بهاریه
شنیدهنشدهها
سیدمحمدصادق فیض
27 اسفند 1397
سالهاست که در چنین روزهایی یا بهتر بگویم، در روز و ساعت و دقیقه و حتی ثانیهای خاص، سال نو میشود. درست مثل طفلی که به دنیا میآید. و این هر دو برای همه خوشیمن و خوشحالکننده و چه بسا هیجانانگیز است. هرچند که این دومی، یعنی تولد اطفال، حداقل یک سال بزرگتر و قدیمیتر از سالِ نو است؛ اما هر دو پابهپای هم تا به اینجا رسیدهاند. تکرارشوندگانی دوست داشتنی که همه از این تکرارها خشنودند و خرسند. گویی هرگز این دو رخداد پرتکرار، کهنه شدنی نیست.
همین تکرارهای پیدرپی بیبدیل است که چون حبه قندی در چای تلخ روزگار، خیس میشوند و خوردنشان، طعم زندگی ملالآور و سخت را دگرگون و شیرین میکند؛ که کرده است.
شنیدن و خواندن خاطرات هم، حلاوت دارد. گاه حتی تخدیرکننده است؛ با اینهمه گویندگانش فراری و جویندگانش دوان. چه چیز این به آن میماند؟ نامکرر بودنشان در عین تکرار!
وقتی کسی از زندان سخن میکند، یا از صفشکنی؛ گفتههایش با آن دیگری یکی نیست. غم و شادیهایش هم. و نوع نگاهش. این در سالی و مکانی و خاندانی و آن دیگری سال و جا و خانوادهای دیگر را تجربه کرده است. پس چرا گاه خواندن و شنیدن برخی از آنها تلخ است؟ چهبسا عیب را باید در «رسانه» جست. چه نقل کننده و چه منعکسکننده.
انقلاب اسلامی با تکصداهایی شروع شد و در ابتدا به سرعت سرکوب؛ اما با گسترش آن در میان مردم، و به صحنه آمدن آنان، فراگیر شد و سرکوبش سخت و سختتر و در انتها، ناممکن.
جنگ نیز چنین بود. زمانی که همه بار از دوش ارتش و سپاه برداشته و میان مردم توزیع شد، سرعت پیشرویها هم افزون گشت و ورق در جبههها به نفع ایران برگشت.
اکنون شاید زمان گوش سپردن به تکصداهایی باشد که روایتگر فقط لحظهای و آنی از جریان گسترده و پرشتاب زمان باشند. در خاطرات دوران انقلاب، عمدتاً سراغ بازیگران اصلی رفتهاند و از خیل عظیم جمعیتی که هر روز در خیابانها حماسه میآفریدند، غفلت شد؛ اما در جنگ، همین تکستارهها به واگویی حماسههایی بس سترگ پرداختند و ماندگارشان کردند.
با این همه، هنوز این تابلو پرنقش و خیالانگیزی که در حال نقشپذیری نقاشان چیرهدست است، خلل و فرجهایی دارد که با واگویه همین تکصداها تکمیل خواهد شد.
اگر در سال جدید این اتفاق بیفتد، گامی بلند برداشته خواهد شد. چرا که این رسانه، محلی برای شنیدنِ شنیدهنشدههاست.
تعداد بازدید: 4942