نقد و بررسی کتاب «در دامگه حادثه»
با حضور تفرشی، رسولیپور، فقیهحقانی و قانعیفرد برگزار شد
شرق- گروه کتاب: کتاب منتشرنشده «در دامگه حادثه» دربرگیرنده متن بیش از 160 ساعت گفتوگوی عرفان قانعیفرد با پرویز ثابتی رییس دایره امنیت داخلی ساواک، با حضور مجید تفرشی، مرتضی رسولیپور، موسی فقیهحقانی و عرفان قانعیفرد در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران نقد و بررسی شد.
مرتضی رسولیپور کارشناس تاریخ شفاهی موسسه مطالعات تاریخ معاصر، کتاب «در دامگه حادثه» را به دو دلیل کتابی مهم دانست: نخست اینکه پرویز ثابتی از صاحبمنصبان درجه یک ساواک بوده و دوم اینکه اطلاعاتی که او از ساواک میدهد اطلاعاتی درجه یک است.
او کتاب یادشده را صرف نظر از کاستیهای آن، به دلیل جلب اعتماد ثابتی و اینکه او از معدود صاحبمنصبان جان به دربرده ساواک است حایز اهمیت دانست و گفت: اهمیت این گفتوگو وقتی مضاعف میشود که مقامهای ارشد ساواک مثل حسن پاکروان، نعمتالله نصیری و ناصر مقدم – بدون اینکه حرفهای آنها ضبط و ثبت شده باشد - اعدام شدند.
رسولیپور گفت: اطلاعاتی که ما از سازمان امنیت داریم بیشتر حاصل نگاه منتقدانه از بیرون و محدود است به شکنجه و داغ و درفش اما در این باره که نقش ساواک چه بوده است، جز خاطرات فردوست اطلاعات دقیقتری نداریم.
او این کتاب را از دو منظر اظهارات ثابتی و نحوه تنظیم مطالب کتاب توسط قانعیفرد قابل بررسی دانست و با ارایه خلاصهای از زندگینامه ثابتی که بیانگر اهمیت مقام و میزان ارتباطات وی در دستگاه ساواک و حکومت پهلوی بوده است، گفت: ثابتی در نحوه اداره کشور صاحبنظر بود و برخلاف نصیری، آلت فعل چشم و گوش بسته نبود و نظر داشت. خلاصه حرف ثابتی در این گفتوگو این است که وقتی نظام سیاسی از مشروعیت میافتد نیروی سرکوبش میتواند به بقای حکومت او کمک کند.
رسولیپور، ادامه داد: رژیم شاه از نظر ثابتی تمام ابزار سرکوب را در اختیار داشت اما از اراده لازم بیبهره بود. ثابتی در آذر 1355 به شاه گزارش میدهد و اعلام میکند باید ایستادگی شود. نظرش این بود که نهضت آزادی و جبهه ملی قدرت تغییر نداشتند و گروههای چریکی نظیر مجاهدین و سازمان چریکها و گروه مذهبیها قابل کنترل بوده و نمیتوانستند کاری کنند اما شاه اراده نداشت.
به گفته رسولیپور، از نظر ثابتی دولتهای آموزگار و شریف امامی در مقابل مخالفان زبونی نشان دادند حال آنکه میشد بعد از تثبیت اوضاع، آزادی را در جامعه گسترش داد.
رسولیپور همچنین از اظهار نظر ثابتی درباره مقامهای امنیتی و کشوری زمان پهلوی دوم همچون باهری، آزمون و مقدم یاد کرد و گفت: به اعتقاد ثابتی مسوولان وقت کشور سعی میکردند مسوولیت هر نوع کاری را بر عهده شاه بگذارند و شاه هم قادر به اداره کشور نبود.
در ادامه نشست یادشده مجید تفرشی پژوهشگر تاریخ و دانشآموخته دانشگاه لندن نیز نفس مصاحبه با شخصی مانند ثابتی را دستاورد مهمی دانست و با اظهار اینکه نباید سختیهای چنین کاری را از خاطر برد، گفت: ثابتی 33 سال سکوت کرده و چند هزار صفحه خاطره دارد اما تنها به این بهانه که مورد سوءاستفاده حکومت فعلی ایران قرار نگیرد از انتشار آنها ابا کرده است. به اعتقاد تفرشی این موضوع بیانگر این مطلب است که ثابتی نمیتواند بدون پیش فرض عمل کند زیرا نگران فاش گویی است و همین امر موضع او را نشان میدهد.
او افزود: بعد از مطالعه کتاب با این تصویر از ثابتی مواجه میشوید که یکی از برجستهترین رجال تاریخ ایران است که خود را صاحب بهترین نظر و راه حلهایی میدانسته که اگر پهلوی به آن عمل میکرد حکومت خود را برقرار نگه میداشت.
تفرشی گفت: به نظر من ثابتی برای گمراه کردن افکار عمومی تلاش کرده چون حکومت پهلوی – به خصوص در سا لهای 56 و 57 – قابل نجات دادن بود.
تفرشی با اشاره به نوع یادکرد ثابتی از مخالفان حکومت پهلوی که وی همه آنها را مزدور و مریض یا دارای ناراحتی جنسی قلمداد میکند، اظهار کرد: هیچ نقطهای در کتاب نیست که ثابتی در آن یک اپوزیسیون سالم را معرفی کند که بله برای این مخالفت حق داشته است. بعد از خواندن این کتاب میبینید که همه یک گرفتاری داشته اند.
تفرشی همچنین درباره تدوین کتاب گفت: به نظر من کار قانعیفرد از جهت گردآوری منابع برای تکمیل گفتوگوها خوب است اما یک جاهایی توضیح کم دارد و جاهایی هم پاورقیهایی دارد که در یک کتاب تخصصی احتیاجی به آنها نیست. این محقق تاریخ با اشاره به اینکه عدم پرسش از بهایی بودن ثابتی جزو نقصهای این کتاب است، آن بخش از «در دامگه حادثه» را که به گفته وی دربرگیرنده «انشای غرای ثابتی درباره دین و مذهب» است، زاید دانست و آن را موضوعی بیربط به دستاوردهای حرفهای ثابتی عنوان کرد. او دراین باره گفت: کاش این مبحث در کتاب نمیآمد زیرا قابل اعتنا نیست و اظهارنامه شخصی ثابتی است.
تفرشی در بخش دیگری از سخنان خود انتشار کتاب گفتوگو با پرویز ثابتی را زداینده توهمی دانست که عدم ذکر خاطرات دولتمردان رژیم قبلی را به دلیل نگرانی از آب به آسیاب حکومت فعلی ریختن در پی داشته است و گفت: این مساله موج جدیدی برای خاطره نویسی ایجاد کرده که امیدواریم میزان عصبیت در آن کمتر شده و عمیقتر مورد توجه قرار بگیرد. وی با تاکید بر اینکه در حوزه پژوهش درباره ساواک راه ناپیموده بسیار است، تحقیقات موسسه مطالعات تاریخ معاصر و مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات را کارهایی ارزشمند اما ناقص توصیف کرد و انتشار کتابهایی مانند در دامگه حادثه را جبران کننده نقصهای این پژوهشها دانست. تفرشی دراین باره اظهار کرد: انتشار گزینشی بدون استاندارد، آسیب این گونه کارهاست و تا زمانی که دسترسی کامل به پروندههای ساواک مقدور نباشد باید به تحقیقات ارایه شده با نگرانی نگاه کرد زیرا خط گلچین کننده بسیار مهم است. برای مثال اگر از میان اسناد مربوط به 30 روز بازجویی یک فرد تنها سند روز سی ام را منتشر کنیم و حق دسترسی به منابع مربوط به 29 روز دیگر را نداشته باشیم، نتیجه کار چیزی خواهد بود که براساس مصلحتاندیشیهای سیاسی انتخاب شده و نمیتواند بدون دغدغه مورد بررسی قرار بگیرد.
عرفان قانعیفرد – مصاحبه کننده و تدوین گر کتاب در «دامگه حادثه» – نیز که از حاضران این نشست بود در ابتدا به سختیهای تدوین کتاب و روش تدریجی خود در جلب اعتماد ثابتی برای گفتوگو اشاره کرد و گفت: ثابتی اولین شخصیتی بود که از او در سها آموختم اما دلیل نمیشود نوع نگاه من هم مانند او باشد. این محقق تاریخ افزود: آنچه در جریان گفتوگو با ثابتی متوجه شدم این است که حکومتهای اهل انحطاط با استفاده از ایجاد خوف از طریق دستگاههای امنیتی نمیتوانند مقابل اراده جامعه دوام بیاورند.
قانعیفرد از مصدق و بختیار به عنوان کسانی یاد کرد که ثابتی تندترین نقدها را متوجه آنها کرده است و گفت: ما چون به منابع دسترسی نداریم فکر میکنیم ثابتی قصد توهین داشته اما وی میگوید بسیاری از افراد حکومتی در جریان تغییرات سیاسی رنگ عوض کرده و مطامع حزبی را جایگزین مصالح کشور کردند.
موسی فقیهحقانی مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر به عنوان سخنران دیگر این نشست سخنان خود را با اظهار خوشحالی از شنیدن خبر چاپ خاطرات یک مقام امنیتی مانند ثابتی که 34 سال سکوت کرده است آغاز کرد و گفت: اما با دیدن کتاب خوشحالیام به یأس مبدل شد.
حقانی که به گفته خود تنها 160 صفحه از این کتاب حجیم را خوانده بود، دلایل مایوس شدن خود را برشمرد و اظهار کرد: ما با یک اثر سیاسی روز مواجهیم نه با یک کتاب تاریخی. عنوان فرعی کتاب «بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی» است اما هیچ جای کتاب این عوامل را نمیبینیم. وی کتاب یادشده را «یک اثر سیاسی روز » خواند و افزود: ذوقزدگی مصاحبه کننده و موضعگیری وی ما را متوجه این نکته میکند که خیلی هم بحث خاطرات ثابتی مطرح نیست بلکه با یک کتاب روز مواجهیم.
وی با انتقاد از حرفهای ثابتی که در گفتوگوهای خود تنها به مبارزه با کمونیستها و تروریستها اشاره کرده است، تصریح کرد: انتقاد من به دو بخش است؛ اول به روش قانعیفرد و دوم به مطالب کتاب. آقای قانعیفرد اثر خود را چالشی میدانند اما تا جایی که من خواندم چالشی ندیدم.
حقانی با ذکر این نکته که «فکر میکنم ثابتی کتاب را مدیریت کرده» به پانوشتهای قانعیفرد ایراد وارد کرد که در برخی موارد ربط به موضوع ندارد و در مواردی هم که باید پاورقی میآمد از ذکر آن خودداری شده است.
وی در این باره گفت: کاش جای اینکه قانعیفرد وقتش را صرف پاورقیهای زاید کند به این اختصاص میداد که از مدیریت ثابتی در کار گفتوگو خلاص شویم. برای مثال ثابتی، شاه و رضاشاه را دو فرد خادم ایران تعریف میکند که دوست داشتم قانعیفرد در اینجا پاورقی میزد.
وی همچنین گفت: ثابتی ادعاهای بزرگی مانند اینکه آمریکا و انگلیس عامل سقوط پهلوی بوده اند مطرح میکند. این موضوع باید ثابت شود. این دو هیچ وقت نمیخواستند پهلوی سقوط کند بلکه دنبال استقرار آن بودند. پهلوی به مردم ایران تکیه نداشت و انقلاب حاصل عجز در مقابل این حرکت مردمی بود.
این تاریخ پژوه ثابتی را «مانند بقیه سلطنتطلبها» دچار تئوری توطئه خواند و مقدمه کتاب را نیز «جانبدارانه» دانست. در بخش دوم نشست نقد و بررسی کتاب در دامگه حادثه، رسولی به تفاوت اصول خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی اشاره کرد و با تایید این بخش از سخنان حقانی که در کتاب چالشی بین مصاحبهکننده و مصاحبهشونده شکل نگرفته است، اظهار کرد: در بخش مربوط به گفتوگوهای این کتاب اشکالاتی وجود دارد مانند اینکه 87 صفحه از کتاب متضمن هیچ پرسشی نیست بلکه 87 صفحه مطلب است که از سوی ثابتی نوشته شده.
مجید تفرشی در این باره گفت: مصاحبه با افراد صاحب خاطرات معضلاتی دارد که کار را پیچیده میکند به خصوص فردی که مورد مصاحبه قرار گرفته خودش اهل بازجویی بوده است. اما این به این معنا نیست که مصاحبهکننده بنشیند و چیزی نگوید. یکی از موارد مهمی که در این کتاب باید توضیح داده میشد تهمتهایی است که ثابتی زده و قابل پیگیری است، مانند آنچه درباره آیتالله صادق لواسانی گفته که تهمت محض است. یا حادثه تیرباران جزنی و همراهان او در تپههای اوین که ثابتی به کل آن را انکار میکند.
تفرشی اشکال بزرگ کتاب را در فقدان فهرست اعلام دانست و نمونههایی از اشتباهات سهوی در ثبت تاریخ برخی وقایع را نیز برشمرد.
حقانی در بخش دوم این نشست نیز به ایرادهایی که متوجه این کتاب میدانست، پرداخت و با اظهار اینکه خود نیز از منتقدان دکتر مصدق است، گفت: این کتاب پر از توهین و سمت و سوگیری سیاسی است. من هم منتقد دکتر مصدق هستم اما ثابتی میگوید شاه ذاتا دموکرات بوده است!
قانعیفرد نیز در پاسخ به این ایرادها با بیان اینکه من مرده و مجسمه نیستم که اشتباه نکنم، گفت: این کتاب دو نقص عمده دارد؛ یکی اینکه من مقدمه ندارم که در چاپ ایران خواهد آمد و دوم نبود فهرست اعلام و نمایه است که این به دلیل عدم توان ناشر آمریکایی بود. وی تصریح کرد: جناب آقای ثابتی مقام نابغه و رده بالای یک دستگاه امنیتی بوده است و این انتظار عامیانه که بشود او را گول زد و خام کرد و از او حرف کشید، توقع و انتظار بیهودهای است و مجالست و کشتی گرفتن با او سر مسایل هم فکر کنم کار کمی نیست.
قانعیفرد با اشاره به اینکه دوهزار صفحه از خاطرات ثابتی نزد اوست، اظهار کرد: از آنجایی که ثابتی خواسته تا زمانی که در قید حیات است این خاطرات منتشر نشود، بنابراین انتشار آنها را کاری اخلاقی نمیدانم اما باید به نظر وی – هرچه هست – حرمت نهاد. قانعیفرد همچنین با طرح این پرسش که آیا بهتر بود این کتاب به همین شکل که الان فراهم شده است، منتشر شود یا اینکه لازم نیست چنین کتابی منتشر شود، تاکید کرد کتاب، آنچه را که در توان او بوده است، نشان میدهد و هرکسی که توانایی انجام بهتر این گفتوگو را دارد، میتواند برود و این کار را انجام دهد و از آقای ثابتی سوال کند. وی با اعلام اینکه نشر علم به زودی با حذفیاتی چندصفحهای شاید، کتاب را در ایران منتشر خواهد کرد، افزود در نسخه چاپ ایران، مقدمهای از خود وی نیز منتشر میشود و حدود ۶۰ صفحه بخش نمایه و اعلام و برخی اسناد دیدنی به کتاب اضافه خواهد شد.
وی همچنین در پاسخ به فقیهحقانی که قانعیفرد را عاشق احمد قوام و احمد کسروی نامید، گفت: من معتقدم کارنامه احمد قوام در تاریخ معاصر ایران، بسیار غنیتر از مصدقالسلطنه است، به قوام احترام دارم و به کسروی نیز.
قانعیفرد افزود: شاید از دید آقای ثابتی درباره شخص اول مملکت این گونه بوده که «حاکم متوهم که اهل مشورت نباشد و خودرای و خودمطلقبین باشد، سرنوشتی جز سقوط در ذلت ندارد! » یا چنان که در این کتاب گفته «فعالان یا اسماً روشنفکرها، در برخی از تغییرات جو سیاسی، گروهی اهل ریا با استفاده از فرصت نو، چهره ارغوانی میکنند.» اینها را نمیشود جدی گرفت.
وی افزود: معتقدم بعد از خواندن این کتاب درخواهیم یافت که دستگاه امنیت حکومتهای اهل انحطاط با استفاده از ابزار اعمال قدرت و خشونت و توهم، در برابر عقلانیت و اراده رشد جامعه، نمیتواند مقاومت کند و لاجرم تسلیم میشود. و اینجا داستان انقلاب را روایت کرده و اینکه در دستگاه امنیت، مخالفان را وابسته و مزدور نامیده اند به من مربوط نیست و همچنین اینکه آقای ثابتی چه روایتی از شکنجه دارند به بنده ربطی ندارد.
به گزارش «شرق» در این نشست شماری از استادان تاریخ، خبرنگاران، نمایندگانی از موسسات مطالعاتی و افرادی همچون عزتالله مطهری معروف به عزتشاهی و مهدی طالقانی فرزند آیتالله طالقانی حضور داشتند.
یادآور میشود «نشر علم» به زودی کتاب در «دامگه حادثه» را در ایران منتشر خواهد کرد.
روزنامه شرق، سه شنبه 2 خرداد 1391، سال نهم، شماره 1535، ص 14.
تعداد بازدید: 7365








آخرین مطالب
پربازدیدها
شانههای زخمی خاکریز - 14
تیراندازی که شروع شد بچهها با وحشت از خواب پریدند. نمیدانستند چه خبر شده. وقتی بیشتر وحشت کردند که دیدند از سلاحها خبری نیست و غیاثی فریاد میزدند که: پاشید، حمله کردند. غیاثی شروع کرد به تذکر دادن که یک نظامی در هیچ موقعیتی اسلحهاش را گم نمیکند. غیاثی تا رسیدن به پادگان آب نخورد. نفس را گرفته بود زیر شلاق تا شعله نکشد. غروب به دوکوهه رسیدیم خسته و تشنه، اما ساخته شده!






