حضور دائمیِ تدوین در مسیرِ تاریخ شفاهی
مریم اسدی جعفری
22 آبان 1397
دکتر مرتضی نورایی در جلسه پایانی اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه» به تبیین شیوههای تدوین تاریخ شفاهی پرداخت و تاکید کرد: «به نظرم تدوین، مرحله آخرِ تاریخ شفاهی نیست. تدوین، تفکری است که تحقیق را از ابتدا مهندسی میکند. به این معنا که یک پروژه، حتماً باید مسیری را طی کند که این مسیر، تفکر تدوینی میخواهد. پس تدوین، الزاماً پدیده تاخیری نیست و در تقدم است؛ اگرچه اسمش در آخر میآید.»
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، آخرین جلسه از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه» روز پنجشنبه دهم آبان 1397 به همت مرکز اصفهانشناسی و خانه ملل، با سخنرانی دکتر مرتضی نورایی و دکتر ولیالله مسیبی در سالن اجتماعات این مرکز برگزار شد.
فرهنگ عامه؛ ثروت ملی
در آغاز این نشست، دکتر مرتضی نورایی، با اشاره به اینکه تاکنون، کمتر به مبحث تاریخ شفاهی در فرهنگ پرداخته شده، اظهار داشت: «افرادی همچون مردمشناسان، دراینباره تحقیق کردهاند و بیشترِ مورخان و محققان تاریخ شفاهی نیز با حمایت ادارهها و ارگانهای خاص، به مقوله فرهنگ عامه پرداختهاند. ولی فعلاً به نظر میرسد که برای فرهنگ عامه، متولی با توانایی حمایت و برنامهریزی اهداف مرتبط با فرهنگ عامه در کشور نداریم. فرهنگ عامه، موجباتِ همبستگی، همراهی و احساس مشترک را فراهم میکند. حس مشترک، همان فرهنگ عامه است. گاهی ممکن است، همه حولِ یک آیین و مراسم جمع شوند و احساسات و همدلیِ خودشان را نشان دهند. این حس را پیوسته در سطحِ ملی نیاز داریم. بیشک حبُالوطن، تاثیر عمیقی بر احساسات و فرهنگ عامه دارد. فرهنگ عامه را باید در سطح ملی نگاه کرد نه قومی. آنچه که در ظهور شاهنامه یا ادبیات حافظ و سعدی تولید شده، همان فرهنگ عامه است. فرهنگ عامه، یک ثروت ملی است. متولیان فرهنگ عامه، دانشمندانِ کشورند و با طراحی برنامههای بیست ساله و طولانیمدت، باید فرهنگ عامه را پیوسته تولید، بازیابی و غنیسازی کرده و اسبابِ همبستگی بیشتر و همدلی را فراهم کنند.
آمریکا در سال 1935، در دوران کسادی عظیم که منجر به جنگ جهانی دوم شد، «طرح نویسندگان فدرال» (Federal Writer's Project) را تصویب کرد. 7 هزار نفر از محققان و نویسندگانِ بیکارِ آمریکایی را به این شکل به کار گرفتند که با هزینه اندک در حد معیشت، تحقیقات عمومی وسیعی در سطح همه ایالات مختلف آمریکا انجام دهند. بدین صورت، متون بسیار زیادی بویژه در زمینه فرهنگ عامه نوشته شد که هنوز تولیدات آنها در آرشیو آمریکا برای شناخت جامعه آمریکایی و تحقیقات فدرالی، بسیار حائز اهمیت است. این داستان، برای دورانِ پیش از ضبط صوت است. این طرح، 4 ساله انجام شد اما تمام مورخان تاریخ شفاهی، به مصاحبه این گروه ارجاع میدهند. اثر چندجانبه این طرح افزون بر کارآفرینی، بیش از همه در ساحت همبستگی، حس مشترک در زمان بحران و در نهایت، ایجاد زمینه لازم در مورد فرهنگ مردمی از جهات مختلف دیده شد؛ گنجینهای پابرجا، غنی و الهامبخش.»
جهانهای گمشده در تاریخ شفاهی
وی در ادامه، به تشریح ابعاد مختلفِ تدوین در تاریخ شفاهی پرداخت و افزود: «تدوین، شیب دادن به اطلاعاتِ مصاحبهها برای نهاییسازی تولیدِ متن است. به نظرم چهار مقام در تدوین حائز اهمیت است: «ذخیرهسازی یا آرشیو، غربالگری، تولیدِ روایت و تفسیر». در درجه نخست، هر مصاحبه بر اساس طبقهبندی خاصی، همچون جنس و نوعِ افرادِ مصاحبهشونده، شغلِ افراد یا موضوع، به طور مشخص ذخیرهسازی میشود. در این راستا آرشیوسازی در سطح ملی یا خصوصی نیاز است که این خود، بخشی از تدوین است. بیشک طبقهبندی و آرشیو، هم باعثِ تسهیل در دسترسی و هم در تولیدِ متکثرِ متن میشود.
«غربالگری» نیز به این معناست که ما در بسیاری از مصاحبهها یا موضوع مصاحبه، با بیهودگی، تکرارِ مکررات و یا عمیق نبودنِ مصاحبه برخورد میکنیم. اینها اسبابِ دست و پاگیری هستند. بنابراین غربالگری، درست بودن یا صحت و کاملِ بودن مصاحبه را مشخص میکند. ممکن است، در غربالگری به این نتیجه برسیم که یکبارِ دیگر با افراد، مصاحبه کنیم، یا مصاحبه تکمیلی انجام دهیم و یا به این نتیجه برسیم که قسمتهایی از ضبط مصاحبه، نارسایی داشته است. پس غربالگری به کمک ذخیرهسازی و در نهایت آرشیو میآید.
«تولیدِ روایت» سومین جنبه مهم و مشهود در تدوین تاریخ شفاهی است. سوال مهم این است که آیا نتیجه مصاحبهها، روایت تولید میکند؟ گاهی تحقیق و مصاحبه، به منظور آرشیو کردن انجام میشود. اگر اینگونه باشد، تدوین در مرحله آرشیو خاتمه یافته. اما وقتی به منظور تولیدِ متن، مصاحبه میکنیم، تولید مقدم بر آرشیو است. در این مرحله، ممکن است مصاحبههایمان تکمیلی باشد. یعنی مصاحبه میکنیم که بعضی از افتادگیهای مکتوب را بپوشاند و بحثی را تکمیل کند. اما گاهی برعکس است؛ یعنی مصاحبه به منظورِ تولیدِ یک روایت انجام میشود. در بحث تولید روایت، به مصاحبههای متعددی نیاز داریم. پُل تامسون، پایهگذار تاریخ شفاهی علمی دنیاست. کتابی در موردِ عصرِ ادوارد پیش از سال 1918، درباره خانواده و کار در انگلستان با 500 مصاحبه نوشته است. این کتاب در سال 1975 چاپ شد. مهمترین اثر وی «صدای گذشته» است که در باب روششناسی تاریخ شفاهی است. پُل تامسون، موسسِ مرحله سوم تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی تا دهه 1970، دو مرحله را میگذارند و این مرحله سوم است. مرحله اول، مورخان شفاهی به دنبال بازسازی وقایع هستند. در مرحله دوم به دنبال تفسیر وقایع هستند و تاریخ شفاهی در مرحله سوم، علمی شده و به ساحت دانشگاهها کشیده میشود و روشهای تحقیق متناسب با آن در اختیار قرار میگیرد. در این مرحله، به جهانهای گمشده میپردازند. یافتنِ وقایعِ گمشده، یک بحث است؛ اما در جهانهای گمشده با طیفی از اصناف یا جماعاتی مثل کارگران روبهرو هستید که هیچ خبری از آنها وجود ندارد و به آن «جهان گمشده» میگویند. به بیان دیگر، موضوعات چندوجهی شده در قالب بسته موضوعی درمیآید. چنانکه پرداختن به فرهنگ مردمی در چنین نگرشی موجب بازنمایی چندوجهی و متکامل آن میشود.
تامسون با کتاب «صدای گذشته»، برای اولینبار کتابی مینویسد که در آن، به تحقیقات منسجم اشاره کرده و روشمندی تحقیقات را آغاز میکند. از آن زمان تاکنون، روشها پیشرفته و روشهای متکاملی پیدا شده است. البته بعد از سال 2000 بیشترین فشار تحقیقات تاریخ شفاهی بر حولیات وقایع است. در فرهنگ عامه، پدیدهای به وجود میآید که پیگیری میکنید. گاهی پررنگ یا کمرنگ میشود، گاهی نفوذ و جغرافیای آن وسیع است، گاهی محدود و محصور.»
تدوین، مرحله آخرِ تاریخ شفاهی نیست
دکتر نورایی با طرح این سوال که «آیا مصاحبههای ما، تولید یک روایت (قصه) میکند یا خیر؟» اظهار داشت: «به نظرم تدوین، مرحله آخرِ تاریخ شفاهی نیست. تدوین، تفکری است که تحقیق را از ابتدا مهندسی میکند. به این معنا که یک پروژه، حتماً باید یک مسیری را طی کند که این مسیر، تفکر تدوینی میخواهد. پس تدوین، الزاماً پدیده تاخیری نیست و در تقدم است؛ اگرچه اسمش در آخر میآید.
یک وقت، با آرشیوی از تاریخ شفاهی روبهرو هستیم که باید مصاحبههایش را گوش کرده و استفاده کنیم. یک وقت قرار است، خودمان این مصاحبهها را انجام دهیم. پس وقتی در فکر تدوین هستیم، اولین گام این است که پرسشهای یک مصاحبه را تنظیم کنیم. این خود گامی در تدوین است. پیشنهادِ ما این است که چه برای مصاحبه باز و چه برای مصاحبه بسته، حدود 10 پرسش اصلی یا محوری داشته باشید و حول آنها، پرسشهای زیرمجموعهای متعددی ایجاد شود. باید در نظر داشت که دو نوع تدوین داریم: «تدوین پروژهای و تدوین پروسهای». تدوین پروژهای یعنی تفکری که از ابتدا معطوف به این است که چه چیزی میخواهیم تولید کنیم؟ در تدوین پروژهای تکلیف شما معلوم است. ممکن است بخواهید بعضی از اختلافات فرهنگ عامه در مناطق مختلف اصفهان را بررسی کنید. از اول میدانید که باید سراغ مباحثی بروید که همپوشانی دارند. ممکن است، با بسته پرسشی بسته روبهرو شوید. یعنی سوالات وسیعی ندارید و سوالات، خیلی مشخص و معین است. تقکر تدوینی برای موضوعات پروژهای خیلی راحتتر است. اما در تدوین پروسهای، از ابتدا به محتوا اِشراف نداشته و جغرافیای تحقیق شما مشخص نیست. یعنی باید ببیند که چه چیزهایی در مصاحبه پیش میآید که در انتها تدوین کنید. برای مثال، نمیدانیم که تاثیر فرهنگ عامه در نوعِ جنگ رزمندگان در دفاع مقدس یا کنشهای اجتماعی امروز، به چه شکلی است؟ البته در تدوین پروسهای، ممکن است مبنای تحقیق مشخص باشد. ممکن است با چند نفر، با سبک «گلوله برفی» مصاحبه کنید؛ اما بسته پرسشی باز باشد.»
دکتر مرتضی نورایی، در ادامه آخرین جلسه از اولین دوره آموزش حرفهای «تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه» گفت: «تحقیقات علوم انسانی، یا فرضیهمحورند یا پرسشمحور. فرضیه، حدس موقتی است که در طولِ تحقیق، به رد یا اثبات آن پرداخته میشود. پس تحقیق، حولِ آن فرضیه انجام میشود. فرضیهمند بودن تحقیقات، به این دلیل است که پیشزمینه مطالعاتی دارد. یعنی یک مطالعه مقدماتی میکنید، فرض را بر یک پدیده میگذارید و بعد تحقیق میکنید. پس فرضیهها، مسیر تحقیق را مشخص میکند. اما از آنجایی که در تحقیقات پرسشمحور، اطلاعاتِ مقدماتی به اندازهای نیست که محقق را هدایت کند، این تحقیق با سوال پیش میرود و فرضیات این تحقیق، در انتها شکل میگیرد. این نوع تحقیقات، پرسشمدار است، مثل تحقیقات مربوط به کنشهای اجتماعی، مردمشناسی و تاریخ شفاهی. اگر با فرضیه در تاریخ شفاهی وارد شوید، قتلِ موضوعِ شما اتفاق میافتد. چون فرضیه دارید، به دنبال اثبات یا رد فرضیه میروید. در حالی که تحقیق سوالمحور، به شما اجازه میدهد که اطلاعات را توسعه دهید و در نهایت، برای تدوین از شیوه «نظریه تحقیقات کیفی» استفاده کنید. مقالهای در زمینه استفاده از تحقیقات کیفی در تاریخ شفاهی نوشتهام. ما در ابتدا فرضیهای نداریم. تمام مطالعات را حولِ محورِ پرسشها جمع میکنیم و کلیدواژه میزنیم. کلیدواژهها را به واژههای محوری میرسانیم، تا به چند موضوع برسیم و دستهبندی کنیم. اگر در تاریخ شفاهی، فرضیه قائل شوید، نهایتاً وقتی برای مصاحبه میروید، آن را مقطوع میکنید و نمیگذارید مصاحبه به عمق برود و به حاشیه مهمتر از متن مصاحبه توجه نمیشود.»
اهمیت پیادهسازی
این استاد تاریخ ادامه داد: «با توجه به اینکه تاریخ شفاهی با تحقیق باز انجام میشود، هر لحظه ممکن است با یک پدیده نو مواجه شوید. توصیه میکنیم اگر راوی در حین مصاحبه به حاشیه رفت، حتیالامکان صحبتهایش را قطع نکنید. اینجا تدوینگری به ما کمک میکند تا نگاه گستردهتری داشته باشیم. ممکن است جزئی از مصاحبه نیاز نشود، همان جزء را برای آینده استخراج کنید.
قسمت دیگر تدوین، پیکر مصاحبه است که قبلاً درباره آن صحبت کردهایم. شما یک فهرستی از افراد را تنظیم میکنید. ممکن است 100 نفر باشند و بعد، رفتهرفته به تنظیمات خاصی میرسید و خیلی از آنها کم یا زیاد شوند. با این کار، در حقیقت در حال تدوین هستید. پس خودِ مصاحبه از تفکر تدوینگریِ شما پیروی میکند.
گام دیگر در تدوین، پیادهسازی است. پیادهسازی هم قسمتی دیگر از تدوین است. مصاحبه را پیادهسازی میکنید که به مواد خام برسید، آن را غربالگری کرده، غنیسازی کنید تا یک روایت مبنایی به دست آوریم. اِشراف داشتن به این مسائل، باعث غنای کار و وسعت نظر میشود؛ حداقل در مورد موضوع خودتان به تسلط برسید و از زوایای مختلف به آن نگاه کنید. در بحث بسته پرسشی، مصاحبه و پیادهسازی، به دنبال این هستیم که آیا یک روایت مبنایی میتوان استخراج کرد یا نه؟
ممکن است در فرهنگ عامه، سالیان زیاد درگیر یک واقعه یا منطقه باشید. پس باید حوصله داشته باشید. چون بعضی از تحقیقات - به خصوص در فرهنگ عامه - خیلی زمانبَر است. فرهنگ عامه دریای بسیار غنی است.
چند نکته هم برای تدوینگر قائلیم. ممکن است تدوینگر، مصاحبهگر و یا طراح پرسش نباشد. کارِ تدوینگر در همه حال، مستندسازی است و اولین مسئله، مهندسی پروژه است. در واقع، مصاحبهگر همه مصاحبهها را مورد توجه قرار میدهد و به شکل خاصی طراحی میکند و تقدّم و تاخّرشان را در اولویت مبنایی قرار میدهد. پس تسلط بر جغرافیای موضوع، بسیار مهم است. باید حواستان باشد، چیزی تدوین شود که خارج از مظان مصاحبهشوندگان نباشد. «ورود حدسیات به تدوین» بویژه در زمان پیادهسازی، یکی از بحثهای خطرناک است.
«ثبت مصاحبه با مستندات» نکتهای مهم در تدوین است. ممکن است مستندات، تکمیلی یا در تضاد و یا در تقاطع با مصاحبه باشد. برای همین است که میگوییم خیلی از این کارهایی که منتشر شده، تاریخ شفاهی نیستند. بسیاری از این کتابها، مصاحبه شفاهی و خاطرات شفاهی است. در تاریخ شفاهی ممکن است، دو تا سه سال درگیر پیشزمینههای موضوع باشید تا وقتی مصاحبه میکنید، شخص راستیآزمایی شود. این راستیآزمایی در تولید یک روایت مبنایی موثر است. پس یک تدوینگر باید پیوسته ببیند که صحبتها و نتایج، تا چه میزان همپوشی دارند و همدیگر را حمایت میکنند. راحتترین کار این است که بروید، خاطرات شفاهی یک نفر را بگیرید و راحتتر این است که پشتِ جلدِ کتاب بزنید تاریخ شفاهی. امروز تاریخ شفاهی، بهترین بازار را دارد و هر کسی این کار را میکند؛ در حالی که تدوین آن کار سختی است.
در خیلی از پروژهها، طراحی پرسش، انجام مصاحبه و پیادهسازی را به افراد مختلف میسپارند. طبقهبندی کردن کار در یک پروژه وسیع تاریخ شفاهی، منطقی است. البته پیادهسازی مصاحبههای تاریخ شفاهی، آموزش نیاز دارد. در پیادهسازی اصلاً نباید حدس بزنید. یعنی اگر یک کلمه نامفهوم است، بنویسید «نامفهوم». ممکن است کلمهای در ذهن شما نزدیک باشد و همان کلمه، کل مسیر تحقیق را برگرداند. مسیر تدوینگری بنابر ضروریات و نیازها مشخص میشود. امروز تمام افرادی که به شما پیشنهاد تاریخ شفاهی میدهند، نیاز به تولیدِ اثر دارند. این همان تالیفی است که نتیجه مصاحبه است.»
تاریخ شفاهی با رویکرد فرهنگ عامه
اهمیتِ «تمرینِ پرسشگری» برای مصاحبه تاریخ شفاهی
تعداد بازدید: 5877