خاطرات سید ناصر حسینیپور
08 اسفند 1402
سید ناصر حسینیپور، نویسنده کتاب پایی که جا ماند[1]، مهمان دویستوبیستویکمین برنامه شب خاطره (بهمن 1390) بود. او در مورد مظلومیتها و رشادتهای رزمندگان اسلام خاطره گفت: وقتی عراقیها جاده خندق را گرفتند و من را اسیر کردند، صحنههایی را نظاره کردم که برایم بسیار عذابآور بود. یکی از آنها هنگام پیشروی عراقیها در طول جاده اتفاق افتاد؛ آنها هر چند مقداری که به جلو میآمدند، یک پرچم عراق را روی زمین نصب میکردند. تا اینکه به پیکر یکی از دوستانم رسیدند، او به پشت افتاده و شهید شده بود. عراقیها آنقدر چوب پرچم را به زیر جناغ سینهاش کوبیدند، تا پرچم روی پیکر این شهید نصب شد.
در ادامه این روایت را ببینیم.
تاکنون 355 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 6 اردیبهشت 1403 برگزار میشود.
1 سوره مهر
تعداد بازدید: 788
![](images/sharing/print.png)
![](images/sharing/twitter.png)
![](images/sharing/email.png)
![](images/sharing/facebook.png)
![](images/sharing/google.png)
![](images/sharing/linkedin.png)
![](images/sharing/pinterest.png)
![](images/sharing/sapp.png)
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107
سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت میکرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف میزدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر میکنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر میکرد. میگفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آنکه آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کردهاند.![](pic/banner_box/263.jpg)
![](pic/banner_box/254.jpg)
![](pic/banner_box/169.jpg)
![](pic/banner_box/235.jpg)
![](pic/banner_box/180.jpg)
![](pic/banner_box/43.jpg)
![](pic/banner_box/25.jpg)
![](pic/banner_box/26.jpg)