خاطرات صفر خوشنود
05 دی 1403
صفر خوشنود، جانباز دفاع مقدس، مهمان دویستوسیوپنجمین برنامه شب خاطره (خرداد 1392) بود. او درباره رفتن به جبهه خاطره گفت. او گفت: «سال 1359 دانشآموز بودم. دوست داشتم به جبهه بروم. هممحلهای ما شهید شده بود. پدرم هم بیشتر موافق تحصیل بود.. از هر راهی اقدام میکردم نمیشد. آشنایی در مسجد از مأموریت آمده بود. گفت: «میخواهی به جای من بری؟ برو شهرری بگو من اعلا دلپیشه هستم. چند بار کردستان رفتم.» اسم من تا وقتی مجروح شده بودم هم اعلا دلپیشه بود...»
در ادامه، این روایت را ببینیم.
تاکنون 363 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 دی 1403 برگزار میشود.
تعداد بازدید: 647








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 6
کلبهای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری میکردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سولهزنی بودیم ضمن کار سولهزنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیتها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمیماند. همه در کنار هم با تلاش کار میکردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشههای فراوانی که دائم نیش میزدند.






