سنخشناسی روایت شفاهی(1)
روایت مبنایی و آسیب شناسی آن
مرتضی نورایی
12 تیر 1398
به نظر میرسد تاریخ شفاهی از جنس امور سهل ممتنع است. بهویژه در باب استخراج؛ در عرصه تدوین با متونی روبهرو هستیم که دچار اشکال و مشکل فراوان و متفاوتی هستند. از یک سو دیده میشود که مبنا صرف یک مصاحبه و استخراج و تدوینی است که از اولیات بیبهره است. از همینرو علیرغم تلاش مولد، در دایره توجه خوانندگان و متخصصان قرار نمیگیرد. بخش دیگر مربوط به حولیات تاریخ شفاهی در عرصه فراگیر شدن (اپیدمی شدن) آن ازجمله در راستای ضرورتهای اداری است که تنها به عنوان و کمیت امر بر مبنای ارائه گزارش کار، تهیه و تولید شده است. در این مقام برای جلوگیری از اتلاف وقت و سرمایه و همچنین جولان بیخود و بیجهت کممایگی لازم است مطالبی را بهطور جدی در مبحث روایت مبنایی خاصه مورد توجه قرار داد: «قدری تاریخ شفاهی را پاس بداریم».
تولید روایت مبنایی در واقع بخش مهم تدوین است. روایت مبنایی یعنی قصه اصلی که همه امور مصاحبه در آن درگیر بوده و قرار است حامل پیام و داستان اصلی آن موضوع باشد: اعم از این که پژوهش، موضوعمحور یا فردمحور و شعبات آنها باشد. به بیان دیگر سعی بلیغ مورخ در اینجا با کنکاش عالمانه در داشتههای ذهنی مصاحبهشونده برای استخراج مکنوناتی است که از آن پس در ذهن و نظر مصاحبهکننده میباید در قالب روایتی یکدست، پالایش یافته و خود نمایی کند. بدینصورت مصاحبهگر و مصاحبهشونده، هر دو در قالب یک راوی، نقشپذیر بوده و از هر دو باید روایتی متصل و منسجم مستخرج و عرضه گردد. در این «بافتار» (context) علاوه بر داشتن ذائقه و قوه محرکه لازم برای پژوهشگر تاریخ شفاهی باید به چند عنصر اساسی اشاره داشت که در تعامل و تعادل با یکدیگر میتوانند روایتی کموبیش متقن، قابل باور و خواندنی را ارائه دهند:
1. پیشمطالعه؛ در گام نخست باید اذعان داشت که در ورود به مصاحبه نیاز به تسلط به ادبیات تحقیق است که پیش از این به ضرورت تسلط بر آن، یادداشتی ارائه شده است. باید یادآور شد که اغلب و بهطور فراگیر ملاحظه میشود که مصاحبهکننده به همین دلیل، تسلطی بر ابعاد پژوهش خود (مصاحبه) نداشته و باز به همین دلیل نمیتواند انتظارات خواننده را برآورده سازد. چیرهگی مصاحبهگر بر نقطه عزیمت تحقیق میتواند تمامی زوایای لازم را در طراحی مسیر پرسشگری و گفتوگو مهندسی کرده و مبنای منطقیتری در سلسله پرسشها ایجاد نماید؛ در باره چه چیزی؟ در چه زمانی؟ چرا؟ چگونه؟ و در نهایت تا کجا؟ میخواهیم پرسشگری کنیم. بدون این درایت، ورود به مصاحبه در واقع به نوعی قربانی کردنِ موضوع و پروژه خواهد بود.
2. استخراج مستقیم (بدون پالایش- فوری)؛ دیگر این که بلافاصله پس از مصاحبه دیده میشود مطالب مورد مصاحبه بدون پالایشهای لازم و اعتبارسنجی آنها با سایر مستندات و منابع، به صرف خاطرهگویی پیاده و منتشر میشود. و حتی نام تاریخ شفاهی هم بر آنها اطلاق و الصاق میشود. این یکی از مهمترین آسیبهای موجود در نگارشها با عنوان تاریخ شفاهی است.
باید در نظر داشت پیادهسازی در همه حال نیاز به ویرایش و پیرایش دارد. از آن جهت که اصالت مصاحبه و ملاحت شفاهیت باید در متن حتیالامکان محفوظ باشد. مسئله ویرایش ادبی و حتی مستندسازی نباید بر پیکره روایت آسیب وارد سازد. و از آن جهت هم که باید اعتبارسنجی شود نباید به کلی مصاحبه فدای مستندات قرار گیرد. به بیان دیگر قرار گرفتن در مسیر روایت مبنایی، در تعادل و تعامل حفظ اصالت مصاحبه و استناد و مستندسازی فرامصاحبه هست. اینجا این استثنا هست که اگر پژوهش مصاحبهمحور باشد باید به نکته مذکور توجه ویژه داشت، در عین حال اگر پژوهش براساس مطالعات ستادی یا کتابخانه است، میتوان حرکت روایت را کاملا بر مدار حقیقت مستندات چرخش داد.
3. تجربه فردی؛ یکی از آسیبهای روایت مبنایی در واقع قرار گرفتن بر مسیر و مدار تجربه فردی است. ساماندهی روایت اصلی بر مبنای یک خاطره در واقع بیان تجربه فردی از گذشته است. در حالی که در تاریخ شفاهی بهتبع از چارچوبههای نظری تاریخ باید تجربه جمعی مورد توجه باشد. صرف بیان یک خاطره در قالب روایت، و علیرغم اعتمادهای پیرامونی، نمیتوان برای آن مبنای تعمیم قیاسی قائل شد و به آن تاریخ خطاب کرد. تنها در چنین شرایطی روایت مشروط در کنار مستندات خواهد نشست.
4. یادداشتبرداری؛ یکی دیگر از آسیبهای روایت اصلی غیبت برداشتها و یادداشتهای حضوری (مجلسنویسی) مصاحبه کننده/ها است. بیشک شفاهیکاران میدانند که باید حین مصاحبه درباب کموکیف وضعیت راوی دیدهها و برداشتهای عینی خود را علاوه بر ثبت صوتی/ تصویری، یادداشت کنند. این یادداشتها درواقع نوعی کمککننده در فهم روایت پس از مصاحبه است. با این یادداشتها میتوان بسیاری از شکافهای پیام مصاحبه را تفسیر و تفهیم کرد. فقدان یادداشتهای متنی در کارهای موجود، نمایشی از عجله برای تولید است. جهت فهم این فقدان تنها متذکر میشود که سیمان (بستر) موجد در روایت مبنایی حتما برگرفته از این یادداشتها و تأملات مصاحبهگر است. به بیان دیگر جایگزینی اصل مصاحبه در قالب استخراج به عنوان این سیمان نشان از آن فقدانی دارد.[1]
اصفهان
7 تیر 1398
[1] یادداشت دکتر مرتضی نورایی، استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و رئیس انجمن تاریخ محلی ایرانیان که با عنوان «سنخشناسی روایت شفاهی(1): روایت مبنایی و آسیبشناسی آن» برای انجمن تاریخ شفاهی ایران ارسال و در نشانی @oralhistoryOHA منتشر شده است.
تعداد بازدید: 5993