آشنایی با سه راوی و دو کتاب در برنامه 284 شب خاطره
قهرمانان والفجر مقدماتی، سومار و سوریه
آن روزها با نوزدهمین سالگرد تأسیس حزب بعث عراق مصادف بود و صدام اعلانی به فرماندهانش داده بود که چنانچه نیرویی بتواند تپه 402 را از دست ایرانیها خارج کند، به همان تعداد ماشین بنز به آنها خواهد داد. فرمانده سپاه چهارم عراق این مسئولیت را پذیرفت و...نشست «تاریخ شفاهی کتاب» باز هم میزبان داوود موسایی بود
سرگذشت چند کتاب مرجع
زمانی که در سال 1360 بهطور رسمی کارم را شروع کردم، با خودم فکر میکردم که من میخواهم میان این ناشران عمومی چه کاری انجام بدهم؟ چون کارم با فرهنگهای حییم شروع شده بود، بهترین شاخهای که میتوانستم در آن فعالیت کنم، همین شاخه کتابهای مرجع بود.خاطرهگویی غلامرضا امامی در نشستهای 22 و 23 «تاریخ شفاهی کتاب»
تاریخ شفاهی، ارتباط ما را با گذشته برقرار میکند
علی شریعتی با دیدن یادداشت جلال آلاحمد در آن دفتر، خواست تا زمینه دیدارش را با جلال فراهم کنم. من به جلال گفتم و روز بعد به همراه دکتر شریعتی به دیدن جلال رفتیم. در این دیدار، علی شریعتی از فعالیتهایش در کنفدراسیون دانشجویان ایرانی گفت و...«تاریخ شفاهی کتاب» به روایت مدیر انتشارات فرهنگ معاصر
خاطراتی از تولید و نشر فرهنگهای دو زبانه
باید سنتشکنی میکردم. حدود 1500 نسخه از فرهنگ انگلیسی ـ فارسی را به صورت رایگان برای استادان فرستادم. دکتر زرینکوب بعد از دریافت این فرهنگ، یک یادداشت فرستاد که برای من میلیاردها ارزش دارد. با این کاری که کردم، ظرف مدت چهار سال 100 هزار جلد از این فرهنگ را فروختم.سه سخنرانی در نشست «ضرورت تدوین تاریخ شفاهی نظام آموزشی»
تاریخ شفاهی، توصیف وضعیت است
در مراسمی در یزد، خانمی را دیدم که 46 سال معلم کلاس اول ابتدایی بود؛ 30 سال بهطور رسمی و 16 سال غیر رسمی کار کرده بود. همگی برای او بسیار کف زدند. خاطرات این افراد را بنویسید و ثبت کنید.بررسی جایگاه تاریخ شفاهی و خاطرات دفاع مقدس
گفتوگو درباره مردمپسندترین بخش تاریخ
ما بدون حافظه تاریخی قدرت ادامه زندگی نداریم. اگر خاطره میتواند بخشی از حافظه تاریخی را به وجود آورد و نگهدارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟ ما جامعهای نیستیم که به لحاظ تولیدات ادبی قدمهای سنگین و بزرگی برداشته باشیم، اما خاطرات توانست ذائقه مردم را تغییر داده و تأمین کند.بیستمین جلسه «تاریخ شفاهی کتاب» میزبان مدیر انتشارات زوّار بود
سختیهای ادامه حرفه پدر
مادرم بسیار علاقه داشت تا انتشارات، پابرجا بماند و به قول خودش «چراغ را روشن نگه داریم.» او انجام این کار را از من خواست، زیرا برادرانم جرأت نه گفتن را داشتند و من این جرأت را نداشتم.طرحی که دغدغه «ثبت روایتهای زنده» را دارد
روزشمار تحولات، مبنای تاریخ شفاهی کاخ گلستان
هدف اصلی این بود با افرادی که در طی چهل، پنجاه سال گذشته در کاخ گلستان کار میکردند مصاحبه کنیم. بیشتر، بناهایی که خراب شده و تعمیر شده بودند را مدنظر داشتیم و سعی کردیم افرادی که فرصت داده نشده بود از گذشته و خاطراتشان صحبت کنند، حرف بزنند.خاطراتی از یک ناشر
کتاب و روحیه ماجراجوی من
چاپ این کتاب در آن زمان بسیار خطرناک بود. ترجمه این کتاب در اتاقم بود که ساواک به خانه ما در خیابان نواب آمد. مادرم متوجه شد. ترجمه را برداشت و زیر تخت خودش گذاشت. از آنجایی که او زخم بستر داشت، زیر تخت او را جستوجو نکردند.دویستوهشتادوسومین برنامه شب خاطره
خاطرهگویی فرماندهان مرزبانی
آنقدر درگیری شدید بود که وقتی من در سر خیابان اصلی زاهدان پیاده شدم، اولین ترکش به پای من خورد. کنار جاده نشستم و منطقه را ارزیابی کردم. دیدم که آنها وسط محاصره ما قرار دارند؛ نه میتوانند به جلو حرکت کنند و نه به عقب برگردند......
32
...
آخرین مطالب
- تمرکز تاریخ شفاهی بر جنگ تحمیلی، دلیل عدم توجه دانشگاهها
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاهها هستیم
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97