بی‌توجهی به فرآیند مصاحبه، کیفیت تاریخ‌شفاهی را کاهش می‌دهد



 

 

محسن کاظمی، محقق و پژوهشگر، در همایش "تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی" گفت: فرصت‌سوزی تاریخی در ایران به دو روش صورت می‌گیرد. یکی از دست دادن سوژه‌ها بر اثر گذر زمان و عارض شدن مرگ بر آن و دیگری بی‌توجهی به فرآیند مصاحبه، تحلیل و تدوین تاریخ شفاهی و کاهش سطح کیفی اثر است.


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) محسن کاظمی، محقق و نویسنده در چهارمین و آخرین نشست امروز (هفتم اردیبهشت) همایش "تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی" مقاله خود را با عنوان "فرصت‌ها در تاریخ‌نگاری تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی" ارایه کرد.

وی در آغاز، از زنده‌یاد داوود بختیاری دانشور، ‌خاطره‌نویس و فعال در زمینه تاریخ شفاهی یاد کرد و سپس گفت: متاسفانه، فرهنگ فرصت‌سوزی در ایران رواج دارد و این ضعف، لطمه‌های جبران‌ناپذیری به تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی وارد کرده است.

نویسنده کتاب "خاطرات عزت‌شاهی"، تاریخ شفاهی را به عنوان جبران کننده کوتاهی‌های صورت گرفته در تاریخ مکتوب معرفی و تصریح کرد: خطاها و نقاط کور تاریخ، توسط این شیوه کشف می‌شود و وقایع از دست رفته، به یاری تاریخ شفاهی زنده می‌شوند.

این پژوهشگر انقلاب با اشاره به مراکز پژوهشی فرصت‌سوز و فرصت‌ساز در داخل و خارج از کشور، گفت: فرصت‌سوزی تاریخی در ایران به دو روش صورت می‌گیرد. یکی از دست دادن سوژه‌ها بر اثر گذر زمان و عارض شدن مرگ بر آن‌ها و دیگری بی‌توجهی به فرآیند مصاحبه، تحلیل و تدوین تاریخ شفاهی و کاهش سطح کیفی اثر است.

کاظمی، بنیاد مطالعات تاریخی ایران را جزء‌ پیشگامان تاریخ شفاهی انقلاب دانست و افزود: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با 19هزار و 450 ساعت مصاحبه، یکی از فرصت‌سازترین مراکز پژوهشی در زمینه انقلاب است.

وی در پایان یادآور شد: حوزه هنری هم بخش ارزشمندی از تاریخ شفاهی انقلاب را جمع‌آوری کرده که آثار برگرفته از آن به جشنواره کتاب سال راه یافتند و مورد تقدیر قرار گرفتند. 

همایش دو روزه "تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی"، به همت موسسه خانه کتاب، ششم و هفتم اردیبهشت ماه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد.


7 اردیبهشت 1388 ساعت 19:36

گزارشگر : مریم اسدی جعفری

آدرس مطلب: http://www.ibna.ir/vdcjxaet.uqeoozsffu.html

خبرگزاری کتاب ایران (IBNA)

  http://www.ibna.ir



 
تعداد بازدید: 6345


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.