نقدی بر پژوهش در تاریخ شفاهی

موانع، محدودیت‌ها و افق‌های نو

فاضل شیرزاد

01 دی 1404


تاریخ شفاهی، شاخه‌ای جذاب از مطالعات تاریخی و جامعه‌شناسی است که مسیری به دنیای تجربه‌ها، خاطرات و روایت‌های فردی می‌گشاید. این رویکرد، به ویژه در شناخت تاریخ اجتماعی، فرهنگی و هویتی اهمیت می‌یابد، چرا که بسیاری از لایه‌های زندگی مردم در اسناد رسمی و مکتوب، خاموش می‌مانند. تاریخ شفاهی با محوریت خاطرات شخصی و جمعی، تجربه‌های روزمره، نگاه‌های حاشیه‌ای و روایت‌های کمتر دیده‌شده، تصویری زنده و انسانی از گذشته را پیش چشم ما قرار می‌دهد. با این حال، این روش با چالش‌ها و نقدهایی جدی روبه‌روست که هم در قلمرو نظری، هم روش‌شناختی و هم در عمل، همواره محل اندیشه و بحث بوده‌اند.

یکی از اصلی‌ترین نقدها، وابستگی بیش از حد پژوهشگران به حافظه فردی و خاطرات مصاحبه‌شوندگان است.[1]برخی معتقدند که حافظه انسانی تحت تأثیر عوامل مختلفی مثل زمان، تجربه‌های بعدی، فشار اجتماعی قرار دارد. حتی علاقه پژوهشگر می‌تواند باعث تحریف یا بازسازی خاطرات شود.[2] بنابراین، بسیاری از پژوهشگران با تصور اینکه خاطرات فردی منعکس‌کننده حقیقت عینی هستند، ممکن است به نتایجی غیرواقعی یا ناقص برسند. برای نمونه، در بررسی خاطرات رزمندگان جنگ ایران و عراق، مشاهده شده است که بسیاری از جزئیات زمان و مکان تغییر یافته یا با روایت رسمی تطبیق داده شده‌اند تا با حافظه جمعی و روایت غالب همخوانی داشته باشد.[3]

در سطح نظری، نقد دیگری بر تاریخ شفاهی وارد شده است. برخی پژوهشگران تجربه فردی را بیش از حد مفهومی یا سمبولیک تحلیل می‌کنند، به نحوی که فاصله بین روایت شخصی و واقعیت‌های زندگی روزمره افزایش می‌یابد.[4] این رویکرد می‌تواند پژوهشگر را به دنبال استخراج الگوها یا معناهای کلی از خاطرات بکشاند و از مشاهده واقعی زندگی و تجربه‌های ملموس غفلت کند. همچنین، پذیرش خاطرات به‌عنوان حقیقت مطلق بدون تحلیل زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ممکن است پیچیدگی‌های تاریخی را ساده‌سازی کند.[5]

نقد سیاسی و ایدئولوژیک یکی دیگر از محورهای اصلی انتقاد است. تاریخ شفاهی همیشه با حافظه جمعی و سیاست حافظه در هم تنیده است. پژوهشگران گاهی توجه کافی به این نکته ندارند که خاطرات مصاحبه‌شوندگان تحت تأثیر قدرت، سانسور، و روایت‌های رسمی شکل می‌گیرد. این غفلت باعث می‌شود که پژوهش‌ها به بازتولید روایت‌های رسمی و ملی کمک کنند و روایت‌های حاشیه‌ای یا مخالف کمتر دیده شوند. برای مثال، در بسیاری از پژوهش‌های مربوط به انقلاب و جنگ، خاطرات زنان یا اقلیت‌های قومی به دلیل سیاست‌های حافظه غالب کمتر ثبت و تحلیل شده است.[6]

در بعد عملی و اخلاقی نیز نقدهایی جدی مطرح است. رعایت نکردن حقوق مصاحبه‌شوندگان، فقدان رضایت‌نامه‌های دقیق، و عدم توجه به تأثیرات روانی و اجتماعی مصاحبه، از چالش‌های بزرگ در پژوهش‌های تاریخ شفاهی است. پژوهشگرانی که تنها به جمع‌آوری داده می‌پردازند و تأثیر کار خود بر خاطره و روان مصاحبه‌شوندگان را نادیده می‌گیرند، می‌توانند به تجربه‌های افراد آسیب بزنند. به عنوان نمونه، برخی پروژه‌های تاریخ شفاهی در ایران که به خاطرات بازماندگان جنگ پرداخته‌اند، به دلیل نبود روش‌های اخلاقی مناسب، باعث باززنده شدن خاطرات دردناک و ایجاد اضطراب در مصاحبه‌شوندگان شده‌اند.[7]

نقد دیگر به انتخاب موضوع و تمرکز پژوهش مربوط می‌شود. برخی از محققان آورده­اند که تاریخ شفاهی گاهی بیش از حد بر روایت‌های قهرمانانه، تراژیک یا مربوط به رویدادهای بزرگ تمرکز دارد و تجربه‌های روزمره، روایت‌های حاشیه‌ای یا زندگی‌های عادی مردم را نادیده می‌گیرد.[8] این تمرکز محدود باعث می‌شود تصویری غیرمتوازن و ایده‌آل‌شده از گذشته ارائه شود و غنای تجربیات انسانی به‌طور کامل نشان داده نشود. در واقع، بخش بزرگی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی که در زندگی روزمره مردم شکل می‌گیرد، ممکن است در پژوهش‌های تاریخ شفاهی سنتی حذف شود.[9]

  با وجود این نقدها، تاریخ شفاهی همچنان ابزاری ارزشمند برای شناخت ابعاد پنهان تاریخ است. برای ارتقای کیفیت پژوهش‌ها، ضروری است که پژوهشگران:

تحلیل انتقادی بر روایت‌ها داشته باشند و خاطرات فردی را در زمینه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود بررسی کنند؛

تأثیر سیاست و قدرت بر حافظه تاریخی را لحاظ کنند و روایت‌های حاشیه‌ای و مخالف را نیز مورد توجه قرار دهند؛

ملاحظات اخلاقی و تأثیرات روانی و اجتماعی مصاحبه بر افراد را رعایت کنند؛

دامنه موضوعات و تجربیات مورد مطالعه را گسترده کنند و تنها به روایت‌های تراژیک یا قهرمانانه محدود نشوند.[10]

با پذیرش این رویکردها، تاریخ شفاهی می‌تواند از محدودیت‌های روش‌شناختی و نظری عبور کند و امکان درک کامل‌تر و واقعی‌تر از تجربه تاریخی انسان‌ها را فراهم آورد. همچنین، ترکیب تاریخ شفاهی با روش‌های میان‌رشته‌ای مانند جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی و مطالعات فرهنگی، می‌تواند افق‌های تازه‌ای در تحلیل تاریخ فردی و جمعی ارائه دهد و پژوهشگران را قادر سازد تا با دقت و ظرافت بیشتری به ثبت و تحلیل خاطرات بپردازند.

 

منابع

 


[1] Portelli, A. (1991). The death of Luigi Trastulli and other stories: Form and meaning in oral history. SUNY Press.

[2] Neisser, U., & Fivush, R. (Eds.). (1994). The remembering self: Construction and accuracy in the self-narrative. Cambridge University Press.

[3] نورآبادی، ع. (۱۴۰۳، ۲۳ اردیبهشت). نقدی بر کتاب‌های تاریخ شفاهی جنگ. کتاب‌نیوز. بازیابی از [https://www.ketabnews.com/]

[4] میرکاظمی، س. م. (بدون تاریخ). تاریخ شفاهی از منظر هم‌سانی در زبان و گفتار. پایگاه تاریخ شفاهی ایران. بازیابی از [https://oralhistory.ir/]

[5] پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. (بدون تاریخ). گزارشی از نشست نقد تاریخ شفاهی هاروارد. بازیابی از [https://www.ihcs.ac.ir/]

[6] پژوهشکده تاریخ معاصر ایران. (بدون تاریخ). نقدی بر خاطره‌گویی‌های علی امینی. بازیابی از [https://www.iichs.org/]

[7] پایگاه تاریخ شفاهی ایران. (بدون تاریخ). سنت شفاهی و تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری اسلام و ایران. بازیابی از [https://oralhistory.ir/]

[8] Grele, R. J. (2007). Reflections on the practice of oral history: From interview to interpretation. In T. L. Charlton, L. E. Myers, & R. Sharpless (Eds.), Handbook of oral history (pp. 38–55). Altamira Press.

[9] Frisch, M. (1990). A shared authority: Essays on the craft and meaning of oral and public history. SUNY Press.

[10] Yow, V. R. (2015). Recording oral history: A guide for the humanities and social sciences (3rd ed.). Rowman & Littlefield.



 
تعداد بازدید: 21


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 
پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال/9

در پانویس‌های توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشته‌شده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشته‌شده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرد...