رونمایی و نقد یک سند خانگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس

منبعی برای تاریخ شفاهی سه سال

کتاب «جامه سرخ» نشان می‌دهد چه گنجینه‌هایی در شهرستان‌ها و استان‌ها داریم. هر چه از مرکز فاصله بگیریم گوهرهای بیشتری پیدا می‌کنیم. حتی در روستاها می‌توانیم چیزهایی پیدا کنیم که شاید در شهرها نباشد. این که دست‌نوشته‌های شهید، انگلیسی است، منحصربه‌فرد است.

36 سال گذشت...

خاطره‌ای از تیر 1360

عامل انفجار به سمت ایشان می‌آید و می‌گوید: «چرا نشسته‌اید؟ چرا به سالن نمی‌روید؟ شما مردم را دعوت کرده‌اید و میزبان هستید، حضور در جلسه واجب‌تر است!» پدرم به سالن جلسه وارد می‌شود. ظاهراً کلاهی چند نفر دیگر از شهدا را با همین حرف به داخل سالن می‌کشاند تا نقشه‌اش را عملیاتی کند.

خاطراتی که در دهمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب» بازگو شدند

چهارده سال پیگیری برای یک کتاب

دکتر محمدعلی موحد ‌گفت: «من همیشه از انتخاب‌های زهرایی متعجب می‌شدم. او روی کارهایی دست می‌گذاشت که به نظرم نباید کار می‌کردم، چون به نظرم وقتم تلف می‌شد و سرمایه فرهنگی ایران هدر می‌رفت، اما بازخورد آن کتاب‌ها برای من حیرت‌انگیز بود.»

دیدار با خانواده محمد زهرایی در نهمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب»

می‌خواست بزرگ‌ترین کتاب‌فروشی ایران را تأسیس کند

از کجا شروع شد که به انتشارات کارنامه رسید؟

نهمین نشست از دوره دوم نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب» با حضور مهدیه مستغنی یزدی، صاحب امتیاز نشر کارنامه، ماکان و روزبه زهرایی، فرزندان مرحوم محمد زهرایی، مدیر فقید انتشارات کارنامه در سرای اهل قلم برگزار شد.

دویست‌وهشتادویکمین شب خاطره دفاع مقدس برگزار شد

با خاطرات خط‌شکنان، از جنوب ایران تا جنوب سوریه

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دویست‌وهشتادویکمین برنامه از سلسله برنامه‌های شب خاطره دفاع مقدس، در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه محمد کریمی، صدیقه سمیعی و مجید یوسف‌زاده به بیان خاطرات خود از هشت سال دفاع مقدس و نبردهای مدافعان حرم پرداختند.

موزه‌ای برای حفظ تاریخ شفاهی در دنیای غرب‌زده قرن ۲۱

ارزش تجربیات متفاوت که شامل سرگذشت همونگ نیز می‌شود دقیقاً بیان می‌کند که چرا وانگ موزه همونگ را بنیان گذاشت: «این طرح شوقی ۱۰ ساله است که دارد شکل می‌گیرد.» او حالا به ‌عنوان رئیس هئیت مدیره موزه کار می‌کند. مأموریت موزه همونگ به صورت طرحی برای «درک و دانشی بینابینی بین همه چیزهای همونگ» تعریف شده است تا فرهنگ و تاریخ همونگ را از طریق ارتباط با جامعه آن حفظ کند.

در هشتمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب» مطرح شد

خاطراتی از نشیب و فراز ناشر بودن

هشتمین نشست از دوره دوم نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب»، جلسه دوم گفت‌وگو با مرتضی آخوندی، مدیر انتشارات دارالکتب‌ الاسلامیه بود. او در این نشست خاطراتی از نشیب و فراز ناشر بودن و ناشر ماندن خود گفت.

دیدار با مدیر انتشارات دار‌الکتب الاسلامیه در نشست «تاریخ شفاهی کتاب»

هیچ وقت کتابی را از روی بقیه چاپ یا افست نکردیم

هفتمین نشست از دوره دوم نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب» میزبان مرتضی آخوندی، مدیر انتشارات دار‌الکتب الاسلامیه بود. او در این نشست از چگونگی ناشر شدن خود و پدرش گفت. همچنین بازداشت پدر توسط مأموران حکومت پهلوی را به خاطر کتاب امام علی(ع)‌ صدای عدالت انسانی به یاد آورد: حدود سال 1335 یک روز چند نفر به مغازه آمدند و این کتاب را خواستند...

دویست‌وهشتادمین شب خاطره دفاع مقدس

خاطره‌گویی کاریکاتوریست بین‌المللی و سرباز عراقی

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، دویست‌و‌هشتادمین برنامه شب خاطره دفاع مقدس در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد. در این برنامه محسن زعیم‌زاده، سید مسعود شجاعی طباطبایی و تیمول دردوش به بیان خاطرات خود از دوران جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه ایران پرداختند.

در ششمین نشست «تاریخ شفاهی کتاب» بیان شد

خاطراتی از چاپ پنهانی رساله امام خمینی(ره)

سید مجتبی کتابچی به نحوه چاپ رساله امام خمینی(ره) در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: با توجه به شرایطی که در خرداد ماه سال 1342 برای امام خمینی(ره) پیش آمد توجه مردم به ایشان و رساله‌شان بیشتر شد و ما رساله ایشان را پنهانی چاپ می‌کردیم. چاپ‌های متعددی هم صورت گرفت و در اختیار افراد می‌گذاشتیم. در بین افرادی که برای گرفتن رساله امام(ره) مراجعه می‌کردند افراد مشکوکی هم می‌آمدند که احساس می‌کردیم از اداره ساواک آمده‌اند.
...
34
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»