بن‌بستِ تاریخ شفاهی

غلامرضا آذری خاکستر

21 مرداد 1404


امروزه تاریخ شفاهی به عنوان یکی از ابزار پژوهشی مورد توجه محققان تاریخ معاصر و حتی مطالعات بین رشته‌ای است. به همان نسبت که می‌توان به این منابع اعتماد کرد، خلافِ آن هم وجود دارد. پژوهشگران تاریخ شفاهی در مسیر تحقیق و پژوهش با چالش‌هایی مواجه هستند که گاهی در تحلیل وقایع به بن‌بست می‌رسند. هر چند برخی از تاریخ شفاهی‌کاران پس از سال‌ها مصاحبه، داده‌های تاریخ شفاهی را به تنهایی پذیرفته‌شده نمی‌دانند و در این زمینه ضمن گویاسازی و مستند نمودن روایت‌ها تلاش می‌کنند روایتی درست و جذاب عرضه کنند.

پژوهشگر در مطالعات خود به این نتیجه می‌رسد که منابع تاریخ شفاهی به تنهایی نمی‌توانند واقعیت تاریخی را ارائه کنند. البته هیچ گاه تولیدات تاریخ شفاهی به مفهوم بیان جامع تاریخ نیستند، زیرا واقعیت تاریخی به صراحت بیان نمی‌شود. در واقع روایت‌های تاریخ شفاهی تکه‌ای پازل‌گونه از یک واقعه هستند. هر چند جمع‌آوری پشت پرده تاریخ، کاری مشکل است و نیاز به مصاحبه‌های هدف‌مند دارد و گاهی به عنوان معما در پستوی تاریخ، باقی می‌ماند.

اما سیاستگزاری‌های اشتباه در زمینه چشم‌انداز و اهداف پروژه‌های تاریخ شفاهی، بن‌بستی فرا روی پژوهشگران است.

حجم انبوهی از روایت‌ها و داده‌های خام تاریخ شفاهی که صحت‌سنجی هر یک نیاز به مطالعات اختصاصی دارد. تحلیل‌های جانبدارانه و مصلحت‌اندیشی‌‎های حزبی و باندی نیز می‌توانند روایت‌های مغرضانه ارائه دهند. این بخش، بزرگترین چالش برای پژوهشگران در مطالعات تاریخ شفاهی است.

تصمیمات و اعمالِ نظرهای غیر متخصصان موجب ضبط روایت‌های نه‌چندان صحیح است و  مسیر و درک درست را در پروژه‌های تاریخ شفاهی تبیین نمی‌کند.

فاصله بین تجربه و نظریه، بزرگترین مشکل در زمینۀ تاریخ شفاهی است. اصولاً نظریه‌پردازها با تجربه‌گرایان فاصله دارند. به نظر می‌رسد از دلِ تجربیات باید به نظریه رسید. اینکه صرفاً چشم به مطالعات خارج از کشور داشته باشیم، راهگشا نیست و هر پروژه تاریخ شفاهی بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی، در جغرافیای مورد نظر قابل استناد است.

با گذشت سه دهه از فعالیت مراکز تاریخ شفاهی هنوز دپارتمان‌های تاریخ شفاهی در داخل کشور فعال نشده‌اند. خروجی‌های متعدد آکادمیک (دانشگاهی) نیز از مراکز تاریخ شفاهی عرضه نشده‌ است.

سهم‌خواهی‌ها، اینکه با چه طیفی مصاحبه شود و چه موضوعاتی برجسته و نمایان شوند ابتکار عمل پژوهشگر را گرفته و تنها روایت‌های همسو ثبت می‌شوند.

بدون هدف و برنامه و صرفاً مصاحبه کردن و آرشیو مصاحبه‌ها به امیدی که شاید در آینده از این مصاحبه‌ها استفاده شود، خود بن‌بستی برای پژوهشگر است.

عدم انتشار مصاحبه‌ها و فقط آرشیو آنها که برخاسته از دیدگاه سنتی «آرشیومحوری» است، بزرگترین چالش در حوزه تاریخ شفاهی است. زیرا  منابع جمع‌آوری شده در معرض نقد و بررسی مخاطبان قرار نمی‌گیرند و داده‌ها به مرور زمان، ارزش واقعی خود را از دست می‌دهند.

اصولاً تمرکز بر آمار و ارقام و با هر عنوان گفت‌وگو با هر یک از افراد عادی جامعه، می‌تواند آرشیوهای تاریخ شفاهی را فربه و محتوای آن را به چالش بکشد.

در حال حاضر با وجود شبکه‌های اجتماعی و تحول در زمینه هوش مصنوعی، رویکردهای سنتی چندان جوابگو نیست؛ بلکه روزآمد شدنِ تجهیزات و نرم‌افزارها می‌تواند کمک شایانی به محققان تاریخ شفاهی نماید.



 
تعداد بازدید: 15


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 10

دوستانم یکی‌یکی می‌رفتند. باید من هم برمی‌گشتم. نمی‌شد در تهران ماند و خبر پرواز را شنید. هفتم تیر 1363 به طرف دوکوهه حرکت کردم. رفتم تخریب. نیرو نمی‌پذیرفتند. رفتم واحد بهداری «مولایی» آنجا بود. خیلی خوشحال شد دو ـ سه روز با آنها بودم که گردان «کمیل» در شلمچه احتیاج به یک امدادگر پیدا کرد. من انتخاب نشدم تا اینکه گردان «انصار رسول» امدادگر خواست، من رفتم. رفتم به جایی که گرما مغز را می‌جوشاند.