خاطرات اشرفالسادات سیستانی
15 تیر 1395
وقتی دفتر ادبیات و هنر مقاومت کارش را در اتاق کوچک پیشساختهای در فضای سبز محوطه حوزه هنری شروع کرد، برای معرفی کتابهای دفتر، هر هفته در نماز جمعه، بساط کتابفروشی برپا بود. روزی خانم باوقاری کتاب خرید و گفت: «من مادر شهید هستم و دارم خاطرات پسرم را مینویسم. شما چاپش میکنید؟»
کتاب «کنار رود خیّن» همان خاطراتی بود که خانم اشرفالسادات مساوات (سیستانی) به دفتر سپرد. پیکر فرزند این مادر صبور و قهرمان، در شلمچه کشف و تحویل خانوادهاش شد.
در چهارمین برنامه شب خاطره (19 فروردین 1372) این بانو از خاطراتش گفت که میبینید.
تاکنون 269 برنامه شب خاطره از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 7 مرداد 1395 در تالار اندیشه برگزار میشود.
تعداد بازدید: 6602








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 6
کلبهای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری میکردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سولهزنی بودیم ضمن کار سولهزنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیتها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمیماند. همه در کنار هم با تلاش کار میکردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشههای فراوانی که دائم نیش میزدند.






