خاطرات عباس برقی


30 بهمن 1402


عباس برقی، از رزمندگان دفاع مقدس، مهمان دویست‌وبیست‌و‌یکمین برنامه شب خاطره (بهمن 1390) بود. او در مورد حاج احمد متوسلیان خاطره گفت: شبِ قبل از اعزام به لبنان، خانه حاج ‌احمد بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد. دو نفر از برادرهای سپاه آمدند و خبر اسارت تعدادی از نیروهای ما در لبنان را به حاج ‌احمد گزارش دادند. پس از رفتنِ آن‌ها حاج ‌احمد از این بابت بسیار ناراحت بود. از روی دلداری به او گفتم: «خودتان به ما گفتید این سفر بی‌بازگشت است؛ وصیت‌نامه‌های خود را بنویسیم.» گفت: «برای شما نه، برای من بی‌بازگشت است. قبل از عملیات فتح‌المبین، یک شب در فکر تجهیزات بودم، که کسی به من گفت: «خدا را فراموش کرده‌ای؟ شک نکن که در این عملیات پیروزید؛ در عملیات بعدی هم خرمشهر را آزاد خواهید کرد؛ بعد از آن برای کمک به مردم لبنان به آن‌جا خواهید رفت که آن‌ پایان کار توست و دیگر برگشتی برایت نخواهد بود.»

در ادامه این روایت را ببینیم.

تاکنون 354 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 3 اسفند 1402 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 965


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 107

سربازی در دسته من بود به نام عصام احمد. این سرباز خیلی مؤمن بود و به جمهوری اسلامی علاقه داشت. او بیشتر اوقات درباره مسائل سیاسی و مخصوصاً جنگ با من صحبت می‌کرد. شبی داخل سنگر نشسته بودیم و حرف می‌زدیم. هنوز چند روزی به حمله شما برای شکستن محاصره آبادان مانده بود. فکر می‌کنم پنج یا هفت روز. من از یک ماه و نیم پس از شروع جنگ تا روز آخر در همین جبهه بودم. آن شب عصام برایم خیلی حرف زد و دردل کرد. او از این که در جبهه بود به شدت ابراز بیزاری و تنفر می‌کرد. می‌گفت: «ما چطور با نیروهای ایرانی جنگ کنیم، حال آن‌که آنها مسلمانند و در کشورشان جمهوری اسلامی به پا کرده‌اند.