خاطرات احمد دادبین


17 مرداد 1403


امیر سرتیپ؛ احمد دادبین، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست و بیست‌وهشتمین برنامه شب خاطره (مهر 1391) بود. او درباره شهید محمود امان‌اللهی خاطره گفت. او گفت: «محمود امان‌اللهی هنوز از دانشگاه افسری فارغ‌التحصیل نشده بود که جنگ شروع شد. او به‌عنوان یک دانشجوی دانشگاه افسری در عملیات شرکت کرد. در جبهه مجروح و اسیر شد. به خاطر شدت جراحتِ زانو نگهداری او برای عراقی‌ها مشکل بود. آن‌قدر به آن‌ها فشار آورد که بلافاصله او را با چند اسیر عراقی مبادله کردند. وقتی به ایران بازگشت، جانباز، رزمنده‌ای مجروح و آزاده‌ای فداکار بود. بعد از بازگشت به واحد نیروهای مخصوص رفت و فرمانده یکی از گردان‌های لشکر23 نوهد شد. یک روز آمد و به مدت یک ماه مرخصی خواست. گفتم بیش از 5 روز مرخصی نمی‌دهند. گفت: «می‌خواهم برای خواهر و برادرهایم خانه بسازم.» یک ماه به او مرخصی دادم. رفت و شروع به ساختمان‌سازی کرد. هر روز از روستا با ما تماس می‌گرفت. از وضعیت جبهه می‌پرسید و می‌گفت: «اگر در جبهه به من نیاز است، ساختمان‌سازی را رها کنم و بیایم.» بعد از مدتی زنگ زد گفت: «ساختمان‌سازی را تمام کردم و می‌خواهم به جبهه برگردم.» یک ماه نگذشته بود خود را در سنندج به سپاه معرفی کرد.»

در ادامه، این روایت را ببینیم.

تاکنون 358 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 1 شهریور 1403برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 337


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 114

شبِ عملیات فتح‌المبین با شلیک اولین گلوله از داخل تانک بیرون پریدم و با تفنگ خودم به طرف نیروهای شما فرار کردم. مسافت زیادی را دویده بودم که به چند نفر از سربازان شما برخورد کردم و دستهایم را بالا بردم. سربازها به تصور این که من افسر هستم چند شهید ایرانی را نشان دادند و گفتند «تو اینها را شهید کرده‌ای.» من قسم خوردم که خودم به طرف شما ‌آمدم و سرباز احتیاط هستم.