دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران 27 آذر برگزار میشود
07 آذر 1398
پیامرسان انجمن تاریخ شفاهی ایران، اطلاعیه شماره هشت «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران: تاریخ شفاهی صنعت، مهندسی و پشتیبانی دفاع مقدس» در خصوص زمان و مکان برگزاری همایش را منتشر کرد.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، در این اطلاعیه آمده است: «شورای سیاستگذاری دوازدهمین همایش ملی تاریخ شفاهی ایران از تمامی استادان، صاحبنظران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقهمندانی که برای شرکت در همایش (28 آبان 1398) ثبتنام و برنامهریزی کرده بودند، اما با لغو ناگهانی و ناخواسته همایش مواجه شدند عذرخواهی کرده و به اطلاع میرساند:
ـ زمان جبرانی و جدید برگزاری همایش روز چهارشنبه 27 آذر 1398 از ساعت 8 صبح لغایت 18 خواهد بود.
ـ کیفیت و نحوه برگزاری همایش مطابق با برنامه اعلام شده در اطلاعیههای قبلی است. (چهار جلسه همایش شامل ارائه 5 سخنرانی و 12 مقاله منتخب داوران)
ـ مکان برگزاری، تالار صائب دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان است.
ـ از علاقهمندان برای شرکت در همایش خواهشمند است، حداکثر تا تاریخ 20 آذر 1398 با رایانامه Iranian.oha@gmail.com مکاتبه و ثبتنام نمایند.
ـ برای شرکتکنندگان در همایش گواهی حضور صادر خواهد شد.»
در پایان این اطلاعیه اهداف و محورهای «دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران: تاریخ شفاهی صنعت، مهندسی و پشتیبانی دفاع مقدس» یادآوری شده است: «اهداف: تبیین نسبت و ضرورت، بازشناسی نقش، و بازیابی اولویتهای تاریخ شفاهی در عرصه جهاد سازندگی، صنعت، مهندسی و پشتیبانی در دفاع مقدس. محورهای همایش:1. پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی 2. امور اداری و انتظامی 3. اعزام و تدارکات 4. صنعت، ابتکارات و اختراعات 5. مستندسازی و آرشیوهای اداری 6. واحدهای اختصاصی مرتبط با دفاع مقدس در ادارات 7. دیگر موضوعات مرتبط.»
تازهترین دیدگاههای دستاندرکاران همایش را میتوانید در دو متن سایت تاریخ شفاهی ایران بخوانید:
- مشروح نشست خبری دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران: باید از معنا و مفهوم تاریخ شفاهی مراقبت کرد
- خبرهای ماه؛ آبان 1398: تاریخ شفاهی ایران و فرصتهای نوین تحقیق
تعداد بازدید: 7839








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 7
سه ـ چهار روز از عملیات گذشت. بچهها از سمت راست کوه بالا کشیده بودند. ارتفاعات شیلر در حال فروپاشی بود. من چند بار با یکی از رانندههای آمبولانس زیر خیمه آتش دشمن نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم، در حالی که خشم خمپارهها در اطرافمان شعله میکشید. یک بار که آمدند و آمبولانس خواستند، فهمیدم این بار جنازه شهید «حاجیپور» را باید ببریم. حاجیپور فرمانده تیپ عمار بود. شجاعت او را از زبان بچهها زیاد شنیده بودم. حاجیپور با موتور میرفته که زده بودندش.






