درباره اسنادی از سال‌های 1346 تا 1356

اسنادی که بررسی آنها برای تاریخ شفاهی اهمیت دارد

اکرم دشتبان

17 خرداد 1397


جایگاه اسناد در تاریخ شفاهی مهم است. نگارنده این گونه آثار برای اشراف کامل بر موضوع می‌بایست به اسناد واجد اعتبار مراجعه کند. اسنادی که در نهادهای انتظامی، امنیتی یا سیاسی و اداری تولید شده‌اند بسته به نوع نهاد و سازمان تولید کننده، نزدیکی یا دوری گزارش کننده به حادثه یا موضوع مورد مطالعه در تاریخ شفاهی اهمیت دارند. رحیم نیک‌بخت، نویسنده و کارشناس ارشد حوزه تاریخ در مقاله‌‌ای که در سایت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر کرده، به اهمیت این موضوع پرداخته است.

کاربرد اسناد در تاریخ شفاهی برای تعیین دقیق زمان حادثه و مکان وقوع یک رویداد، ‌شناسایی افراد، پی بردن به زوایای مُبهم و سوال‌برانگیز واقعه و همچنین برای سازماندهی فصول و مطالب مهم است. در برخی موارد هم که برخی حوادث از یاد شاهدان رفته یا کم‌رنگ شده‌اند اسناد به تکمیل این «از یاد رفته‌ها» می‌پردازند.

کتاب‌هایی که امروزه بر اساس اسناد منتشر می‌شوند بسیارند و کتاب «اسنادی از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی دوم: صورت‌جلسات کمیسیون بررسی مسائل روز» نمونه‌ای از این آثار است. این کتاب اسنادی از سال‌های 1346 تا 1356ش را در بر دارد و این اسناد در دو جلد به کوشش کارشناسان مدیریت اسناد، بهنام صدری و علیرضا اسماعیلی و زیر نظر مرکز پژوهش و اسناد معاونت ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور گردآمده‌اند. این اثر را خانه کتاب منتشر و روانه بازار نشر کرد. اثری که تاکنون مورد توجه پژوهشگران بوده و از کتاب‌های پرفروش خانه کتاب محسوب می‌شود.

پیشگفتار اثر، نمایی کلی از کتاب ارائه ‌و به چرایی تدوین این کتاب دو جلدی پاسخ می‌دهد. چنان که در بخش‌هایی از آن آمده است: «روزگاری کتاب تنها رسانه موجود بود،‌ با افزوده شدن روزنامه و پس از‌ آن رادیو و تلویزیون و نیز توسعه صنعت چاپ و به‌ تبع آن افزایش شمارگان کتاب و تنوع موضوعات،‌ کنترل تمامی این رسانه‌ها بر مصائب سیاست‌گذاران فرهنگی - اجتماعی جدا از جامعه افزود. سانسور روزنامه در ایران ازهمان بدو ورود این رسانه همچون همزادی برای آن پدید آمد. به طوری که اداره انطباعات ناصری مهم‌ترین وظیفه‌اش رصد و کنترل مطبوعات انگشت‌شمار آن روزگار بود. پس از سرکوب جنبش 15 خرداد سال 1342 شکاف عمیقی میان حاکمیت و توده‌های مذهبی به وجود آمد و آغاز جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی در سال 1967 سیاست‌گذاران رژیم پهلوی را دچار نگرانی کرد. زیرا این جنگ می‌توانست بهانه‌ای برای تجدید فعالیت‌های نیروهای مخالف بویژه مذهبیون باشد. از همین‌رو کمیته یا ستادی با عنوان «اطلاعات و تبلیغات»‌ با هدف کنترل افکار عمومی تشکیل شد و بعد از آن به «کمیسیون بررسی مسائل روز» تغییر نام داد و وظیفه‌ای فراتر از هدف تأسیس اولیه خود بر عهده گرفت. آنچه از متن صورت‌جلسات این کمیسیون برمی‌آید، ورود کمیسیون به مسائل گوناگون فرهنگی و اجتماعی و اعمال سانسور شدید بر روند اطلاع‌رسانی در جامعه است. کتاب حاضر با انتشار صورت‌جلسات این کمیسیون تصویری کامل از سیاست‌گذاری‌های فرهنگی – اجتماعی رژیم پهلوی در برهه‌ای خاص ارائه می‌دهد. تصویری که روشنگر اعمال سانسور بر جزئی‌ترین امور و جدا افتادگی کارگزاران رژیم از واقعیت جامعه است.»

به عنوان نمونه، در سند شماره 601 از کتاب «اسنادی از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی دوم: صورت‌جلسات کمیسیون بررسی مسائل روز» می‌خوانیم که وزارت اطلاعات و جهانگردی حکومت پهلوی در ساعت 5 بعدازظهر روز چهارشنبه 20 شهریور 1353 جلسه کمیسیون بررسی مسائل روز را با شرکت افرادی مانند نماینده وزارت امور خارجه، مدیرکل نگارش وزارت فرهنگ وهنر،‌ نماینده شهربانی، دو معاون وزارت اطلاعات و جهانگردی، نماینده سازمان رادیو و تلویزیون، مدیرکل مطبوعات داخلی و مدیرکل خبرگزاری پارس در دفتر کار معاون مطبوعاتی وزارت اطلاعات و جهانگردی تشکیل داده است.

هر یک از این حاضران نکته‌های مورد نظر خود را مطرح می‌کند. مانند این که نماینده وزارت فرهنگ وهنر می‌گوید کتاب «مسائل آفریقای امروز» نوشته ایوان ایزوسمویچ که در چاپخانه آفتاب در 2200 نسخه چاپ شده است قابل توزیع نیست و باید جمع‌آوری شود. نماینده ساواک هم می‌گوید که روزنامه اطلاعات در شماره‌ مورخ 19 مرداد 1353 در صفحه شهرستان‌ها عکسی زیر عنوان «سهمیه آرد دولتی در میانه کم است» چاپ کرده که نامناسب است. قرار می‌شود از طرف اداره کل مطبوعات در این مورد تذکر لازم به مسئولان مربوط داده شود.

کتاب «اسنادی از سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی دوم: صورت‌جلسات کمیسیون بررسی مسائل روز» شامل 642 سند در 1256 صفحه است و در پایان کتاب تصویر نمونه اسناد و نمایه آورده شده است.



 
تعداد بازدید: 4422


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 127

به بصره آمدم و به شغل بنّایی مشغول شدم. روزانه به پول شما شصت تومان مزد می‌گرفتم. در شهر جمهوریه چهار نفر از مجاهدین مسلمان عراق به یکی از کلانتریهای شهر حمله کردند و چند نفر از مأموران آنها را کشتند. درگیری از ساعت دو و نیم شب تا نزدیک شش صبح ادامه داشت. نیروهای دولتی چند تانک به شهر آوردند و ساختمانی را که مجاهدین مسلمان در آن سنگر گرفته بودند به گلولۀ تانک بستند.