تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت سیدمسعود خاتمی

طبیب زندان دولَتو

ملیحه کمال‌الدین

09 دی 1399


«طبیب زندان دولَتو» عنوان کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت سیدمسعود خاتمی است که به کوشش محمدرضا باقری و توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سال 1399 منتشر شده است.

دکتر خاتمی، مسئول بهداری کل سپاه در دوران جنگ تحمیلی در سال 1332 در روستای قودجان از توابع شهرستان خوانسار به دنیا آمد. وی در دوران دانشجویی‌اش در شیراز در زمان انقلاب، تحت تأثیر شخصیت‌هایی چون آیت‌الله دستغیب و آیت‌الله سعیدی به خیل انقلابیون پیوست. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 به همراه جمعی از پزشکان و پزشک‌یاران به هم‌یاری و مداوای آسیب‌دیدگان غائله کردستان شتافت که در میانه راه در کمین گروهک دمکرات گرفتار شدند. وی و همراهانش حدود پنج ماه در زندانی در روستای دولتو در آذربایجان غربی اسیر این گروهک بودند.

دکتر خاتمی پس از آزادی به سپاه می‌پیوندد و فرمانده سپاه فارس می‌شود. پس از آن هم مسئولیت واحد امور پاسداران بر عهده وی گذاشته می‌شود و به عضویت شورای عالی سپاه درمی‌آید. با تشکیل وزارت سپاه، وی در سمت معاونت حقوقی و پارلمانی این وزارتخانه ایفای نقش کرده و سپس با حکم محسن رضایی، در شهریور 1363 به عنوان مسئول بهداری کل سپاه پاسداران مشغول خدمت می‌شود که تا پایان جنگ این سمت را بر عهده داشت.

کتاب طبیب زندان دولَتو، شامل چهارده گفت‌وگو است که اولینِ آن درخصوص تولد راوی تا زمان انقلاب اسلامی است. در این گفت‌وگو، دکتر خاتمی درخصوص خاستگاه خانوادگی خود توضیحاتی داده و به معرفی خانواده‌اش پرداخته است. همچنین درخصوص آشنایی‌اش با آیت‌الله سعیدی در دوران نوجوانی و گرایش‌های انقلابی که در او ایجاد شده است توضیحاتی داده و پس از آن به پذیرش در رشته پزشکی عمومی دانشگاه پهلوی شیراز و هم‌زمانی دوران دانشجویی‌اش با دوران مبارزه علیه حکومت شاهنشاهی اشاره کرده است.

گفت‌وگوی دوم کتاب به فعالیت‌های دکتر خاتمی پس از پیروزی انقلاب می‌پردازد. پس از غائله کردستان، او به همراه عده‌ای از پزشکان و پزشک‌یاران برای مداوای مجروحان سردشت، عازم این شهر می‌شوند که در این مسیر گرفتار کمین نیروهای حزب دمکرات شده و این اتفاق منجر به شهادت دو تن از این افراد و اسارت بقیه گروه در زندان دولتو می‌شود. توصیفات دکتر خاتمی در این فصل از اوضاع زندان دولتو و سختی‌های زندگی در آن، چهره حقیقی گروه‌های تجزیه‌طلب را به خوبی به تصویر کشیده است.

در گفت‌وگوی سوم، دکتر خاتمی به تشریح عملکرد فرماندهان سپاه تا پیش از فرماندهی محسن رضایی پرداخته و سپس به انتصاب خود به فرماندهی سپاه استان فارس اشاره می‌کند. همچنین در ادامه به نحوه ایجاد ارتباط میان مراکز سپاه استان فارس، تشکیل سپاه عشایر و پایان دادن به برخی غائله‌های محلی فارس اشاره کرده است. وی در ادامه درباره سفر شخصیت‌هایی چون بنی‌صدر، رجایی، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و...  به استان فارس در زمانی که فرماندهی سپاه این استان را برعهده داشت توضیح می‌دهد. همچنین درباره تشکیل دفتر هماهنگی در سپاه پاسداران، شورای فرماندهی سپاه استان فارس، شکل‌گیری شورای عالی فرماندهی سپاه در تهران، عضویت در این شورا و برعهده گرفتن مسئولیت امور پاسداران توضیحاتی ارائه کرده است.

موضوعات اصلی گفت‌وگوی پنجم کتاب تشکیل بهداری و وزارت سپاه است. دکتر خاتمی پس از بیان نحوه اعزام نیروهای مردمی به مناطق جنگی در روزهای آغاز حمله به ایران، درباره تشکیل واحد بهداری همزمان با شکل‌گیری یگان‌های رزم توضحاتی ارائه کرده است. ارتباط بین بهداری کل در تهران و بهداری‌های رزمی در مناطق جنگی هم از مطالب دیگر این گفتوگو است. در ادامه دکتر خاتمی درباره شکل‌گیری ستاد امداد و درمان در تهران، با مسئولیت آقای فیرزوآبادی، معاون دفاعی نخست‌وزیر سخن گفته است. تقویت بهداری نیروی زمینی سپاه و رعایت حفاظت اطلاعات در بهداری جنگ به منظور جلوگیری از هشیاری دشمن، از دیگر موضوعات مهم مطرح شده در گفت‌وگوی ششم کتاب است.

در ادامه کتاب، راوی به تشکیل بسیج جامعه پزشکی و خدمات فداکارانه گروه پزشکی در بیمارستان‌های صحرایی پرداخته است. پس از آن هم به واگذاری بیمارستان امام حسین(ع) و بقیةالله(عج) به سپاه اشاره کرده و درخصوص نحوه ارتباط بهداری‌های مناطق ده‌گانه سپاه با بهداری مرکز توضیح داده است. محور گفت‌وگوی هشتم کتاب هم مجموعه فعالیت‌ها و خدمات واحد بهداری در رشته‌های گوناگون پزشکی و پیراپزشکی در طول هشت سال دفاع مقدس است. همچنین دکتر خاتمی درباره ادامه تحصیل کادر پزشکی و سهمیه رزمندگان و ایثارگران و خانواده‌های آن‌ها و تصمیمات و اقداماتش در این زمینه توضیح داده است.

در گفت‌وگوی نهم کتاب، مجموعه اقدامات واحد بهداشت در جبهه‌ها شرح داده شده است. نکته‌ای که راوی بر آن تأکید چندباره کرده، اقدامات پیشگیرانه اما نادیده گرفته شده واحد بهداشت است که مانع بروز بسیاری از مشکلات در حوزه بهداشتی عمومی و فردی برای یگان‌ها می‌شد. نیروهای واحد بهداشت، نیروهایی «مظلوم، اما مؤفق» که جزء نیروهای گمنام دوران دفاع مقدس بودند و به دلیل اصرار بر رعایت بهداشت، گاهی مورد تمسخر بعضی از مسئولان یگان‌ها قرار می‌گرفتند.

در ادامه کتاب و گفت‌وگوی دهم، درباره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی در طول جنگ تحمیلی و اقدامات واحد بهداری در برخورد با مجروحان شیمیایی صحبت شده است. همچنین دکتر خاتمی مشاهدات میدانی خود از بمباران شیمیایی حلبچه را در این جلسه بیان کرده است. در ادامه بحث استفاده از رژیم بعث از عوامل شیمیایی در جنگ با ایران و پیامدها و تأثیرهای آن، در سه گفت‌وگوی بعدی کتاب هم به موضوع مواجهه جامعه پزشکی ایرانی، به خصوص بهداری سپاه با مجروحان شیمیایی و شیوه درمان آن‌ها پرداخته شده است. راوی، رفتار حرفه‌ای پزشکان و کادر درمان ایران با مجروحان عراقی و مداوای آنان همانند مجروحان ایرانی را برگ زرینی در کارنامه جامعه پزشکی ایران می‌داند. همچنین در گفت‌وگوی سیزدهم، دکتر خاتمی سیر درمان مجروحان پس از جنگ و اعزام آن‌ها به خارج از کشور به‌ویژه آلمان و انگلیس را تشریح کرده است.

در آخرین گفت‌وگوی کتاب، درباره تاریخچه شکل‌گیری دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله(عج) تهران و توسعه بخش‌های گوناگون آن صحبت شده است. با توجه به نیاز سپاه به دانشگاه علوم پزشکی، در سال 1373 دانشگاه علوم پزشکی بقیة‌الله(عج) با سه دانشکده شروع به کار کرد و دکتر خاتمی به عنوان اولین رئیس آن منصوب شد. انتشار مجلات علمی‌-پژوهشی، تقویت بنیان‌های طب نظامی، تحقیقات شیمیایی و بیولوژیکی و آزمایش‌های تشخیص دی.ان.ای از فعالیت‌های منحصر‌به‌فرد این دانشگاه است که دکتر خاتمی در سخنانش درباره آن‌ها توضیحاتی داده است.

کتاب «طبیب زندان دولتو» در قالب 304 صفحه، شمارگان یک‌هزار نسخه و با قیمت 45000 تومان در چهلمین سالگرد دفاع مقدس به زیور طبع آراسته شده است.



 
تعداد بازدید: 5236


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.