نشر و تاریخ شفاهی



 

نشر و تاریخ شفاهی

محسن کاظمی

میزگرد تاریخ شفاهی در سرای اهل قلم نمایشگاه بین‌المللی در 21 اردیبهشت 1387 برگزار گردید.

در این جلسه کارشناسان سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران خانمها فریبا فرزام، شفیقه نیک‌نفس و پیمانه صالحی فشمی به همراهی آقای مرتضی رسولی‌پور به موضوع «چاپ و انتشار» در تاریخ شفاهی پرداختند و موانع نشر در سازمان اسناد و دیگر مراکز پژوهشی و تاریخ‌نگاری را مورد بررسی قرار دادند.

در ابتدا خانم فرزام مدیرکل اطلاع‌رسانی و ارتباطات سازمان اسناد با اشاره به پانزده سال سابقه فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی سازمان اسناد از ضرورت اطلاع‌رسانی دراین حوزه سخن گفت و افزود در سال 1385 برای چاپ و انتشار منابع جمع‌آوری شده در سازمان آئین‌نامه‌ای تدوین شد. برای یک پروژه تاریخ شفاهی دستورالعملهایی اجرایی نیز تدوین شده بود که پیش‌تر در مجله گنجینه چاپ می‌شد.

آقای مرتضی رسولی‌پور کارشناس تاریخ شفاهی دیگر سخنران این جلسه بود که در بخش اول سخنان خود به مشکلات نشر در گذشته پرداخت و آن را مرتبط با رشد فرهنگی و توسعه فکری دانست. وی در بخش دوم سخنانش تاکید کرد که ما هنوز یک سیاست مشخص مدوّن و سنجیده در باب نشر آثار تاریخ شفاهی نداریم، اما باید بدانیم که هنجارهای جوامع خود بهترین ضابطه هستند. به شرط آنکه این هنجارها به خوبی رعایت شوند شاید دیگر نیازی به قانون مدوّن نباشد. او حسن اعتماد طرفین؛ مصاحبه شونده و مرکز و نهاد گیرنده و تدوین کننده مصاحبه را رافع بسیاری از مشکلات نشر و چاپ آثار تاریخ شفاهی دانست. او گفت: تسلیم یادداشتی از سوی مصاحبه‌شونده مبنی بر تأیید مصاحبه‌ها و تدوین صورت گرفته سبب رضایت خاطر طرفین است با این حال تدوین یک نظام نامه اصولی‌ترین راه برخورد با مشکلات چاپ و نشر است. در این نظام‌نامه است که به نحوه استفاده از مصاحبه‌ها و مشکل تدوین‌ و ویرایش و چاپ آن و از همه بالاتر ضوابط رعایت حقوق مادی و معنوی طرفین پرداخته خواهد شد.

خانم نیک‌نفس رئیس گروه اطلاع‌رسانی منابع دیداری و شنیداری سازمان اسناد بر وجه اعتماد متقابل در تاریخ شفاهی بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده تأکید کرد؛ وجهی که از مسائل عمده در چارت ساختاری تاریخ شفاهی است. او اشاره کرد برای رسیدن به این وجه در دنیا فرمهایی طراحی شده که از مصاحبه‌شونده خواسته می‌شود تا با پرنمودن این فرمها نحوه استفاده از گفته‌هایش را مشخص کند. نیک‌نفس گفت هر مصاحبه‌شونده در این فرمها ممکن است شرایط خاصی برای بهره‌برداری از مصاحبه‌هایش قائل شود اما بین تمام مصاحبه‌شوندگان این شرط مشترک است که باید متن مصاحبه‌ها را قبل از چاپ و انتشار ببینند و بخوانند.

او افزود که مصاحبه‌شوندگان همگی از حذف و اضافه مطالبشان نگران هستند. می‌توان با تدوین یک نظامنامه و فرمهای صحیح و تعیین تکالیف، حقوق و امتیازات طرفین به این نگرانی پایان داد.

وی اشاره کرد که سازمان اسناد و کتابخانه ملی علی‌رغم حجم بالای مصاحبه‌های اخذ‌شده‌اش تا کنون از آنها چاپ کامل به صورت کتاب انجام نداده است. البته در یکی ـ دو سال اخیر شکل صوتی و تصویر اجازه بهره‌برداری محدود و بخشی داده شده است.

نیک‌نفس در ادامه سخنانش نمونه‌هایی از پاسخهای مصاحبه‌شوندگان را در «پرسشنامه چگونگی استفاده از مصاحبه» خواند، از جمله مصاحبه‌شونده‌ای که با حساسیت بسیار بالایی نوشته است: «استفاده دست و پا شکسته و غرض‌آلود و جانبدارانه را بر همه حرام مؤکد اعلام می‌کنم و به عامل، مباشر و سفارش‌دهنده فعل حرام لعنت می‌فرستم»

خانم پیمانه صالحی از کارشناسان تاریخ شفاهی سازمان اسناد نیز در خصوص «پرسشنامه چگونگی استفاده از مصاحبه تاریخ شفاهی» در سازمان مربوطه‌اش سخن گفت و اینکه این پرسشنامه وضعیت مصاحبه‌شونده در بهره‌برداری از مصاحبه‌هایش را مشخص می‌کند. او افزود این فرم به خودی یکی از دلایل جلب مصاحبه‌شونده و اعتماد او به سازمان ما است که در آن برخی به ما اجازه استفاده از مصاحبه‌هایشان را می‌دهند برخی استفاده آن را به پس از مرگ خود موکول می‌کنند. بعضی با انتشار بخشهایی از مصاحبه خود موافقت دارند، برخی نه؛ انتشار آن را منوط به چاپ کامل صحبتهای خود می‌دانند.

برخی مصاحبه‌شوندگان نمی‌خواهند مطالبشان ویراسته شوند، چرا که نمی‌خواهند فضای صمیمی خود را با یک نثر زیبا و ادیبانه و رسمی عوض کنند.

آنهایی که اجازه به چاپ مطالب خود می‌دهند شرط مشترک‌شان رؤیت مطالب قبل از چاپ است.

آقای رسولی‌ در ادامه این مباحث گفت؛ برداشت من این است که سازمان اسناد نگاه وسواس‌گونه‌ای به نشر تاریخ شفاهی دارد. می‌توان با همین داشته‌ها و امکانات و در همین شرایط کارهایی را منتشر و ارائه کرد. حیف است این همه اطلاعات بلااستفاده نگهداری شود. او خواهان توجه بیشتر سازمان به بخش اسناد تاریخ شفاهی در نگاه به آینده شد، و در پرتو این نگاه برپایی سطوح آموزش در مصاحبه، تدوین و نشر را ضروری دانست.

در این نشست آقایان علیرضا کمری، دکتر سعید رضایی معاون سابق اسناد ملی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی و محسن کاظمی از کارشناسان تاریخ شفاهی حضور داشتند. آقای رضایی گفت بحث من بر سر ماهیت تاریخ شفاهی است، چه چیزی تاریخ شفاهی را از دیگر منابع چند رسانه‌ای دیداری و شنیداری جدا می‌کند؟ دیگر سئوالم این است که انتشار تاریخ شفاهی چه مخاطراتی دارد و حساسیت‌زایی آن چقدر است؟ چگونه می‌توانیم درتاریخ شفاهی با تاریخ سازی مصاحبه‌شوندگان مقابله کنیم؟

آقای کمری نیز گفت: در چهارمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی من اشاره داشتم که فرآیند تاریخ شفاهی دارای سه بخش: تا مصاحبه، خود مصاحبه و پس از مصاحبه است. که بحث نشر مصاحبه از متفرقات بخش سوم این فرآیند است.

او اظهار خشنودی کرد که به موازات تدوین نظامنامه و تشکیل انجمن تاریخ شفاهی ایران، بررسی جنبه‌های حقوقی فراوری، تدوین و نشر (آثار) تاریخ شفاهی با مدیریت سازمان اسناد و کتابخانه ملی و حضور و مشارکت صاحب نظران و نهادهای مربوطه، به بحث گذاشته شود تا در نهایت این جنبة مُهم به شکل مواد قانونی به مراجع ذی‌صلاح پیشنهاد شود و به تایید و تصویب برسد.

کاظمی هم با توجه به پیش‌ کشیده شدن بحث انجمن تاریخ شفاهی گفت این امر از نشست تخصصی اول تاریخ شفاهی که در دانشگاه اصفهان برگزار شد در حال پی‌گیری است و به زودی اعلام وجود خواهد کرد.

او در بخش مربوط به شرایط مصاحبه‌شوندگان در انتشار گفته‌هایشان؛ گفت این شرایط بسته به نوع مصاحبه و موضوع مصاحبه تفاوت می‌کند. در مباحثی از تاریخ شفاهی که موضوع خاصی هدف است و مصاحبه‌های یک فرد در کنار دیگر مصاحبه‌ها برای تبیین آن موضوع قرار می‌گیرد، شرایط مصاحبه‌شونده‌اش با کسی که قرار است مطالبش تمام و کمال منتشر شود حتما فرق می‌کند.

در پایان این نشست خانم فرزام از ادامه و پی‌گیری این مباحث در سازمان اسناد استقبال کرد و تداوم آن را خواستار شد.

 

 



 
تعداد بازدید: 7576


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 129

ساعت شش صبح بود که دستور عقب‌نشینی آمد و افراد با خوشحالی فرار کردند. ولی ما حدود بیست نفر بودیم که در موضع ماندیم. در همین احوال دیدم یکی از پاسداران شما بالای کوه سنگر گرفته و به طرف ما تیراندازی می‌کند. او چهار نفر از ما را کشت. ماندیم شانزده نفر. بعد از آن قرار گذاشتیم بدون هیچ‌گونه حرکت یا تیراندازی با یک پارچة سفید به پاسدار علامت بدهیم. دستمال سفیدی به لولة آرپی‌جی بستیم و آن را بالا گرفتیم. پاسدار، بعد از حدود نیم ساعت خودش را به ما رساند و ما را اسیر کرد.