تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت علیاصغر زارعی
جنگال (واحد جنگ الکترونیک)
فریدون حیدری مُلکمیان
22 شهریور 1401
در بخشی از پیشگفتار کتاب میخوانیم:
«یکی از واحدهای تأثیرگذار در نبردهای هشت سال دفاع مقدس واحد جنگ الکترونیک (جنگال) است. نیروهای این واحد با رصد فعالیتهای دشمن از خطوط مقدم تا عمق منطقۀ نبرد از طریق دستگاههای الکترونیکی و بیسیمهای غنیمتی، و تجزیه و تحلیل اطلاعات آنها، دادههای ارزشمندی از موقعیت و توان دشمن به دست میآوردند و سپس با گزارش نتایج این اقدامات، کمک شایان توجهی به فرماندهان جنگ و رزمندگان در نبرد با دشمن میکردند.»
کتاب حاضر در قالب گفتوگوهای بیستگانه، روایت تلاشها و مجاهدتهای سردار علیاصغر زارعی از فرماندهان اصلی جنگال در طول سالهای دفاع مقدس است.
روی جلد کتاب، عنوان و تصویری از راوی نقش بسته و پشت جلد نیز به بخشی تأثیرگذار از دستنوشتۀ وی مزیّن شده است:
«هرکه بخواهد که کتاب جنگ و ایمان و جهاد و شهادت و صبر و نماز را بنویسد ناگزیر از حضور در این مکان پهناور مقدس است. اینجا سخن از شهر و روزمرهگیهای آن نیست؛ از کار روزانۀ عادی و رفتار و گفتار بیهوده نیست. اینجا سخن از خلق حماسه و بهشت است با تمامی عمق معنا و عظمت این دو کلمه.»
پس از صفحات عنوان، فیپا و شناسنامه (در یک صفحه) و فهرست جامع کتاب، پیشگفتار مرکز اسناد و تحقیقات و مقدمۀ مصاحبهکننده و تدوینگر کتاب آمده است. در ادامه، بیست جلسۀ گفتوگو در واقع بیست فصلِ متنِ این روایت را تشکیل میدهد که راوی خاطراتش را از کودکی و پیش از انقلاب تا بعد از جنگ تحمیلی و نمایندگی مجلس شورای اسلامی را در آن بازمیگوید. پس از آن، بخش آلبوم تصاویر عمدتاً رنگی و بعضاً سیاه و سفید با کیفیت مطلوب میآید (ضمن اینکه در جایجای متن روایت نیز به اقتضای مطلب و موضوع آن، عکسهای قابل توجه و چشمگیری گنجانده شده)، همچنین بخش اسناد (شامل حکمها و دستنوشتههای راوی) و آخرین صفحات نیز مطابق معمول به نمایه اختصاص دارد.
کتاب «تاریخ شفاهی دفاع مقدس روایت علیاصغر زارعی» اگرچه از بیست جلسه تشکیل شده اما در نگاهی کلی میتوان آن را به سه بخش مجزا دستهبندی کرد:
بخش اول: جلسات اول و دوم
دو جلسۀ آغازین کتاب، شرح وقایعی است که در پیش از پیروزی انقلاب میگذرد و تا آستانۀ ورود امام خمینی (ره) به ایران ادامه دارد.
راوی نخست به خاستگاه خانوادگی و دوران کودکیاش اشاره میکند. از نوجوانی برای کمک به معاش خانواده تابستانها کار میکرد. او با بستنیفروشی کار خود را آغاز کرد و بهتدریج بعد از کارهای دیگری چون فروختن شکلات، دستمال جیبی و بلال در بلوار کشاورز، به کارخانۀ صابونپزی رفت و در آنجا مشغول شد؛ چون آن کارها دیگر قانعش نمیکردند. حدود چهار سال در صابونپزخانه کار طاقتفرسا و سنگین انجام داد. سپس به توصیه و سفارش اقوام برای بهبود وضعیت تحصیلی و قبولی در دانشگاه، دبیرستان خود را عوض کرد و به دبیرستان هشترودی رفت. در آنجا با آقای صابری (گلآقا)، دبیر ادبیات که از معلمان انقلابی دبیرستان بود، آشنا شد. سطح بالای دبیرستان هشترودی و کمک دبیر زبان آنجا به او، سکوی پرتابش شد و توانست در رشتۀ انفورماتیک دانشگاه تهران قبول شود. در سال اول دانشگاه، تصویری از امام (ره) و رسالهای از ایشان، که به اسم فرد دیگری چاپ میشد، به دست او میرسد. زارعی در این مقطع، کتابهای مذهبی از جمله آثار شهید مطهری و مقالات و کتابهای دیگری میخواند که تأثیر زیادی در او داشت. در همین زمان، با انجمن حجّتیه آشنا شد و به جلسات آنها میرفت؛ ولی وقتی متوجه شد که مسیر آنها از امام و انقلاب جداست، ارتباط خود را با آنها قطع کرد.
سپس نوبت بحث دربارۀ فعالیتهای انقلابی در دانشکدۀ نفت آبادان میرسد. راوی اشاره میکند که به دلیل مشکلاتی که ساواک برای او و خانوادهاش ایجاد میکردند، برای اینکه بتواند در کنار تحصیل، فعالیتهای انقلابیاش را دنبال کند، تصمیم گرفت که از تهران خارج شود؛ به همین منظور، دوباره در کنکور شرکت کرد و در دانشکدۀ نفت آبادان قبول شد. وی در ادامه، فضای شهر آبادان را پیش از انقلاب و در دورۀ مبارزه با رژیم شاه ترسیم میکند. به گفته وی، آن زمان در آبادان یک حالت دوقطبی نفتی و غیرنفتی وجود داشت. فروشگاهها و باشگاههای نفتیها جدا بودند و نظام دوگانهای درست شده بود. تعداد جمعیت نفتیها هم قابل توجه بود و عمدتاً نیز مهاجر بودند. نیروهای بومی اغلب در کارهای خدماتی شرکت نفت جذب میشدند و کار میکردند و نیروهای مهاجر در کارهای فنی و تخصصی به فعالیت میپرداختند. راوی در ترسیم فضای دانشکدۀ نفت آبادان یکی از مزیّتهای این دانشکده و از جمله دلایل انتخاب آن را مردانه بودن آنجا ذکر میکند؛ زیرا فضای مختلط دانشگاههای دیگر را دوست نداشت. وی در نهایت به همکاریاش با گروه منصورون و کمک به سازماندهی تظاهراتهای مردمی در آبادان، اعتصاب کارکنان شرکت نفت، رفتن به قم برای تهیّۀ پول به منظور کمک به اعتصابکنندگان شرکت نفت که حقوقشان قطع شده بود، و گسترش فعالیتهای انقلابی در شهر آبادان اشاره میکند.
بخش دوم: جلسات سوم تا هفتم
در این قسمت طی پنج جلسه، راوی نخست به ورودش به سپاه اشاره میکند. ابتدا از چگونگی شهادت برادرش حسن زارعی در آستانۀ پیروزی انقلاب و تأثیر آن بر استمرار مسیر مبارزه میگوید. همچنین از تغییرات انقلابی آبادان، فعالیت و جذب نیروی گروههای گوناگون بعد از انقلاب، جریان خلق عرب، تشکیل سپاه آبادان، کانون فرهنگی فتح، واحد بسیج آبادان، اولین یگان دریایی سپاه در آبادان و تشکیل بسیج خواهران یاد میکند.
سپس از نقشآفرینی سپاه آبادان در عرصههای گوناگون سخن به میان میآید و به کمکرسانی سپاه به مردم در حوادث مختلف اشاره میشود. راوی در ادامه به موضوعاتی چون کمیتۀ ارزاق و جهاد سازندگی در آبادان، اولین نماز جمعۀ آبادان و فضای فرهنگی آبادان بعد از پیروزی انقلاب میپردازد. آنگاه بحث زمینههای وقوع جنگ بین و ایران و عراق پیش کشیده میشود و راوی از مسائلی چون اتحاد عمومی برای مقابله با هجوم دشمن، شواهد و قرائن آغاز جنگ، پیشبینی شروع جنگ در حضور استاندار خوزستان و اولین شهید شهر آبادان یاد میکند. پس از آن نیز به مسئلۀ کودتای نقاب بهمثابۀ توهم براندازی اشاره میشود.
مبحث بعدی به آغاز جنگ تحمیلی مربوط میشود. راوی ابتدا از تصمیمش به ازدواج در آستانۀ شروع جنگ میگوید اما در پی آن، بازگشت به جنوب با قبضههای خمپاره، حملۀ سراسری به ایران و اولین مجروحیتش مطرح میشود. دیدار با امام خمینی(ره)، تلاش برای تسلّط بر اوضاع، هتل آبادان (ستاد عملیات آبادان)، مسئولیت بسیج آبادان، ساختار بسیج آبادان و روزهای منتهی به سقوط خرمشهر از دیگر موضوعاتی است که راوی در اینجا به آنها میپردازد.
مبحث دیگر، جلوگیری از سقوط آبادان است که راوی طی آن به مجروحیت دوبارهاش اشاره میکند. همچنین از استمرار مقاومت مردمی تا قبل از عملیات ثامنالائمه(ع)، عوامل مؤثر در جلوگیری از سقوط آبادان، حفظ ساختار مدیریتی در آبادان با وجود محاصرۀ دشمن و بروز اختلافنظر در سپاه آبادان سخن میرود.
آخرین جلسه این بخش به آموزش رزمندگان در سپاه منطقۀ 8 (خوزستان) اختصاص دارد. نخست به گروههای سیاسی در آبادان اشاره میشود و پس از آن، راوی به شکلگیری خطوط پدافندی در آبادان، عزل بنیصدر و تحول در سازمان رزم و بالاخره به آزادسازی خرمشهر میپردازد.
بخش سوم: جلسات هشتم تا بیستم
سیزده جلسۀ باقیماندۀ کتاب، بیشتر اختصاص دارد به موضوع اصلی و محوری جنگال (جنگ الکترونیک) که در عنوان کتاب هم قید شده و از قضا قرار است که در دوسومِ باقیمانده از حجم روایت عمدتاً حولوحوش آن بحث شود.
ابتدا مسئلۀ تحصیل در رشتۀ مخابرات و ورود به جنگال مطرح میشود. راوی از ادامۀ تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف در رشتۀ مخابرات، ارتباط با دانشجویان ممتاز در دانشگاه، ورود به جنگ الکترونیک (جنگال) و ابتکار تأسیس جنگال در سپاه میگوید.
سپس بحث تشکیل یگان جنگ الکترونیک سپاه و ایدۀ شکلگیری آن مطرح میشود. راوی با اشاره به بخش تولید مخابرات و اقدامات انجام شده در این بخش، از طراحی مدارهای الکترونیکی، مرتبط شدن سایتهای شبکۀ اعلام خطر هوایی، بهکارگیری افراد تحصیلکرده در خارج از کشور میگوید. در ادامه نیز به موضوعاتی چون ادغام بخش تولید مخابرات با گروه الکترونیک و مخابرات سپاه، پشتیبانی ویژه از واحد جنگال، تصویب طرح تأسیس یگانهای جنگ الکترونیک و جنگال به عنوان مکمل مأموریتهای اطلاعات و مخابرات میپردازد.
موضوع بعدی فرماندهی جنگال است. در این قسمت به فرماندۀ عملیات جنگال اشاره میشود و سپس از تغییر و تحول در ساختار جنگال، توسعۀ جنگال با بیشترین نیروی متخصص، ارتباط با یگانهای جنگال ارتش و جذب نیروی متخصص از دانشگاهها، توسعۀ جنگال برای پیشبرد جنگ، تفاوت نگاهها در شنود و جنگال و نیز استمرار ارتباط جنگال با دانشگاه، سخن به میان میآید.
سپس دربارۀ نیاز جبههها به تقویت و توسعۀ جنگال سپاه بحث میشود. راوی ضمن صحبت از ضرورت تقویت و توسعۀ بیشتر جنگال سپاه و نیز پایهگذاری سامانههای جنگ الکترونیک در دفاع مقدس، از ورود به محیط امنیتی دشمن و مشکل شنود در رمزشکنی تجهیزات پیشرفته دشمن میگوید. وی همچنین با برشمردن دستیابی به نقطهضعف سیستم انگلیسیها، آزمایش موفق قبل از عملیات بدر، دریافت اطلاعات دشمن پس از موفقیت پروژۀ رحمت، به موضوعات دیگری مانند بازگشت به میهن برای خدمت به جنگ، ارتباط با سپاه پاسداران، طرز کار رمزکننده راکال و عملکرد سیستم رحمت، کشف نشدن پروژۀ رحمت برای دشمن و فناوری بومی منحصربهفرد میپردازد.
تعامل ساختارمند جنگال با اطلاعات و مخابرات موضوع دیگری است که راوی به آن اشاره میکند. آنگاه در همین ارتباط، از آمیختگی فعالیتهای اطلاعات و مخابرات، سیستم فجر (بسترسازی برای اقدامات تاکتیکی جنگال سپاه) و دفتر یگان جنگال در دانشگاهها صحبت میشود.
وقتی نوبت به مبحث پشتیبانی جنگ الکترونیک میرسد، راوی نخست با اشاره به انواع جنگ الکترونیک، از سیستمهای جنگال انگلیسی اهدایی به صدام در دست رزمندگان میگوید. وی در پی آن، مواردی چون توسعۀ ردههای تخصصی در سپاه، در جستوجوی گردان 701، شکسته شدن رمز عراقیها، اولین تجربۀ رمزکنندۀ فجر در عملیات بدر و نهایتاً ابهام در کارایی جنگال را مورد بررسی قرار میدهد.
راوی در مبحث تجهیز جنگال با غنائم الکترونیکی ارتش صدام، از پشتیبانی یگان جنگ الکترونیک با تجهیزات غنیمتی و جایگاه وسایل اغتنامی در جنگال سپاه میگوید. بعد به اولین سایت یگان جنگال در جنوب، کمبود امکانات جنگال، کنترل فرکانس با تجهیزات غیرنظامی و عملی نشدن وعدۀ بیست میلیون دلاری اشاره میکند. در ادامه، با اشاره به انفجار در محل جدید، از جابهجایی فرماندۀ جنگال سخن میرود.
در بحث دیگر، تطابق تحقیق و توسعه با نیازهای جنگال مطرح میشود. در اینجا راوی از بازطراحی سیستم فجر و ارتقای نمونۀ اولیه، نقش جنگال در عملیات والفجر 8، شروع فعالیت دوباره در جنوب میگوید. همچنین به استفاده یگانهای ایرانی و عراقی از ارتباط باسیم در وضعیت پدافندی و نیز استفاده از تجارب گذشته در توسعه جنگال اشاره میکند.
در ادام مباحث و موضوعات این جلسات، عملیات کربلای 1 به عنوان نقطۀ عطف توسعۀ جنگال مورد توجه قرار میگیرد. علاوه بر آن، به جنگال در عملیاتهای کربلای 3 و کربلای 4 و تأثیر جنگال در تصمیمگیری برای اجرای عملیات کربلای 5 و نیز جنگال در عملیاتهای شمال غرب اشاره میشود.
آخرین مبحث به فعالیتهای راوی پس از دفاع مقدس اختصاص دارد. ابتدا از اتفاقات بعد از دوران دفاع مقدس سخن میگوید و به دنبال آن، با شرح تجمیع جنگال و مخابرات، از راهاندازی مرکز تحقیقات الکترونیک نصر خبر میدهد. در ادامه، راوی به مسئولیت دانشکدۀ فنی دانشگاه امام حسین(ع) و نمایندگیاش در مجلس شورای اسلامی اشاره میکند. وی همچنین در سخن آخر با ارزیابی جلسات تاریخ شفاهی مرکز اسناد، از اهمیت تاریخ شفاهی میگوید و مهمترین دلیل آن را چنین عنوان میکند که باید لایههایی از تجربیات دفاع مقدس به جامعه و بهخصوص نسل جوان منعکس شود.
چاپ اول «تاریخ شفاهی دفاع مقدس روایت علیاصغر زارعی» که به کوشش یحیی نیازی فراهم آمده، در 1400 توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در 479 صفحه و شمارگان 1000 نسخه با جلد سخت در قطع وزیری با قیمت 150000 تومان منتشر و راهی بازار کتاب شده است.
تعداد بازدید: 2969