کدام گزینه اولویت دارد؟
متن همراه با پرسش یا بدون پرسش
حمید قزوینی
20 اردیبهشت 1402
تاریخ شفاهی، همانگونه که بارها بیان شده است، حاصل گفتوگوی مسئلهمحور و هدفمند میان دو فرد است که یکی در مقام پرسش و دیگری در مقام پاسخ است.
گاهی این سؤال مطرح است که متنِ برآمده از مصاحبه تاریخ شفاهی، باید در نهایتِ وفاداری به ساختار اولیه تنظیم و منتشر شود یا امکان برخی تغییرات مانند حذف سؤالات هست؟
پیش از پاسخ به این سوال بیان مقدمهای ضروریست.
تاریخ شفاهی مانند کتابهای قدیمی تاریخ، خطابی نیست که مطالبی را سلسلهوار بیان کند و به نیازهای مخاطب و تأثیر متن بر ذهن و روان او توجه نداشته باشد. تاریخ شفاهی را از این جهت باید روشی تعاملی و مخاطبی دانست، به این معنا که در تمام فرآیند شکلگیری اثر، به مخاطب و نیازهای فکری و ذهنی او درباره موضوع توجه دارد و از این نظر میتوان گفت مصاحبه به نمایندگی از مخاطب انجام میشود. پس متن نهایی در هر حال، باید به خوبی از عهدۀ پاسخ به سؤالاتِ مفروض برآید.
از سوی دیگر اگر در گذشته مورخان توجه چندانی به جزئیات نداشتند یا به علت محدودیت منابع یا عدم دسترسی به آنها امکان پرداختن به بسیاری از سؤالات و جزئیات نبود، در عوض در دوره مدرنیته و پسامدرنیته، جزئیات دارای اولویت است و تاریخ شفاهی، ذیلِ پاسخ به همین نیاز بر جزئیات تمرکز دارد.
علاوه بر اینها تحولات در حوزه هستیشناسی و معرفتشناسی در دو قرن اخیر، انسان را با مفاهیم تازهای مواجه ساخته است که ضمن خلق انبوهی از سؤالات، به تغییر رویکردها و روششناسیها منتهی شده است.
به یک معنا «پژوهندگان همهروزه با مفاهیم تازهای از معرفت درگیر میشوند و نگرش آنها نسبت به واقعیت تاریخی، حقیقت در تاریخ، فهم تاریخی، گزینش در تاریخ، تخیل تاریخی، تبیین و تحلیل تاریخی، توصیف تاریخی، اصل علیت در تاریخ، ساختار روایت تاریخی، ساخت و برساخت در تاریخ و مانند آن مدام تغییر میکند و پژوهشگران را به اصلاح رویکردهایشان وا میدارد.» (تاریخنگاری نوین، مایکل بنتلی، ترجمه علیرضا ملایی توانی، ص9 پژوهشکده تاریخ اسلام)
به این ترتیب ما امروز با ساختار و روشی واحد در نگارش متون تاریخی مواجه نیستیم؛ تاریخ شفاهی هم از این قاعده مستثنی نیست. بدیهی است در تدوین و تنظیم متنِ نهایی، محقق تاریخ شفاهی از آزادی عمل در انتخاب ساختار و روش کار برخوردار است؛ متن نهایی، محصولِ همین انتخاب است.
معمولاً در تدوین مصاحبه تاریخ شفاهی به دو شیوه عمل میشود (صرف نظر از اینکه کدام روش را ارجح بدانیم) در هر دو نویسنده، مشخص میکند از کدام شیوه استفاده کند.
در روش اول تنها با ویرایشی مختصر که خوانش متن را آسانتر کند، متن منتشر میشود. در روش دوم نویسنده به بازنویسی کامل متن با حفظ دادههای موجود در آن اقدام میکند. طبعاً در روش دوم توان نویسنده و تبحر او در استفاده از فنون ادبی حائز اهمیت است.
بدیهی است در هر دو روش میتوان ساختار مصاحبه را حفظ کرد یا با حذف سؤالات و پیوستگی متن و درج عناوین و میان عناوین به انتشار آن اقدام نمود.
مهم این است که محصول نهایی از اصالت محتوایی و گفتاری برخوردار باشد و مخاطب، آن را باور کند و بداند که محصولِ مصاحبهای هدفمند است، مثلاً در خلال متن اشاره شود که این روایتها در پاسخ سؤالاتی که مصاحبهگر مطرح کرده، ارائه شده است. همچنین ترتیب موضوعات و روند خاطرات آنگونه که در مصاحبه آمده حفظ شود، یعنی تمرکز روایت در هر بخش به گونهای باشد که انسجام روایت را دچار اختلال نکند و از شاخهای به شاخۀ دیگر نپرد.
در حقیقت، متن تاریخ شفاهی نباید مجموعهای از خاطرات پراکنده و تصادفی باشد، بلکه باید قوسِ روایی مشخصی برای آن وجود داشته باشد که خواننده آن را درک کند.
نکتۀ حائز اهمیت دیگر این است که معمولاً پرسشهای موجود در مصاحبه، به فضاسازی، شخصیتپردازی و ورود به جزئیات کمک میکند و در صورت حذف سؤالات باید مراقب بود این ویژگی دچار اختلال نشود.
در پایان، یادآوری این نکته ضروریست که همه متون تاریخ شفاهی حامل شخصیتی هستند که بازتاب دهندۀ صدای راویست. این شخصیت چه در قالب مصاحبه و چه در قالب متنِ به هم پیوسته، باید به خوبی دیده شود و دستخوشِ تغییر نشود؛ زیرا همین شخصیت و روایت است که به خلق اثر تاریخی مبادرت ورزیده است.
تعداد بازدید: 2927