زندگینامهای بر پایه خاطرات شفاهی
داور یسری، همان «مرد» است
الهام صالح
25 خرداد 1395
«مَرد»* عنوان کتابی درباره شهید داور یسری است. این کتاب که در قالب زندگینامه نوشته شده، 33 فصل دارد. بوی نان، عَلَم، سینما، زمستان، مسجد، سیستان و بلوچستان، فال، فلشبک چشم، پیمان، دانشگاه اصفهان، قیام، زندان، اخراجی، راه، انقلاب، نادر، ضربت، سفر، سوریه، لبنان، نبرد، ازدواج، زندگی مرگ، پل خرمشهر، فرمانده، مجلس، بنده خدا، سبلان، خداحافظی، خیبر، فاطمه، عرفه و مَرد، عناوین این 33 فصل است. مَرد، در قالب زندگینامه داستانی تدوین شده، اما این زندگینامه بر پایه خاطرات شفاهی شکل گرفته و این خاطرات شفاهی میتوانند قسمتی از تاریخ شفاهی هشت سال دفاع مقدس را روایت کنند.
تلفیق نثرها
کتاب مرد، نثر جالبی دارد؛ نثری که در برخی از فصلها نرم است و در برخی از فصلها رسمی. فصل آغازین کتاب که یکمین سکانس آن است و «بوی نان» نام گرفته، نثری روان دارد. این نثر بیشتر به نثر داستان شبیه است: «هنوز متولد نشده بودم. راستش نمیدانستم که متولد نشدهام، وقتی دانستم، که متولد شدم و بزرگ شدم و حالیم شد که روزی متولد نشده بودم. همان روزها که متولد نشده بودم عمویم را همچون پدرم دوست داشتم و این را وقتی فهمیدم که متولد شدم. قبل از تولد، مادرم با من حرف میزد و نغمههایی را زمزمه میکرد که برایم آشنا بود و آرامم میکرد: لای لای چاللام یاتارسان/ قیزیل گوله باتارسان...»
بر خلاف فصل اول، نثر اغلب فصلهای کتاب، ساده است. آنچه در این کتاب جلب توجه میکند این است که نویسنده برای بیان اعتقادات و باورهای شهید یسری از نثری رسمی استفاده کرده. این اتفاق زمانی رخ میدهد که راوی از کتابها یا گفتههای افراد مطرح سخن میگوید. نمونه این نثر را میتوان در فصل دهم (دانشگاه اصفهان) مشاهده کرد. در این فصل به بخشهایی از گفتهها و نوشتههای جلال آلاحمد، دکتر شریعتی و شهید استاد مرتضی مطهری اشاره میشود. اینطور که پیداست شهید یسری در مواجهه با سخنان این افراد قلم و کاغذ به دست میگرفته و آنها را یادداشت میکرده. نمونه این اتفاق در شنیدن کاست سخنرانی دکتر شریعتی رخ میدهد: «شریعتی جزو کسانی بود که خیلی دوستش داشتم و میخواستم روزی در سخنرانیهایش حضور داشته باشم. او سخنرانی میکرد و من چشم بسته در خوابگاه دانشکده دراز کشیده بودم. رسید به این نکته که ریشه طبقاتی حوزه و دانشگاه... فوراً قطعش کردم. دفترم را برداشتم و بعد روشنش کردم شریعتی گفت و من نوشتم: در یک تحقیقی که راجع به ریشه طبقاتی حوزه و دانشگاه کردهام و آن را در کلاس و کنفرانس خود مطرح نمودهام، نشان دادهام که ریشه طبقاتی دانشگاه بیش از هشتاد درصد بورژوازی شهری و بازاری و مدرن و پنج درصد، مالکان و اربابان روستایی است...»
دوری از جزئیپردازیها
کتاب «مَرد»، کتابی نیست که به جزئیات زندگی شهید یسری بپردازد، بلکه کلیاتی از زندگی این شهید را بیان میکند. مخاطب آنچه را که باید از شخصیت این شهید بداند، در سریعترین زمان ممکن دریافت میکند و جزئیپردازیهای بیش از حد او را از کتاب دور نمیسازد. حجم کم کتاب و کوتاه بودن فصلهای آن یک مزیت به شمار میرود، اما به این معنا نیست که نکتهای ناگفته باقی میماند. در «مَرد» با نحوه زندگی شهید یسری آشنا میشویم، از وضعیت خانوادگی وی اطلاع پیدا میکنیم، با او به دانشگاه میرویم، در مبارزه علیه حکومت پهلوی حضور مییابیم و آرام آرام به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میرسیم. شهید یسری در عملیات خیبر، شیمیایی میشود و در عملیات کربلای 5 نیز به شهادت میرسد. پایان سی و سومین سکانس از این کتاب با شهادت وی همراه است، اتفاقی که خیلی معمولی و بدون آب و تاب روایت میشود: «دوست احمد حالش خوب بود اما سر و صورت احمد خونی و خاکی شده بود با دستم خون سر و صورتش رو پاک کردم. چشمانش را باز کرد و گفت: داور امروز چندمه دی ماهه؟ احمد جان بیست و هفتمه... دوست داشت با من حرف بزند اما من به خاطر زخمش نگذاشتم حرف بزند. صدای خمپارهای بیش از هر وقت دیگر بهم نزدیک شد آنقدر نزدیکتر که دیگر چیزی یا کسی را ندیدم مگر صدای ضعیف احمد که میگفت: داور... داو... دا... د...»
نمادسازی برای عنوان فصلها
عنوان برجسته کتاب «مَرد» است؛ میتواند اشارهای به جنسیت باشد، اما فقط این نیست، مَرد، اینجا به معنای مردانگی و شجاعت هم هست؛ صفتی که برازنده شهدا است و شهید یسری هم یکی از همین شهدا به شمار میرود.
این عنوان با رنگ قرمز داخل یک قطعهای از فیلم(فریم) به رنگ مشکی قرار گرفته و این فریم هم روی صفحهای سفید رنگ جای دارد. در توضیح بیشتر روی جلد، بالای عنوان نوشته شده:«33 اُمین سکانس» که اشارهای است به 33 فصل کتاب.
علاوه بر این ویژگیها، گرافیک کتاب هم راهی برای جذب مخاطب است. هر فصل عنوانی مجزا دارد و در کنار این عنوان، نمادی نیز قرار گرفته. مثلا برای فصل سیزدهم با عنوان «اخراجی» (که به اخراج شهید یسری از دانشگاه اختصاص دارد) 4 آدمک در نظر گرفته شده که روی یکی از آنها ضربدر خورده، یا برای فصل خیبر از یک پرچم و برای فصل سفر از یک چمدان استفاده شده است.
در مجموع، کتاب «مَرد»، دربردارنده نگاه متفاوت شهید یسری و همچنین نگاه متفاوت نویسنده کتاب در بیان شرح حال این شهید است.
* 33اُمین سکانس: مَرد؛ زندگینامه داستانی سردار سرلشکر پاسدار شهید داور یسری، نویسنده: عمار احمدی (چمران)، 104 صفحه، اردبیل، خط هشت، 1394، 102 صفحه
تعداد بازدید: 4954