سخنرانی علیرضا کمری در پنجمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی



 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب

پیشاپیش از برگزارکنندگانِ پنجمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی در شهر مقدس مشهد و در جوار حرم قدس حضرت علی‌ ابن موسی‌الرضا صلوات الله علیه تشکر می‌کنم. به منظور روشن‌شدن زمینه و جایگاه موضوع این نشست ـ روش‌شناسی و موضوع‌یابی مطالعات شهری در تاریخ شفاهی ـ اختصاراً به طرح چند نکته می‌پردازم.

1/ تاریخ شفاهی ـ به عنوان رشته، رویکرد یا روش ـ ماهیتی میان‌رشته‌ای/ فرارشته‌ای دارد، یعنی با حوزه‌ی علوم اجتماعی (جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌شناسی)، ادبیات و زبان‌شناسی و فلسفه هم‌پیوند و مرتبط است. بحث درباره‌ی چند و چون این ماهیت ترکیبی تلفیقی و نسبت هرکدام از این علوم در تاریخ شفاهی درخور مطالعه مستقل و مستوفاست.

2/ تاریخ شفاهی در قلمرو مصادیق و موضوعات معطوف کاروکرد طبقات اجتماعی، لایه‌ها و قشرهای مردمی و به طور کلی پدیده‌ها و رویدادهایی است که از نگاه رسمی و رویین دور و مهجور مانده‌اند. این‌جا فصل التقای تاریخ با جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی است.

گفتنی است این نگرش هم‌پیوند به تاریخ و جامعه تاحدودی در شگردهای تاریخ‌نگاری اجتماعی، تاریخ محلی در ایران و شیوه‌ی مکتب آنان و نگره تمدن‌نگارانه به تاریخ/ تاریخِ تمدن، در خارج از ایران ملحوظ نظر واقع شده و به این ترتیب تاریخ را از وضع صُلب رسمی سنتی‌اش به اجتماعیات نزدیک کرده است. البته تاریخ اجتماعی‌‌نگاری در ایران از آن نوع که «سعید نفیسی» و «راوندی» ارائه کرده‌اند همچنان ذیل نظام رسمی تاریخ‌نگاری قرار می‌گیرد. در این میان کتاب مرحوم «عبدالله مستوفی» گرچه رسمیّت تاریخ‌نگارانه ندارد اما بیش‌تر حول حسب‌الحال و خاطره‌نگاری به تاریخ اجتماعی دوره‌ی مؤلف مربوط است. «جعفر شهری» هم در تاریخ ایران از لونی دیگر بر این طریق تألیف شده و با نگاه و قلمی تقریباً منحصر به فرد. جا دارد اشاره‌ای کنیم به کتاب ارزنده و ناشناخته دکتر فرهادی با نام «موزه‌هایی در باد» که تحلیلی مردم‌شناختی از صخره‌نگاره‌های پیشاتاریخی و مردمی در بخش ایران مرکزی ارائه کرده است. در ادب و تاریخ عرب نمونه‌های قابل توجهی از گونه اجتماع‌نگاری مشهود و موجود است که از باب مثال می‌توان به پاره‌هایی از مندرجات «الحیوان» جاحظ و «الاغانی» ابوالفرج اصفهانی اشاره کرد.

3/ بر این طریق می‌شود از راهبردهای جامعه‌شناسی تاریخی، مردم‌شناسی تاریخی، انسان‌شناسی فرهنگی و تاریخی به مفهوم «مطالعات شهری» نظر کرد. مطالعات شهری ـ که از زمره‌ی زیررشته‌های جامعه‌شناسی است ـ به طیف گسترده‌ای از مسائل مربوط به مطالعه‌ همه‌جانبه شهرها و حومه‌ی آن‌ها یعنی اقتصاد، معماری، حمل و نقل، روابط اجتماعی و ساختارهای انسانی، آموزش و پرورش، تحولات توسعه، نهادهای خدماتی و ... می‌پردازد. مقدم بر آنچه ذیل مطالعات شهری جای می‌گیرد توجه به مفهوم شهر در ایران و چگونگی شکل و سامان‌یافتگی آن به ملاحظات اقلیمی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی و جمعیتی ضرورت دارد. زیرا تا چند دهه پیش از این عمده‌ی جمعیت ایران روستانشین یا عشایر کوچ‌کننده بودند و معنای شهر و شهری بودن پیش از پیدایش پی‌آمدهایِ حاصل از فرایند تحول و توسعه با آنچه اکنون وجود دارد تفاوت داشت. اجمالاً می‌توان گفت مفهوم جدید شهر در ایران نخست تأثیر فرایند مواجهه‌ی سنت و تجدد/ مدرنیسم قابل بازشناسی است. بلکه بی‌راه نیست گفته شود معاصرت در تاریخ ایران با این روند و روال ربط و معنایافته است. بر این وجه تاریخ معاصر ایران را می‌توان در چند مقطع به نظر آورد که مبدأ آن تبعات ناشی از جنگ‌های ایران و روس و اقبال به علوم و فنون و مناسبات جدید تمدنی/ غربی در ایران است.

4/ درباره‌ی تأثیرات پیدا و پنهانِ این رویداد از لحاظ فرهنگی، سیاسی ـ حقوقی، فناورانه تا به حال بحث‌های مُطول و متنوعی صورت پذیرفته است، به‌ویژه از حیث شناخت وجوه اندیشگی، اندیشه‌گران فلسفی به این ماجرا پرداخته‌اند که در این میان فعالیت‌های مطالعاتی مرحوم دکتر فردید و طیف شاگردان ایشان اهمیت دارد.

دانستنی است از ابتدای پیدایش اندیشه‌های نو در ایران ـ که بیشتر خاستگاه حقوقی اجتماعی سیاسی و مدنی داشت ـ با سه گرایش و نظر مواجه هستیم؛ یکی گرایش غرب‌گرای تجددپسند که بر آن بود فرهنگ خودی می‌باید هضم در اندیشه فرنگی شود، مبدأ این نگرش در شیوه فکری میرزا ملکم‌خان صورت نظری داشت که بعدها در تاریخ‌پویی دوران معاصر تأثیرات جدی بر جای گذاشت. رویکرد دیگر نظر به انطباق و تعامل میان حقوق شهروندی و انسانی و مآثر دینی و فرهنگ خودی داشت، رساله «قانون» «مستشارالدوله» تبریزی بر این سیاق نوشته شد، کما این‌که شماری از رساله‌هایی که در توافق با مشروطه از دید رهبران روحانی به قلم آمده برآمده‌ی این نگاه بود. طریقه‌ سوم بر ستیز با افکار و نقد و رد پدیده‌های تمدنی غرب با تأکید بر جنبه‌های منفی آن متمرکز بود که در آراء شماری از مخالفان مشروطه انعکاس یافته و در برخی از آراء اصحاب سنت از جمله در مناظره‌ی «شیخ و شوخ» در کتابی به همین نام دیده می‌شود.

مع‌الوصف در این روند، توجه به دو نکته حائز اهمیت است: یکی این‌که خواه‌ناخواه جریان‌های فکری فرهنگی، معیشتی اقتصادی و اجتماعی و به طور کلی مجموعه‌ی کنش و واکنش‌های فردی و جمعی ما و حتی نظامات سخت سنتی جامعه به‌تدریج ذیل سیطره‌ اندیشه و عمل متجددانه‌ی غرب قرار گرفته است. دیگر این‌که این روی‌آوری دانسته‌نادانسته به پدیده‌های تمدنی جدید عموماً و اساساً از روی تأمل و انتخاب صورت نپذیرفت و بیشتر بر انفعال و شیفتگی مُبتنی بود. خصوصاً ظواهر مواهبِ پیشرفت و توسعه‌ی صنعتی و مظاهر تمدنی جدید چشم‌ها را خیره کرد و حتی روشنفکران جامعه را از کُنه شناختِ آن بازداشت. می‌شود گفت معنا و مفهوم روشنفکری خود از پدیده‌هایی بود که در این جریان به وجود و ظهور رسید. تحسین و توجه وافر در سفرنامه‌های فرنگ‌رفتگان ایران از جلوه‌گری‌های تمدنی غرب از این حیث محل اعتناست. کما‌ این‌که مرحوم دکتر اردکانی در کتاب «تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران»، صرفاً به جنبه‌های پیشرفت و توسعه‌ی صنعتی و مدنی در ایران معاصر پرداخته‌اند. اگر ماجرایِ چند و چون تحول و پیشرفت سیاسی، مدنی، صنعتی در ایران به وجه مثبت در تاریخ معاصر ایران را رویه غالب نگرش تاریخ‌پویی بدانیم، جنبه‌هایِ نادیده‌ای وجود دارند که به آن کم‌تر پرداخته شده است. در این دوران گذار شتابان پیداشدن مفهوم شهر که با معنای مدنیت و مدرنیت همراه است به ما نشان خواهد داد که پذیرش دنیای نو چه آثار و تبعاتی داشته است که از نظر تاریخی دورمانده و به آن توجه بسزا نشده است. از باب مثال دگر سان شدن مفهوم روستا و روستایی در دهه‌های گذشته جای توجه دارد از آن حیث که از پایگاه تولیدات کشاورزی و دامی طی دهه‌های گذشته دور و تهی شدند و ساکنان آن‌ها به عنوان مهاجران جویای کار موجب حاشیه‌نشینی و گسترش و تراکم شهرها گردیدند. به تعبیر دکتر فاضلی در کتاب «مدرن یا امروزی‌شدن فرهنگ در ایران»، «روستاها امروزه کاریکاتور گونه‌ای از تحولات جامعه در حال گذرند و فرهنگ یک‌پارچه و سنتی انسجام خودش را از دست داده است و روستا دیگر تعریف مجازی دارد.» در شهرها هم حرف و صنایع دستی ـ که در نظام استاد شاگردی نسل به نسل از پدران به فرزندان انتقال می‌یافت ـ به سبب نفت محورشدن اقتصاد و ورود ماشین‌آلات گونه‌گون، به مرور رو به فراموشی و بی‌رمقی گذاشت و تولید و فعالیت جای خود را به فروش و دلالی داد. این تغییرات و تبدلات در مناسبات اقتصادی و جابجایی‌های طبقات اجتماعی تمامی شاخصه‌های فرهنگی و اجتماعی را دستخوش دگرگونی کرد.

5/ یکی از ملاحظات قابل توجه ـ به حیث موضوع‌شناسی و مسئله‌مندی تاریخ‌پژوهانه ـ در ابعاد فرهنگی اندیشه‌ای، حقوقی سیاسی، علمی و فناورانه این است که لایه‌های دیده‌نشده‌ی گذار جامعه از دوره‌ی سنت به جدید، از منظر مطالعات شهری به‌درستی و دقت ملاحظه شود و براساس شیوه و رویکرد تاریخ شفاهی درباره‌ی آن جست و جوی همه جانبه صورت پذیرد. از باب تقریب به ذهن اشاره می‌کنم به محو تدریجی بافت و وضع سنتی خانه، کوچه، محل در شهرهای بزرگ و تبدیل آنها به مجتمع‌های مسکونی، آپارتمانی. این‌جا وارد این موضوع نمی‌شوم که تغییر معماری و سکونت‌گاه سنتی از خانه به واحد آپارتمانی چه تبعات و تغییراتی را در پی داشته، اما در کل نظر به نوع روابط همسایگی خانه‌های مستقل مسکونی و وجود کوچه و محل دارم. آقای دکتر رفیع‌پور در کتاب «تضاد و توسعه» به نقش و تأثیر روابط عاطفی چهره به چهره جوانان یک محل در انسجام و شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی فعّال پرداخته‌اند و اشاره‌ی دقیقی دارند به این که چگونه این ارتباط فعال در «محل» ـ سبب هم‌ذهنی و یک پیکرگی آن‌ها برای آمادگی و حضور در جبهه‌های جنگ شد. البته ایشان به این مسئله به تفصیل نپرداخته‌اند که یگان‌های رزم بسیج سپاه اساساً بر همین قاعده ارتباط همدلانه‌ی محلی، ولایتی، شهری به وجود آمدند. حالا سوال مقدر این است که آیا فرزندان مجتمع‌نشینان امروزی می‌توانند چنین ارتباط و تشکلی را سامان دهند یا نه. مثال دیگر، تبدیلِ تدریجی کاروانسراها، تیمچه‌ها، بازارچه‌ها و بازارهاست به پاساژ و بازارروزها و فروشگاه‌های بزرگ. این تبدیل و تغییر را حدوداً پنجاه ساله‌ها و بالاتر، به رأی العین دیده ـ بلکه زیسته‌اند. سوال این است آِیا کاروکرد فرهنگی تاریخیِ سیاسی اقتصادی بازار و کاروانسرا و ... الآن از پاساژ برمی‌آید، این جریان چه آثار و عوارضی داشته و به دنبال خواهد آورد. از طریق تحقیقات تاریخی و شیوه‌ی مصاحبه‌ی فعال سامان‌مند و دقیق بسیاری نکته‌ها و ظرائف را این‌جا می‌توان بررسید و یافت. با مثال دیگری منظور خود را روشن‌تر می‌کنم. چگونگی دست‌یابی به «آب» و مصرف شهری روستایی آن تا حدود شصت سال قبل سازوکار و فرهنگ و تاریخ خاصی داشت. مسئله این است که بدانیم دست‌رسی آسان به آب در حال حاضر سبب چه وقایعی در مرور دهه‌های گذشته شده است و برهم زدن مسیر قنوات و چشمه‌هایی که بعضاً تاریخ هزارساله دارند به چه نتایجی می‌رسد.

علی‌ای‌حال مسائل این نشست با چنین اندیشه‌ای طراحی شده است که از منظر مطالعات شهری این جریان تبدُّل و گذار شتاب‌زده مسئله‌شناسی شده و روش‌های مطالعاتی آن به دست ‌آید، تا مقدمه‌ای باشد برای احصای موضوعات و اهتمام و اقدام به عمل در مسیر تاریخ‌پژوهشی بر شیوه تاریخ‌ شفاهی. چنین رویکردی در فهرست‌واره‌ی پیشنهادی برگزاری این نشست مدنظر بوده است. با توجه به این‌که شهر مقدس مشهد حسب تاریخی فرهنگی با مشخصه‌ی بزرگ‌ترین شهر زیارتی ایران شناخته می‌شود مسائل فراوانی را می‌شود از این حیث به عنوان موضوع مطالعه انتخاب کرد از جمله:

ـ اقتصاد شهری بر پایه‌ی حرف و صنایع سنتی، کشاورزی و محصولات باغی، تجارت و نقش و عمل بازار و بازاریان

ـ پیدایی صنایع نو و فعالیت‌های خدماتی اداری و پیدایش طبقه کارمندان و حقوق‌بگیران و نقش آن‌ها در اقتصاد شهری

ـ واردات و صادرات و تولیدات سنتی و صنعتی و کشاورزی در پویه‌ی گذار از گذشته به حال

ـ سیر و گذشت کاروکرد موسسات عالم‌المنفعه و خیریه

ـ دستفروشی و بساط

ـ تیمچه‌ها، کاروانسراها، بازارها و تبدیل آن به پاساژها و تغییر در نحوه معاملات، اوزان و مقادیر و مطالبات

ـ بافت محلات و بخش‌های مهم شهری با توجه به تمرکز و رابطه با مرکز شهر ـ حرم قدس رضوی

ـ انواع مکان‌های دینی، مساجد ـ تکایا ـ حسینیه‌ها، زائرخانه‌ها و ... و جای‌گیری آن‌ها در شهر

ـ سفر، اسکان و مسافرخانه و زائرسرا

ـ انواع و آداب تشرف/ زیارت‌نامه خوانی/ ادعیه

ـ موقوفات و نذورات و هدایا

ـ شفایابی و حاجت‌خواهی

ـ تکدی‌گری

ـ تحولات و توسعه حرم رضوی در دهه‌های گذشته

ـ مدارس علمیه‌ و زیّ طالب علمان و علما

ـ جریان‌های فکری، فرهنگی

ـ انجمن‌ها، هیأت، دسته‌جات، احزاب و تشکل‌ها

ـ خاندان‌ها

ـ تفرج‌گاه‌ها و تفریحات، بازی‌ها و سرگرمی‌ها

نکته‌ای که در موضوع‌شناسی و روش‌پویی مطالعات شهری ـ نظر به مصادیق مسئله ـ ملحوظ نظر قرار باید داد این است که مجموعه مسائل و مصادیق در یک پیکره‌ی هم‌وند و مرتبط به دیده ‌آیند و قطاعی‌شدن مباحث سبب پراکندگی در کلیت موضوع نشود و افزون بر آن جریان کلی تغییر و تبدّل ـ پروسه‌ی تحول و دگرگونی ـ پیوسته و به شکل تحلیلی شناخته و شناسانده شوند. تصور می‌کنم در شرایط شتاب‌زده‌ی کنونی گذار از موقعیت‌های شونده توجه به فرصت‌ها و استفاده‌ از وقت در دستیابی به نتایج مورد نظر اهمیت بسزا دارد و حاصل این تکاپو می‌تواند در شناخت وضع فعلی و آتی ما در جمیع جهات بسیار سودمند و کارساز باشد.



 
تعداد بازدید: 6655


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.