مصاحبه‌کننده، مصاحبه‌شونده، ابزار، موضوع و ساختار است. برخی سؤالات را می‌فرستند و می‌گویند جواب بده، خودت ضبط کن و برای ما بفرست. به خصوص وقتی مصاحبه‌شونده در دسترس نباشد. این نوع کارها شاید داده‌هایی به دست بیاورید، اما مصاحبه تاریخ شفاهی نمی‌شود! به این کار، خاطره‌نگاری شفاهی می‌گویند. یعنی چیزی که فرد می‌خواهد بنویسد، به صورت شفاهی به شما ارائه می‌دهد و دیگر بحث، چالش و گفت‌وگویی در کار نیست.»

این فعال حوزه تاریخ شفاهی، در تشریح جایگاه و مهارت مصاحبه، تأکید کرد: «آیا همه می‌توانند مصاحبه کنند؟، پاسخ، بله است. چون شاید همین تنها خاطرات باقی مانده از یک فرد باشد. گاهی آنقدر در ثبت خاطرات، تأخیر می‌کنیم که حسرت چند دقیقه ضبط خاطره را می‌کشیم. اما این نگاه عمومی به کار تاریخ شفاهی است. وقتی قرار است، یک کار هدفمند و طرح خاصی را شروع کنیم، باید داده‌های قابل استناد استخراج کنیم. ما یک سری استانداردهای عمومی و شخصیتی و یک سری استانداردهای تخصصی و علمی در مصاحبه تاریخ شفاهی داریم. یک فرد مصاحبه‌کننده باید چند شاخصه داشته باشد: اول باید صبور باشد. صبور در گوش دادن، سؤال طرح کردن، همراهی کردن با مصاحبه‌شونده و در نمایه‌سازی اطلاعات و تدوین. در واقع صبر، یک ویژگی شاخص برای مصاحبه‌کننده است. افرادی که عجله دارند و می‌خواهند، مصاحبه را در چند جلسه جمع کنند، گزینه‌های خوبی برای کار تاریخ شفاهی نیستند. خوب گوش دادن، خوب نشستن، زبانِ بدن، ارتباط چشم در چشم، آشنایی با حساسیت‌های مصاحبه‌شونده، تمام زحمات شما در رعایتِ این نکات است. لحظاتی که راوی، غرق در مصاحبه است و مشغول بیان مهم‌ترین لحظه زندگی‌اش است، خوب گوش کنید. خوش‌لباس و مرتب باشید. گاهی به تناسب سلیقه مصاحبه‌شونده لباس بپوشید. اینکه شما با کت و شلوار، سر جلسه مصاحبه بروید، یک پیام می‌رساند و وقتی با تی‌شرت بروید، پیامی دیگر. این موضوع، به ساختار فکری مصاحبه‌شونده ارتباط دارد. درک مصاحبه‌کننده از مصاحبه‌شونده، باعث برقراری ارتباط می‌شود. ویژگی بعدی یک مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی، این است که باید ملاحظات اخلاقی و سیاسی را رعایت کند. اگر فرد حاضر نیست، به سؤالات مربوط به زندگی شخصی‌اش پاسخ دهد، او را با نوع پرسش‌ها در تنگنا قرار ندهد. اگر شما به عنوان نماینده یک سازمان برای مصاحبه بروید، نگاه‌ها و ملاحظات متفاوت خواهید داشت. ویژگی بعدی، عدم تعصب و پیش‌داوری است و رعایت این نکته، خیلی سخت است. چون هر انسانی تعصبات خودش را دارد و گاهی این تعصبات، بخشی از شخصیت ما را می‌سازد؛ مثل تعصب وطنی. اما نکته مهم این است که باید از لحاظ اخلاقی و حرفه‌ای آگاه باشید که این تعصبات، تا چه اندازه روی مصاحبه شما تأثیر می‌گذارد. چون مصاحبه‌شونده اصلاً نباید از سؤالات شما احساس جانبداری کند و به او حس بدی منتقل کنید. مصاحبه‌کننده باید ملاحظات تخصصی هم داشته باشد. باید نسبت به موضوع مصاحبه و مصاحبه‌شونده، آگاه و به آن مسلط باشد. سؤالات باید از دل اگاهی شما نسبت به موضوع دربیاید. هر مصاحبه، چند مرحله سؤال دارد. یک بار در حین طراحی پروژه، تعیین می‌شوند. یک مرحله، سؤالاتی است که با مصاحبه‌شونده بررسی، کم و زیاد می‌کنید. یک مرحله هم سؤالاتی در حین مصاحبه، به ذهنتان می‌آید. ۸۰ درصد سؤالات، حاصل آگاهی و اِشراف مصاحبه‌کننده نسبت به موضوع است. این مصاحبه‌کننده است که گفت‌وگو را هدایت می‌کند، ملاحظات را درنظر می‌گیرد، روایت‌ها را راستی‌آزمایی می‌کند و اوست که باید واقعی بودنِ روایت‌ها را بفهمد. چون قرار است، بخشی از تاریخ باشد.»

دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی در بخش پایانی سخنانش گفت: «بعضی موضوع‌ها در تاریخ شفاهی، کلیدی هستند. هر مصاحبه‌ای فقط یک بار انجام می‌شود و برخی حاضر نیستند، دو مرتبه درباره یک موضوع صحبت کنند. اگر شما در همین یک جلسه، خوب و آگاهانه سؤال نکنید، مصاحبه را از بین برده‌اید. قبل از مصاحبه مطالعه کنید، سند و عکس ببینید. یک مصاحبه‌گرِ آگاه، چارچوب کلی تاریخ شفاهی را به درستی هدایت می‌کند. ما چند دسته مصاحبه‌گر داریم. یک دسته، مصاحبه‌کننده آزاد هستند که فارغ از محدویت‌ها و ضوابط سازمانی کار می‌کنند. اما خیلی از اوقات، مصاحبه را سلیقه‌ای می‌گیرند، اطلاعاتِ دمِ دستی می‌پرسند و مصاحبه را از حالت خودش خارج می‌کنند و آن را از بین می‌برند. بعضی مصاحبه‌گران، سازمانی هستند. یعنی یک سازمان، هزینه می‌کند و شما کار تاریخ شفاهیِ مدنظر آن‌ها را انجام و سفارش را تحویل می‌دهید. هر کدام از این دسته‌ها ضوابط و جایگاه خودش را دارد. اما هر نوع مصاحبه‌گری باشید باید جوانب را رعایت کنید. سؤال بعدی این است که آیا با هر کسی می‌توان مصاحبه کرد؟ همان‌طور که مصاحبه‌کننده یک سری استانداردهای شخصی و عمومی دارد، مصاحبه‌شونده هم باید دارای شرایطی باشد. مصاحبه‌شونده باید سالم و حتی‌الامکان سرحال باشد. فراموشی نگرفته باشد، خوش‌زبان، خوش‌بیان و قابلیت ارائه مطلب داشته باشد. البته گاهی ناچارید، افرادی خارج از این چارچوب انتخاب کنید. این شرایط برای مواقعی است که دست شما در انتخاب راوی باز باشد. هیچ مصاحبه‌شونده‌ای جای دیگری را پُر نمی‌کند. در تاریخ شفاهی، مصاحبه تکراری نداریم. ممکن است موضوع کتاب‌ها مثل هم باشند، اما محتوای یکسانی ندارند. چون هر مصاحبه شونده، اطلاعاتِ شخصی خودش از آن موضوع را روایت می‌کند.»

 

«مدرسه تاریخ شفاهی»-1

«مدرسه تاریخ شفاهی»-2

«مدرسه تاریخ شفاهی»-3



 
تعداد بازدید: 304


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 115

ستوان نصر را به بیمارستان بردند ولی او مُرد، در حالی که انتظار آن را نداشتیم؛ زیرا ستوان فقط از ناحیه دهان زخمی شده بود و جراحتش خیلی عمیق نبود. حتی تا آخرین دقایق سرپا بود و هیچ ضعفی هم نداشت ولی با همه اینها او زنده نماند و به درک واصل شد. جوان خرمشهری که در کوچه به‌وسیله ستوان نصر به شهادت رسید نظامی نبود. بعد از شهادت او افراد ما اعضای خانواده را اسیر کردند و به محله حی‌البعث که محل استقرار خانواده‌های اسیر خرمشهری بود فرستادند. یک هفته از استقرار ما در خرمشهر گذشت. روزی وانتی روی جاده آمد و ما به طرفش تیراندازی کردیم.