کرونا و «یادنوشتهای کرونایی»
علیرضا کمری
27 فروردین 1399
یکی دو جا در این روزها دیده و شنیده شده است که بعضِ مجموعهها و نهادها، گرفتاران بلیّهی کرونا (اعم از بیماران و بیمارداران و خودقرنطینهکردگان) را دعوت به خاطرهنویسی راجع به این رویداد کردهاند، این دعوت و اقدام به اجابت آن البته متضمن فواید و آثاری است که علیالعجاله از بیان موارد آن صرف نظر میشود. معالوصف جای تذکار و توجه دارد که آنچه اکنون در مواجهه با این پدیده به قلم میآید در زمرهی «یادنوشت/ یادداشتهای روزانه» قرار میگیرد نه «خاطرهنوشته و خاطرهنوشتهها». خاطرهنوشته، نوشتهای است که به یادماندهها و بهخاطرسپردهشدههای گذشته و در ذهن مانده را ـ که به گاهِ اظهار و اعاده احیا میشود ـ به کلام و عبارت درمیآورد. در نوشتنِ خاطره، تداعیِ یاد/ بهیادآوردن از «گذشته» در «حال» رخ میدهد. یعنی یک فاصلهی زمانی تفکیککننده میان گذشته و حال ـ و در تلقی دقیقتر، تفاوت و توفیر زیست فرهنگی/ گفتمانی ـ وجود دارد که گذشتهی سپریشده را برای اکنون به «خاطره» تبدیل میکند. لهذا آنچه این ایام دربارهی کرونازدگان و خانهمانیهای کرونایی ممکن است به قلم آید یا برای نوشتن آن از سوی کسانی یا جاهایی دعوت و تشویقی صورت پذیرد، خاطرهنویسی و خاطرهنگاری نیست، بلکه «یادنوشت/ یادداشتنویسی روزانه» و «یومیّهنگاری» است. البته یادداشت/ یادنوشتهای روزانه/ تقویمنگاری، از حیث دقت در نقل و ثبت جزئیات ارزش و اعتبار بیشتری نسبت به خاطرههای مکتوبشده دارند؛ در عین حال، یادداشتهای یومیّه در موضوع و مندرجات مقید/ متمرکز به ذهنیت و تلقی نویسنده/ نگارنده در همان روز هستند و اینگونه نوشتن متکی بر «یاد حاضر و مشاهدهی اکنون» را نباید با خاطرهنوشتهها یکسان انگاشت. به این نوع روزنگاری «روزنامهی خاطرات» نیز گفتهاند (ر.ک به: روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه)[1]. دانستنی است خاطرهنوشتههایی که مبتنی بر یادنوشتههای روزانه به قلم میآیند در گزارش دقایق و جزئیات ماجراهای گذشته ـ مشاهدات و مسموعات راوی و شرح کردوگفت وی ـ دقیقتر و از سایشِ گذر زمان ایمنتر و سالمترند. یادنوشت/ یادداشت روزانه البته میتواند دربردارندهی حدیث نفس و حسب الحال نویسنده و گزارش عینیّات بیرونی راوی آن باشد. از این حیث یادنوشتهای روزانه را میشود گونهای گزارشنگری و گزارشنگاری فردی از عالم انفس به آفاق هم تلقی کرد. خداوند همگان را از این امتحان و محنت بزرگ به مدد الطاف خفیه و جلیهاش به در آورد و بیرون کُناد. وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ (آلعمران/ 140).
تعداد بازدید: 4479
![](images/sharing/print.png)
![](images/sharing/twitter.png)
![](images/sharing/email.png)
![](images/sharing/facebook.png)
![](images/sharing/google.png)
![](images/sharing/linkedin.png)
![](images/sharing/pinterest.png)
![](images/sharing/sapp.png)
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107
سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت میکرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف میزدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر میکنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر میکرد. میگفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آنکه آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کردهاند.![](pic/banner_box/263.jpg)
![](pic/banner_box/254.jpg)
![](pic/banner_box/169.jpg)
![](pic/banner_box/235.jpg)
![](pic/banner_box/180.jpg)
![](pic/banner_box/43.jpg)
![](pic/banner_box/25.jpg)
![](pic/banner_box/26.jpg)