چرا تاریخ میخوانیم؟
پیتر ناتانیل استیرنر[1]
ترجمه فاضل شیرزاد
15 فروردین 1396
مردم در حال زندگی میکنند. آنها برای آینده خود برنامهریزی میکنند و نگران آن هستند. تاریخ، مطالعه گذشته است. با وجود مشقتها و مشکلات در رفع خواستههای کنونی و پیشبینی خواستههایی که در راه است، چرا باید نگران چیزی باشیم که در گذشته اتفاق افتاده است؟ با وجود تنوع شاخههای علمی مطلوب، چرا باید بر یک مقدار مفید تاریخ پافشاری کنیم؟ چرا بسیاری از دانشجویان و دانشپژوهان، بیش از اندازه مورد نیاز خود به دنبال تاریخ هستند؟
هر موضوعی از مطالعه نیازمند دلیل است: طرفداران آن موضوع باید دلیل توجه خاص خود به آن موضوع را توضیح دهند. بیشتر، موضوعاتی بهطور گسترده مورد قبولاند که موضوعاتی تاریخی هم جزیی از این موضوعات باشند؛ افراد زیادی را به خود جذب میکنند و آنها به دنبال اطلاعات و دیدگاهایی هستند که در آنها یافت میشوند. اما مخاطبان، کمتر بهطور خود به خود به سمت این موضوعات هدایت میشوند و نسبت به این قضیه تردید دارند که چه نیازی به دانستن مقصود نویسنده آن موضوع است و چرا باید خود را به دردسر بیندازند؟
تاریخدانان کار پیوند قلب، طراحی یک جاده یا دستگیری مجرمان را انجام نمیدهند؛ در جامعهای که انتظار میرود تحصیلات در راستای اهدافی سودمند به کار آید، تعریف کردن تاریخ کاری بس دشوارتر از کار مهندسی یا پزشکی است. در واقع تاریخ بسیار مفید است و حقیقتاً ضروری است. اما نتایج حاصل از مطالعات تاریخی، نسبت به سایر رشتههای علمی، کمتر قابل ملاحظه است و گاهی هم از تازگی کمتری برخوردار است.
در گذشته، برای تاریخ برهانها و دلایل مختلفی آورده میشد که دیگر مورد تأیید ما نیستند. برای مثال، یکی از دلایلی که تاریخ جایگاه خود را در سیستم آموزشی امروزی حفظ کرده است، این است که رهبران و سردمداران قدیم معتقد بودند که علم به حقایق تاریخ، بخصوص به تمایز میان تحصیل کرده و تحصیل نکرده کمک میکند؛ برای مثال، شخصی که میتواند تاریخ تسخیر انگلستان توسط نورمانها[2] (۱۰۶۶) یا نام شخصی که نظریه ارزیابی را مطرح کرد و کاری که داروین انجام داد (والیس[3]) را بازگو کند، ارجحیت دارد و تحصیل کرده تلقی میشود و وی یک مورد مناسبی است که میتواند در حوزه حقوق تحصیل کند یا از یک ارتقاء شغلی بهره جوید. در بسیاری از جوامع، از چین گرفته تا ایالات متحده، تاریخ به عنوان ابزاری جهت غربالگری استفاده شده است و این عادت هنوز تا حدی وجود دارد. متأسفانه، این کار سبب تشویق و ترویج یادگیری بدون درک تاریخ میشود. این یک جنبه واقعی، اما ناخوشایند از علم است و باید مطالعات تاریخی داشته باشیم، زیرا تاریخ برای هر فردی و هر اجتماعی ضروری و پناهگاه زیبای است. شیوهها و رویکردهای زیادی برای مباحثه در نقشهای واقعی این موضوع (تاریخ) و استعدادهای تاریخی بسیار زیاد و راههای مختلفی برای خواستهها و مفاهیم تاریخی وجود دارند، اما همه تعاریفی که از کارآیی و سودمندی تاریخ صورت گرفته است، بر دو واقعیت اساسی متکیاند.
تاریخ به ما کمک میکند تا مردم و جامعه را بشناسیم
در قدم اول، تاریخ منبعی از اطلاعات در مورد نحوه رفتار افراد و جوامع را در اختیار ما میگذارد. با وجود آنکه برخی از شاخههای علمی تلاشهایی را در جهت شناخت عملکرد افراد و جوامع انجام دادهاند، ولی تحقق این کار بسیار دشوار است. اتکای بیش از اندازه بر یافتههای کنونی، ناخواسته تلاشهای ما را فلج میکند. اگر ملتی در صلح است، چگونه میتوانیم جنگ را بدون اطلاعات تاریخی برآورد کنیم؟ اگر ما از تجارب گذشته استفاده نکنیم، چگونه میتوانیم نبوغ را بشناسیم؟ چگونه میتوانیم به تأثیر نوآوری در تکنولوژی پیببریم؟ یا چگونه میتوانیم نقشی که باورها در شکلگیری خانواده ایفاء میکنند را بیابیم؟ برخی از جامعه شناسان تلاش کردهاند تا قوانین و نظریههایی را در باب رفتار انسان بهطور دقیق مطرح کنند، اما حتی دستیابی به این مهم، جز در موارد تصنعی و محدود که میتوان تجارب را برای تعیین اعمال و رفتار افراد تعبیه کرد، منوط به اطلاعات تاریخی است. جنبههای مهم چالشهای اجتماعی، مثل انتخابات در سطح گسترده، فعالیت مذهبی و یا اتحاد نظامی را نمیتوان به عنوان تجاربی دقیق تلقی کرد. در نتیجه، تاریخ را باید هر چند کم، ولی به عنوان یک آزمایشگاه و یافتههایی از گذشته ـ که به عنوان حیاتیترین عنصر در پژوهشها ضروری است ـ جهت نشان دادن گونههای رفتاری پیچیده ما ـ که در رویدادهای اجتماعی نقش دارند ـ به کار گرفت. اساساً، دلیل این که ما نمیتوانیم از تاریخ دور باشیم، این است که مردم تا حدودی از عملکرد اجتماعی برای استفاده در زندگی شخصی خود آگاه باشند. تاریخ به ما کمک میکند تا تغییر و تحول را درک کنیم و به چگونگی شکلگیری جامعهای که در آن زندگی میکنیم پی ببریم.
دلیل دوم مبنی بر این است که نمیتوان از تاریخ به عنوان موضوعی حاصل از یک مطالعه عمیق که دقیقاً از دلیل اول پیروی میکند، فرار کرد. گذشته علت حال است و آن در نهایت به آینده ختم میشود. گاهی سعی میکنیم تا علت یک اتفاق را بدانیم (چه در مورد تغییر کرسی یک حزب سیاسی در کنگره آمریکا باشد یا یک تغییر مهم در میزان خودکشی نوجوانان و یا درباره جنگ در کشورهای بالکان یا خاورمیانه باشد)، باید به دنبال عواملی که قبل از آن رخ دادهاند باشیم. گاهی یک تاریخ نسبتاً اخیر، برای تشریح یک تحول گسترده کفایت میکند، اما اغلب باید برای تشخیص علتهای تغییر و تحول، نگاهی به گذشته داشته باشیم. تنها به واسطه مطالعه تاریخ و گذشته میتوانیم به چگونگی تحول بعضی چیزها پی ببریم؛ تنها به واسطه تاریخ میتوانیم عواملی که باعث تغییر و تحول شدهاند را درک کنیم؛ تنها به واسطه تاریخ میتوانیم درک کنیم که چه عواملی از یک نهاد یا جامعه بر تغییر و تحول دخیلاند.
اهمیت تاریخ در زندگی شخصی ما
این دو دلیل اصلی بر مطالعه تاریخ، بیشتر بر استفادههای گوناگون و خاص تاریخ در زندگی شخصی ما تاکید دارند. گفتههای عاقلانه تاریخ بسیار زیبا هستند. بسیاری از تاریخدانانی که به دنبال مطالعه آزاد هستند، از اهمیت یک نوشته ماهرانه و پر تحرک و همچنین اهمیت درستی و صحت نوشته باخبرند. زندگینامه و تاریخچه نظامی به دلیل وقایعی که در آنهاست، به سمت جزئیات سوق دارند. تاریخی که با هدف هنر و سرگرمی نگاشته میشود، یک هدف واقعی را دنبال میکند. در واقع این نوع تاریخ با زمینههای هنری و زیباشناختی جلوه میکند، اما هدف آن رسیدن به یک سطحی از درک انسانی است. ماجراهایی که ماهرانه روایت شدهاند، ماجراهایی هستند که چگونگی عملکرد افراد و جوامع را نشان میدهند و این ماجراها به واسطه تجارب انسانی، افکار را برای استفاده در مکان و زمان دیگر پرورش میدهند. همین هدف انسانی و زیباشناختی سبب میشود که افراد بدون هیچ واسطهای برای بازسازی گذشتههای خیلی دور و رسیدن به منفعت امروزی تلاش کنند. کشف چیزی که تاریخدانان از آن به عنوان «گذشتهای از گذشته» (شیوههایی که به واسطه آنها افراد زندگیهای خود را در سالهای دور بازسازی کردهاند) یاد میکنند، حسی از زیبایی و انگیزه را در خود دارد که این در نهایت منجر به پیدایش دیدگاهی دیگر در زندگی بشر و جامعه میشود.
تاریخ به قوه ادراک اخلاقی کمک میکند
تاریخ فضایی را برای بررسی دقیق مسائل اخلاقی فراهم میآورد. مطالعه و بررسی سرگذشت افراد و صنعتهای در گذشته به تاریخآموزان این امکان را میدهد تا درک اخلاقی خود را بسنجند؛ تا آن را برای مقابله با برخی از رنجهای واقعی که افراد در موقعیتهای دشوار با آنها روبهرو هستند، به کار گیرند. وقایع تاریخی میتواند برای افرادی که به صورت متنوع، نه تنها فقط چند کار تخیلی، بلکه کارهایی با موضوعات واقعی را انجام دادهاند، الهام بخش باشد. عبارت «آموزش تاریخ با کمک نمونههای تاریخی» این نوع استفاده از مطالعه بر گذشته را نشان میدهد. (نه تنها مطالعه بر افرادی که قابل تحسین هستند، مثل زنان و مردانی که بهطور موفقیتآمیز بر معضلات اخلاقی کار کردهاند، بلکه بر افراد عادی و معمولی که درسهای شجاعت، سختکوشی و انتقاد سازنده را فراهم کردهاند.)
تاریخ هویت میبخشد
تاریخ به هویتبخشی کمک میکند و بیتردید این یکی از آن دلایلی است که همه کشورهای پیشرفته آموزش تاریخ را به شکلهای مختلف تشویق میکنند. یافتههای تاریخی در بردارنده نشانههایی هستند که چگونگی شکلگیری خانوادهها، اقلیتها، نهادها و کشورها، همچنین چگونگی تکامل آنها همزمان با حفظ انسجام را نشان میدهند. مطالعه تاریخچه خانواده برای مردم آمریکا بارزترین نوع استفاده از تاریخ است. به این دلیل که آنان حقایق در باب شجرهنامه را (در یک سطح تقریباً پیچیدهتر) شالودهای برای درک این میدانند که چگونه آن خانواده با تحول تاریخی بزرگتری درآمیخته است. بدین ترتیب هویت خانواده به وجود میآید و مورد تأیید قرار میگیرد. بسیاری از نهادها، کسب و کارها و واحدهای اجتماعی مثل اقلیتهای قومی در ایالات متحده، تاریخ را برای اهداف شناسایی مشابهی به کار میگیرند. میتوان گفت که تعریف یک اقلیت در چارچوب کنونی و در مقایسه با تعیین هویت احتمالی، بستگی به میزان غنی بودن گذشته دارد. البته ملتها از تاریخ هویتی استفاده و گاهی هم سوءاستفاده میکنند. تاریخهایی که روایت کننده داستانهای ملی هستند و بر ویژگیهای شاخص رویدادی پیشین ملی تاکید دارند، درصدد انتقال ارزشهای ملی و تعهد به وفاداری ملی قرار دارند.
مطالعه تاریخ برای تبدیل شدن به یک شهروند خوب
مطالعه تاریخ برای تبدیل شدن به یک شهروند خوب ضروری است. این اولین دلیل برای گنجاندن تاریخ در درسهای مدارس است. گاهی طرفداران تاریخ شهروندی به ارتقاء هویت ملی و وفاداری، به واسطه تاریخی که داستانهای پرشور و درسهایی از موفقیت و اخلاقیات را در خود جای دادهاند، امید بستهاند. اما اهمیت تاریخ در حیطه شهروندی قدم را فراتر از این هدف ناچیز گذاشته است و حتی میتواند در برخی موارد چالشانگیز باشد.
تاریخی که بر شالوده یک شهروندی واقعی تأکید دارد، از جهتی بر کاربردهای ضروری مطالعه گذشته معطوف است. تاریخ، اطلاعاتی را در مورد پیدایش نهادهای ملی، مشکلات و ارزشها را در اختیار میگذارد و تاریخ تنها منبع مهم از چنین اطلاعاتی است. تاریخ مدارکی را هم در مورد چگونگی تبادل ملتها با سایر جوامع و دیدگاهای تطبیقی و بینالمللی که برای مسئولیت شهروندی ضروری است، فراهم میآورد. علاوه براین، مطالعه تاریخ به ما کمک میکند تا بفهمیم که تحولات گذشته، حال و آینده که در زندگی شهروندان تاثیرگذار است، چگونه ظهور یافتهاند یا ممکن است که ظهور پیدا کنند و این که چه دلایلی دخیل است. مهمتر این که مطالعه تاریخ رفتارهایی را که برای احساس مسئولیت در رفتار عمومی ضروری است، ترویج میکند؛ چه برای کسی که در جایگاه رهبری یک اقلیت یا ملت، یک رایدهنده آگاه و دادخواه باشد، چه برای یک فرد معمولی ناظر باشد.
یک تاریخآموز چه مهارتهایی را باید در خود بپروراند؟
یک تاریخ آموز که به خوبی آموزش دیده است، بر روی مطالب تاریخی و گذشته کار کرده است و مطالعات موردی بر تحولات اجتماعی انجام داده است، چگونه باید مهارتهای خود را گسترش دهد؟ این مطالب تاریخی قابل مدیریت است، اما متشکل از چندین لایه روی هم است.
۱- توانایی در ارزیابی سند تاریخی. مطالعه تاریخ تجربهای را برای ارزیابی سندهای مختلف فراهم میآورد. (انواع سندهایی که تاریخدانان در شکلدهی دقیقترین تصاویر گذشته استفاده میکنند.) یادگیری نحوه تفسیر گفتههای رهبران سیاسی (به عنوان یک نوع سند) کمک میکند تا قابلیت تمایز میان گفتههای منفعتطلبانه و واقعی رهبران سیاسی وقت در ما به وجود آید. یادگیری نحوه ترکیب کردن انواع سندهای مختلف (گفتههای عمومی، یادداشتهای شخصی، دادههای ادبی، مطالب دیداری) سبب ارتفاع توانایی و ایجاد مباحث منسجم با تنوعی از اطلاعات میشود.
۲- توانایی در ارزیابی تفاسیر متناقض. یادگیری تاریخ به معنی کسب مهارت و دستهبندی تفاسیر مختلف و اغلب متناقض است. پی بردن به چگونگی کار جوامع (هدف اصلی از مطالعه تاریخ) ذاتاً مبهم است و همین موضوع در فهمیدن جریانات روز هم صدق میکند. یادگیری چگونگی شناسایی و ارزیابی تفاسیر متناقض، یک مهارت شهروندی ضروری است که آموزش آن از طریق تاریخ، به عنوان یک آزمایشگاه برای مباحثات انسانی فراهم میآید. این حوزهای است که در آن، منافع تاریخ گاه در تضاد با کاربردهای محدودی که گذشته در ایجاد هویت و شناسایی دارد، قرار میگیرد. تجربه در بررسی وضعیتهای گذشته، انتقاد سازندهای را که میتواند برای ادعاهای طرفداران افتخارات هویت ملی و اقلیتی به کار رود، فراهم آورد. مطالعه تاریخ در هیچ صورتی وفاداری و تعهد را تضعیف نمیکند، اما تاریخ میآموزد که مباحثات نیاز به ارزیابی دارند و فرصتهایی را برای ورود به مباحث و دستیافتن به دیدگاه خاص فراهم میآورند.
۳. کسب تجربه در ارزیابی نمونههایی از تغییر و تحول در گذشته. تجربه ارزیابی نمونههای تغییر و تحول امروزی جامعه بسیار حیاتی است. این یک مهارت ضروری نسبت به چیزی است که همیشه از آن به عنوان «دنیای همیشه در حال تغییر» یاد شده است. تجزیه و تحلیل به این معناست که ارتقاء و افزایش گنجایش فکری برای تعیین بزرگی و اهمیت بعضی از تحولات، مهمتر از برخی دیگر است. مقایسه کردن تحولات خاص از نمونههای گذشته به تاریخآموزان کمک میکند تا گنجایش فکری خود را افزایش دهند. توانایی تشخیص پیوستگیها که حتی همیشه با شگرفترین تحولات همراه است، به واسطه مطالعه تاریخ حاصل میآید. این مهارت میتواند علتهای احتمالی تغییر و تحول را مشخص کند. برای مثال، اگر یک عامل مهم مثل یک اختراع، سیاستهای آگاهانه جدید و یا عوامل مختلف دیگر در یک تحول اساسی دخیل باشند، تاریخ کمک میکند تا از آن عوامل سر درآوریم.
در مجموع، مطالعه تاریخی، چه برای انسان دیرفهم، چه برای یک شهروند آگاه، بسیار مهم است. تاریخ اطلاعات اساسی مفیدی را در باب وضعیت نهادهای سیاسی ما، ارزشها و مشکلاتی که بر سعادت جامعه تاثیرگذار است، فراهم میکند. کسی قادر نیست به اندازهای که تاریخدانان با گذشته در ارتباط هستند، کاملاً با زمان حال پیوستگی داشته باشد. ما در این زمینه دیدگاهی نداریم، اما میتوانیم با به کارگیری بینش تاریخی در این مسیر حرکت کنیم و در این فرآیند به عنوان شهروند خوب ایفای نقش کنیم.
تاریخ برای دنیای اشتغال مفید است
تاریخ برای کار و اشتغال مفید است. مطالعه تاریخ کمک میکند تا تاجران، متخصصّان و رهبران سیاسی خوب را پرورش دهیم، اما اکثر کسانی که تاریخ را مطالعه میکنند به تاریخدانان حرفهای مبدل نمیشوند. تاریخدانان در سطوح مختلف تدریس میکنند، در موزهها و رسانهها کار میکنند و برای سازمانهای مردمی و کسب کارها، تحقیق تاریخی انجام میدهند، یا در تربیت تاریخی مشارکت میکنند. این صنفها علاوه بر حیاتی بودن، برای تداوم فعالیت در حوزه تاریخی مفیدند، اما اکثر افرادی که به مطالعه تاریخ میپردازند از یادگیریهای خود برای اهداف شغلی گستردهتری استفاده میکنند. تاریخآموزان تجارب خود را در راستای شغل و حرفههای گوناگون، همچنین مطالعه بیشتر در حوزههایی مثل قانون و مدیریت دولتی به دست میآورند. کارگزاران اغلب به دنبال دانشآموختگانی هستند که قابلیت مطالعات تاریخی را در خود دارند. یافتن و دانستن این دلایل زیاد سخت نیست: تاریخآموزان با مطالعه دورهها و جوامع مختلف گذشته، دید گستردهای را به دست میآورند که این سبب میشود آنها در بسیاری از وضعیتهای کاری، وسعت دانش و انعطافپذیری مورد نیاز را داشته باشند. این افراد مهارتهای تحقیقی، توانایی یافتن و ارزیابی منابع اطلاعاتی و ابزارهای شناسایی و ارزیابی منابع مختلف را در خود توسعه میدهند. کار کردن در حوزه تاریخ مهارتهای نوشتاری و گفتاری را ارتقاء میدهد و مستقیماً با بسیاری از نیازهای تحلیلی در بخشهای خصوصی و عمومی که ظرفیت توانایی در فرایند شناسایی، ارزیابی و تشریح در آنها یک امر ضروری است، مرتبط میشود. بدون شک مطالعه تاریخی یک ویژگی مثبت برای کارهای مختلف و وضعیت شغلی است. اگر حتی چنین نباشد، مطالعه تاریخ میتواند بسیاری از تاریخآموزان را مستقیماً به سمت یک روزنه شغلی خاص یا چندین حوزه شغلی هدایت کند. اما تاریخ بهطور فوقالعاده یادگیرندهها را برای تداوم طولانی حرفه خود آماده میکند و کیفیت یادگیری آن به سازگاری و پیشرفت ورای یک اشتغال ساده کمک میکند. بدون تردید، در جوامع ما بسیاری از افرادی که به سمت مطالعات تاریخی سوق دارند، نگران «ارتباط[4]» هستند. در شرکتهایی که در حال توسعه هستند، نگرانی در مورد آینده شغلی، در اکثر حوزهها وجود دارد. هرچند آموزش تاریخ یک اضافهکاری تلقی نمیشود، ولی قابل استفاده در بسیاری از حرفههاست و روشن است که در زندگی کاری به ما کمک میکند.
چرا تاریخ میخوانیم؟ جواب این است که چون ما باید عملاً در آزمایشگاه تجارب بشری پیشرفت حاصل کنیم. وقتی ما تاریخ را بهطور خردمندانه مطالعه کنیم، وقتی برخی از خصلتهای فکری و هچنین اطلاعات اساسی در مورد نیروهایی که بر زندگی ما تأثیرگذار هستند را به دست میآوریم، در واقع مهارتهای مرتبط و ظرفیتی بالا برای تبدیل شدن به شهروندی آگاه، همراه با افکار انتقادی و آگاهی محض را در خود به جود آوردهایم. کاربردهای تاریخ متفاوت است. با مطالعه تاریخ میتوانیم برخی از مهارتهای شفاهی «عرضه کردنی[5]» را توسعه دهیم، اما مطالعه تاریخ را نباید به حداقل مقدار سودمندی خود برسانیم. در برخی از تاریخهایی که محدود به خاطرات شخصی رنج تحولات و پیوستگی در محیط اطرافاند، نیاز به کارگیری بیش از محدود شدن به دوران کودکی است. برخی دیگر از تاریخها بر اساس ذائقه شخصی نوشته شدهاند و ممکن است آن شخص [جلوهای از] زیبایی دید خود را در نوشتههایش انعکاس داده باشد یا اینکه از کشفی لذت برده باشد [و آن را نوشته باشد] یا یک چالش فکری از طرف او باشد. به این ترتیب و با کمترین اجتنابپذیری و همچنین اشتیاق در تعهد کامل، تاریخی به وجود میآید که به واسطه مهارت جمعی در تفسیر کردن یادداشتهای وسیع انسانی، فهم درستی از چگونگی کارهای دنیا را فراهم میکند.
[1] Peter Nathaniel Stearns (1936- ), استاد دانشگاه جورج میسن George Mason University
[2] Norman
[3] Wallace
[4] Relevance
[5] Salable
تعداد بازدید: 56518