منتشر شد
مباحث نظری و روششناسی تاریخ شفاهی
رقیه آقابالازاده
12 دی 1396
به تازگی کتاب «تاریخ شفاهی: مباحث (مبانی) نظری، روششناسی» توسط دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی حوزه هنری و انتشارات سوره مهر به بازار نشر آمده است. این کتاب 176 صفحهای، به گفته نویسنده اثر، فائزه توکلی، در سالهای 92-1390 تألیف شده بود و در نوبت چاپ قرار داشت تا این که در ابتدای زمستان ١٣٩٦ منتشر شد.
در مقدمه کتاب آمده است: «تاریخ شفاهی در نقش مکمل تاریخنگاری معاصر، بسیاری از ابعاد وجودی انسان و روابط انسانی را، که با ابزار کمّی، شناسایی نمیشود، در نظر میگیرد و با نگاه روش کیفی، با توجه به تجربیات انسانها، میکوشد این ابعاد را از دیدگاه افرادی که موضوع یا واقعهای را تجربه کردهاند، در نظر بگیرد. در تدوین این کتاب، نویسنده با استفاده از روش تحقیق کیفی، چارچوبی را در تمامی مراحل کار ـ تدوین و نوعشناسی سؤالات، مصاحبه و مراحل آن، و تدوین و تحلیل روایت و گفتمان ـ ترسیم کرده است. در ضرورت بحث تاریخ شفاهی و توسعه آن، باید گفت بیش از چند دهه از عمر تاریخ شفاهی ـ به شکلی که هماکنون در مراکز دانشگاهی خارج از کشور اجرا میشود ـ نمیگذرد. در ایران نیز، برخی مراکز پژوهشی، که فهرست آن در پایان کتاب آمده است، به این حوزه پرداختهاند ـ که شایان تقدیرند. اما تاکنون در مراکز دانشگاهی جایگاه لازم خود را نیافتهاند. شاید بتوان گفت علت کمتوجهی به تاریخ شفاهی، علاوه بر تازه بودن این روش، فقدان تجربه، مهارت و باور کافی به تاریخ شفاهی است؛ زیرا فرآیند تحول و تغییر در علوم همواره تدریجی بوده و هست، و پذیرش روشهای جدید همواره با مقاومتهایی روبهرو بوده و پذیرش آنها زمانبر است.»
این مقدمه همچنین تأکید دارد که تاریخ شفاهی میکوشد از اکتفای صِرف به نظریات گوناگون مورّخان در حوزه تاریخنگاری معاصر جلوگیری کند. همچنین از طریق مصاحبه و کالبدشکافی علل و عوامل مؤثر در پیدایش پدیدهها و تحولات اجتماعی، به تبیین همهجانبه دیدگاههای گوناگون دست یازد و از آسیب تکسبببینی و تکبُعدیِ مورخ یا راوی در امان ماند و به تکمیل و تصحیح تاریخنگاری مکتوب معاصر بپردازد.
این مقدمه به این نکته هم اشاره میکند که پژوهشگرِ تاریخ شفاهی باید با اشراف و آگاهی لازم به مسائل، به مصاحبه و تدوین تاریخ شفاهی بپردازد و تنها وسیله ثبت و ضبط راوی نباشد؛ بلکه با طرح سؤالات کلیدی و بحثهای چالشبرانگیزِ برخاسته از تفکر انتقادی، بتواند به روشن شدن هر چه بیشتر موضوعها بپردازد. زیرا تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ معاصر کاملاً کاربردی و ضروری است و تدوین روایت سیاستمداران و فعالان عرصه اجتماعی و اقتصادی و تحلیل روایت و گفتمان آنان در بازخوانی عملکرد دولتها و سیاستها نقش بسیار مهمی دارد.
کتاب «تاریخ شفاهی: مباحث (مبانی) نظری، روششناسی» شامل هفت فصل است. در فصل نخست نویسنده ضمن بیان معنا و مفهوم تاریخ شفاهی و تمایز آن با سنت شفاهی و خاطرهنویسی، به بیان اهمیت و ضرورت آن در تاریخنگاری معاصر میپردازد و پیشینه این روش پژوهش را عنوان میکند. یکی از مباحث این فصل تعریف تاریخ شفاهی از دیدگاه پژوهشگران این حوزه است که برخی از آنها عبارتند از: «تاریخ شفاهی سنتیترین روش بازگویی تاریخ است؛ تاریخی که گفته شود، نه این که نوشته شود»؛ «تاریخ شفاهی فرآیندی است که به مفهوم و درک تاریخی مردم برای شناخت گذشته کمک میکند»؛ «تاریخ شفاهی راهی است برای وارد کردن مردمی که قبلاً در خلق اسناد گذشتهشان مشارکت نداشتهاند. فرصتی است برای مردمی کردن طبیعت تاریخ، که نهتنها با مصاحبه کردن با آنها، بلکه با دیدن آنها انجام میشود.»
در فصل دوم، ابزار مهم تاریخ شفاهی یعنی مصاحبه، توضیح داده شده است. نویسنده به تعریف اصطلاح مصاحبه و ماهیت آن در تاریخ شفاهی و اهداف مصاحبه اشاره میکند و اینها که مصاحبهکننده باید بداند برای یک موضوع خاص با چه افرادی مصاحبه کند و بعد از انتخاب نمونههای مربوط، باید بداند چه مراحلی را طی کند؟ چه سؤالاتی و چگونه مطرح شوند؟ نویسنده در این فصل تأکید دارد که مصاحبهکننده بهتر است جایگاه خود را به مورّخ ارتقا دهد و چنین آگاهی را در مصاحبهشونده نیز پدید آورد تا مصاحبه از گفت و شنود و چیزی مشابه مصاحبه خبری و در نهایت خاطرهگویی شفاهی به سوی دیالوگ و روایت تاریخی پیش رفته و تغییر ماهیت دهد. در ادامه مراحل مصاحبه در چهار گام توضیح داده شده است و این که مصاحبه ممکن است گروهی صورت گیرد، در این صورت مصاحبه کننده باید بر مصاحبه مسلط باشد و از ساکت بودن فضا برای ضبط صدای با کیفیت اطمینان داشته باشد. همچنین او باید به مصاحبه شونده اطمینان بدهد که همه چیز محرمانه است و برای پرسش از زبانی ساده استفاده کند و در ضمن یک شنونده خوب باشد.
فصل سوم شامل مباحث مربوط به زبان بدن و اهمیت آن در هنگام مصاحبه است. چرا که حرکات بدنی و ارتباطات غیرکلامی، در مصاحبه تاریخ شفاهی نقش بِسزایی در برقراری ارتباط بین مصاحبهگر و مصاحبه شونده دارند. حتی جنبههایی از این حرکات میتوانند نقشی اساسیتر از مهارتهای کلامی در برقراری ارتباط ایفا کنند و جایگزین پیامهای کلامی شوند و یا پیامهای کلامی را تقویت کنند و یا حتی در جهت خلاف و رد پیامهای کلامی عمل کنند. نظریه اشاره که ویلهلم ونت آن را معرفی کرد، بیان میدارد که ابتداییترین شیوه ارتباط انسانها نشانه و اشارهای است که با دستها ایجاد میشود. چنین زبانی به شکل طبیعی و همزمان است؛ به طوری که حتی امروزه هنگامی که کسی را به طرف خود فرامیخوانیم، علاوه بر این که بهطور لفظی کلمهای را بر زبان میآوریم، با حرکت دست نیز آن کلمه را همراهی میکنیم.
فصل چهارم با این جمله آغاز میشود که «در تاریخنگاری شفاهی، دیواری بین گذشته و آینده کشیده نمیشود؛ بلکه آن پلی خواهد بود که تاریخ گذشته را به آینده متصل میکند.» در ادامه هم آمده است که: «در تاریخنگاری شفاهی، به سه عامل مهم باید دقت نظر داشت: مصاحبه، استانداردهای پژوهشی، و روش کار. رعایت اصول علمی و خاص در مصاحبه و روند آن از مهمترین بخشهای مرتبط با تاریخنگاری شفاهی است. اما استانداردهای پژوهشی را باید در کارهای مورّخان شفاهی در نظر گرفت. آنان میبایست شواهد را بسنجند، و تمامی منابع را بررسی و مستندات را جمعآوری کنند. متن پیادهشده مصاحبهها و تحلیل محتوای آنها به همراه یادداشتهای شخصی، عکسها، و خاطرات، الزاماتی را میطلبد، که به آن اشاره میشود.» این مباحث با عنوانهایی مانند: تحلیل محتوا، تحلیل مکالمه، طرح مسئله، ادبیات تحقیق و... در فصل چهارم مورد بحت و بررسی قرار میگیرند. در این فصل همچنین آمده است که: «مورّخ تاریخ شفاهی سه مسئولیت اساسی را در جریان کار تاریخ شفاهی باید مد نظر قرار دهد: الف) مسئولیت در قبال مصاحبهشنوندگان، ب) مسئولیت در قبال جامعه، افکار عمومی، و شغل تاریخیاش، ج) مسئولیت در برابر نهادهای حامی (متکفل) و آرشیوی.»
در فصل پنجم راهبردها و معیارهای اعتباریابی و تعمیمپذیری در تاریخ شفاهی مطرح شدهاند و در فصل ششم مبانی و استانداردهای انجمن جهانی تاریخ شفاهی. در فصل پایانی هم مراکز مهم تاریخ شفاهی در ایران و جهان برشمرده شدهاند.
تعداد بازدید: 6429