زندگی نامه سیاسی سید حسن آیت


به مناسبت14 مرداد سالگرد ترور حسن آیت
سید حسن آیت در 1317 و نجف آباد اصفهان چشم به جهان گشود . وی پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان در نجف آباد ، تحصیلات عالیه خود را در رشته‌های علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامه نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با تحصیل در دانشگاه دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه نیز تسلط پیدا کرد. در حالی که در محافل سیاسی اوایل انقلاب گهگاه از او به عنوان «دکتر آیت » نام برده می‌شد ، اما گروهی دیگر مدعی اند وی موفق به اخذ درجه دکتری در هیچ رشته‌ای نگردید . همسر آیت در مصاحبه خود اعلام می دارد « شهید آیت پیش از انقلاب در مقطع دکترا تحصیل کردند و حتی تز خود را هم داده بودند اما به خاطر گرایشات سیاسی شان نتوانستند مدرک خود را اخذ نمایند ».
       وی از 15 سالگی که وارد سیاست شد و مسائل کلان ایران را دنبال می‌کرد طرفدار سرسخت آیت‌الله کاشانی بود و تقریبا به هر مناسبتی از آن مرحوم حمایت و علیه مخالفان آیت‌الله کاشانی موضع‌گیری می‌کرد. در اواخر سال ۱۳۳۹ به عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران در آمد. بنیانگذار این حزب مظفر بقایی از پر رمز و رازترین رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران است. فردی که تاثیرات زیادی در نهضت ملی ایران داشت . او در میانه راه مسیر خود را از مصدق جدا کرد و در این جدایی گاهی به دامان کاشانی و گاهی به دامان حکومت افتاد. اما گروهی دیگر معتقدند زندگی بقایی بیش از آنکه پررمز و راز باشد پر رمز وراز روایت شده است . بی تردید شناخت آیت بدون شناخت مواضع و دیدگاههای بقایی امری ناقص است.
       وی پس از درگذشت آیت‌الله کاشانی، هوادار حزب زحمتکشان ایران به رهبری دکتر بقایی شد که حامی پروپاقرص آیت‌الله کاشانی بود وی در سال 1342 در کنگره حزب زحمتکشان در چهارمحال و بختیاری برای اصلاح اساسنامه آن پیشنهاداتی ارائه نمود که پذیرفته نشدند و همین باعث شد که نتواند خود را با آن تطبیق دهد، لذا از آن فاصله گرفت و به نهضت امام خمینی پیوست. پیوستن به مبارزات جدید که رژیم پهلوی را تهدید می‌کرد، آیت را به موضع‌گیری‌های جدید حتی علیه دکتر بقایی واداشت و این امر تا زمان شهادتش ادامه داشت.
      آیت در نامه ۹۴ صفحه‌ای خود به بقایی در سال ۱۳۴۲ که به واقع سیاستمداری مشروطه خواه بود که نه تمایلات مذهبی داشت و نه تمایلات چپگرایانه و صرفا به دنبال سیاست ورزی در نظام سلطنتی مشروطه بود آورده است« موقعی که من به حزب آمدم موقعی بود که جنابعالی در زندان بودید و دادستان ارتش برایتان تقاضای اعدام کرده بود. سر و صدای جبهه ملی جدید، ایران را پر کرده بود و جراید تقریبا بالاتفاق در تمجید و تحسین و تعظیم این جبهه می کوشیدند و گویا در این مورد با یکدیگر مسابقه گذارده بودند. عده زیادی به این جبهه پیوسته بودند. گروهی از روی ایمان، گروهی از روی ترس و گروهی از روی طمع. در چنین موقعیتی بر خود فرض دانستم که رسما افتخار عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران را با وجود تمام مشکلاتی که در زندگی خصوصی من وجود داشت بیابم. با وجودی که تا آنجا که مقدور بوده است از نقاط قوت و ضعف جنابعالی با اطلاع بودم» آیت در عین حال از منتقدان بقایی در حزب زحمتکشان ملت ایران بود و بر خلاف رویه حزب، به تشکیل حکومت شیعی و همراهی با جریان انقلابی و امام خمینی علاقه داشت؛ به همین خاطر نهایتاً در سال ۱۳۴۷ به طور رسمی از حزب اخراج شد.
     وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی عضویت داشت و با عضویت در هیأت رئیسه آن، نقش کلیدی در ارایه و الحاق اصل ولایت فقیه به قانون اساسی ایران ایفا نمود. آیت یکی از تاثیر گذارترین افراد پس از انقلاب بود و در دوسال نیم حضور خود پس از انقلاب در جایگاه‌های مهمی قرار گرفت: دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نمایندگی مردم تهران.
در دوسال و چند ماهی که آیت در سایه انقلاب اسلامی ایران زیست شبهات بسیاری در مورد او بوجود آمد . وی از سوی گروهی متهم به اجرای طرح های بقایی و پیگیری خط حزب زحمتکشان در جمهوری اسلامی بود و همچنین اندکی بعد که روزنامه « انقلاب اسلامی » متن نوارهای آیت را منتشر کرد و آیت متهم به توطئه و کودتا و اختلاف افکنی گردید و جو تا حدی بر علیه آیت شد بسیاری از دوستان و نزدیکان آیت هم امکان دفاع از وی را نیافتند . شاید از مهمترین عللی که باعث همگام شدن برخی از اعضای جامعه روحانیت مبارز با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی در دادن رای منفی به اعتبار نامه دکتر آیت شد نیز ریشه در همین نوار و فضا سازی های ناشی از این نوار دارد. آیت که سخنان تندی در یک جلسه خصوصی علیه بنی صدر مطرح کرده بود گمان نمی‌برد که ضبط و ثبتی در کار باشد و مخاطب سخن او در آن جلسه خصوصی، به قصد افشا در جلسه نشسته باشد. بدین ترتیب سیاستمداری که تکیه کلامش « برای ثبت در تاریخ می‌گویم» بود و اسناد بسیاری در پس پرده داشت، این بار نوار سخنش به دست اهالی مطبوعات رقیب افتاد . مرحله بعدی برای مخدوش کردن وجهه آیت در زمان تصویب اعتبار نامه ها اجرا شد و مخالفان وی هر چه در کف داشتند رو کردند و وی علاوه بر اتهامات گذشته متهم به فساد اخلاقی و حمایت از رژیم شاهنشاهی گردید .
در واقع جدل‌های سیاسی رسانه‌ای و حتی محفلی او و مخالفانش در حدی بود که دستیابی به حذف فیزیکی یکدیگر دور از انتظار نبود. درباره آیت و رفتارهای سیاسی او در جریان انقلاب اسلامی و شاید پیش از آن، ضد و نقیض‌های فراوانی گفته و شنیده شده است و از آنجا که فردی بود با سابقه ممتد فعالیت سیاسی و به ویژه در سال‌های آغازین حیات جمهوری اسلامی دائما بدنبال افشاگری اشخاص و گروه‌های فعال سیاسی بود. مخالفان او نیز بی‌پروا مقابله به مثل می‌کردند و می‌گفتند و می‌نوشتند. نام آیت از وقتی آوازه برداشت که کنار نام موسسین حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت . وی به مرور در مسیر تکاپوی حمایت از ارکان جمهوری اسلامی قرار گرفت. بدیهی است که او را دوستانی از نوع اعضا و هواداران حزب جمهوری اسلامی و گروه‌های اقماری این حزب، مساعدت و حمایت نمایند و مخالفان و دشمنانی از نوع اعضا و هواداران جبهه ملی، نهضت آزادی، دفتر ارتباط مردمی ریاست‌جمهوری (متعلق به بنی‌صدر) و روزنامه‌ها و جراید وابسته به این احزاب و گروه‌ها که معروف به لیبرال ها بودند وی را مورد انتقاد قرار می دادند .
      هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی از جمله کسانی بود که او را می‌ستود و حتی پس از شهادتش نوشت « شهید آیت حق بزرگی بر انقلاب اسلامی دارد. پیش از پیروزی انقلاب و به‌خصوص سال آخر مبارزات در جمع دانشگاهیان و نظامیان همراه انقلاب، نفوذ و حضوری چشمگیر داشت و یکی از شخصیت‌هایی بود که افکار و اهداف انقلاب را  به درون عالم بسته ارتش منتقل می‌کرد. پس از پیروزی انقلاب، با عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در مرکز نیروهای خط امام قرار گرفت و از این رهگذر در تداوم انقلاب و جلوگیری از انحراف انقلاب به راست یا چپ نقش قابل ‌توجهی ایفا می‌کرد. در مجلس خبرگان از اعضای بسیار فعال و هدایتگر بود و در اسلامی شدن قانون اساسی و به خصوص در اصول مربوط به ولایت فقیه در کنار آیت‌الله‌ منتظری و دکتر بهشتی ایفای نقش نمود».
       از طرفی مخالفینش وی را به ضدیت با دولت ملی دکتر مصدق و همراهی دکتر مظفر بقایی، لیدر حزب زحمتکشان ایران، متهم می‌کردند و مدعی بودند که آیت در دوران تحصیل دانشگاهی، در حمایت از رژیم پهلوی فعال بوده و حتی در دبیرستان‌های تهران کتاب « انقلاب سفید» محمدرضا پهلوی را تدریس می‌کرده است. این اتهامات را احمد سلامتیان یکی از نمایندگان اصفهان در دوره اول مجلس شورای اسلامی که از یاران اصلی بنی‌صدر به حساب می‌آمد در جریان بررسی اعتبارنامه آیت در جلسه علنی مجلس مطرح کرد. سلامتیان به طور مشروح گذشته سیاسی و حتی اجتماعی و اخلاقی آیت را تیره و تار نشان داد و توانست درگیری‌های رسانه‌ای حسن آیت و بنی‌صدر را به اصطلاح تلافی کند. در این افشاگری‌ها، کسان دیگری همچون صادق خلخالی و محمدجواد حجتی کرمانی، سلامتیان را تشویق و حمایت می‌کردند اما در مقابل، علاوه بر اینکه خود آیت، با سند و مدرک همه این اتهامات را بی‌اساس خواند و نقش ساواک را در پرونده‌سازی‌های متعدد علیه او نشان داد و با روخوانی پرونده‌اش در ساواک تاکید داشت که از نوجوانی تا پیروزی انقلاب همه جا به مبارزه مشغول بوده است. در آن جلسه پرتنش و پرهیجان که به هنگام بررسی اعتبار نمایندگی آیت در مجلس شورای اسلامی برگزار شد ، چهره‌های مهمی از مجلس به دفاع از وی پرداختند و در نهایت اعتبار نامه‌ وی با 114 رای موافق ، 30 مخالف و 26 ممتنع تصویب شد.
      در کتاب‌هی منتشر شده درباره زندگی و شخصیت آیت، اسامی همه نمایندگان دوره اول و نوع برخورد آنان با اعتبارنامه وی ذکر گردیده است. در میان کسانی که به اعتبارنامه آیت رای مثبت داده‌اند علاوه بر چهره‌های امروزین اصولگرا، نام افرادی همچون اسدالله بیات، مرتضی الویری، مجید انصاری، محسن رهامی، موسوی خوئینی‌ها و... و در میان مخالفین او، علاوه بر تعداد قابل‌توجهی از اعضای نهضت آزادی، جبهه ملی و هواداران بنی‌صدر، افرادی چون محسن مجتهد شبستری ، خلخالی و فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی (شهید محلاتی) نیز دیده می‌شود و باز در میان اسامی کسانی که به اعتبارنامه او رای ممتنع دادند نام هایی همچون محمد خاتمی، اسدالله کیان ارثی، عطاءالله مهاجرانی، فخرالدین حجازی و لطیف صفری بعنوان بی طرف به چشم می‌خورد. نکته درخور توجهی که مخالفان آیت روی آن مانور می‌دادند و امروز نیز همچنان از آن صحبت می‌شود، عضویت او در حزب زحمتکشان ایران و همراهی‌اش با دکتر مظفر بقایی است.
             آیت از حامیان سرسخت انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها در بدو تشکیل نظام اسلامی بود. وی اعتقاد داشت « دانشگاه‌ها به این صورت فعلی باید تعطیل شود» و لذا عاملان تعطیلی دانشگاه‌ها را برای برپایی انقلاب فرهنگی مورد حمایت جدی قرار می‌داد. با این وصف می‌توان آیت را که در دانشگاه علم و صنعت هم تدریس می‌کرد، از مشوقین و پیشروان تعطیلی درازمدت دانشگاه‌ها دانست. آیت بعنوان فردی که در مجادلات سیاسی دو، سه سال اول انقلاب، بسیار فعال بود، در ساعت هشت صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ ( پنج هفته پس از واقعه هفتم تیر) در مقابل منزلش در یکی از کوچه‌های نارمک تهران در یک عملیات تروریستی مجاهدین خلق با شلیک نزدیک به 50 گلوله به شهادت رسید. در نیمه اول دهه 60، اینگونه ترورها و خونریزی‌ها که عموما توسط اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق صورت می‌گرفت، گسترده و دامنه‌دار و تقریبا عادی شده بود اما در این میان شهادت آیت بازتاب وسیعی داشت، چرا که مخالفان وی نه تنها در میان گروه‌های مسلح تروریست که در میان چهره‌های سیاسی نیز بسیار بودند .
منابع :
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- مصطفی ایزدی - شهروند امروز شماره 59
- درس‌هایی از تاریخ سیاسی ایران، تهیه شده در روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، 1363
- کیهان 4 مرداد 1359

محمود فاضلی



 
تعداد بازدید: 9684


نظر شما


زینب
مقاله نسبتا بی طرفی است.اما چیزی که حقیقت محض در مورد این شخص است فعال بودن وی در حذف جناحی از انقلابیون پس از انقلاب است.مطرح شدن آیت در این زمان آن هم از سوی طرفداران احمدی نژاد(روزنامه وطن امروز وکیهان) و سپاه پاسداران(روزنامه تندروجوان) چه معنایی می تواند داشته باشد؟

زینب
دست اندرکاران سایت تاریخ شفاهیٰ باسلام.امروز توسط یکی از دوستان متعجبم مطلع شدم شخص گمنامی با ایمیل ونام بنده(که در خود ایمیل است)نظری را راجع به مقاله فوق داده است.در این جا با کمال صراحت و جدیت اعلام میکنم که مطلب فوق اصلا نظر من نیست و شخص ناشناس با نام و ایمیل من(که نمیدانم از کجا بدست آورده است)نظر خود را برای آن سایت فرستاده است.لذا از دست اندرگاران آن سایت تقاضا دارم هر چه سریعتر مطلب من رادر بخش نظرات سایت درج نمایید.در پایان به این شخص ناشناس توصیه میکنم یا نظرت را نگو ویا اگرگفتی آنقدر جرات داشته باش نام ونشانی خودت را اعلام کنی نه این که با نام و نشانی کسی این کار کثیف راانجام دهی وطرف را به دردسر بیندازی
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 131

من هم در سنگر ماندم تا شاید نیروهای شما بیایند و اسیر شویم. تقریباً یک ساعت گذشت و سرباز حسن محمد از خواب بیدار شد. ما بالاخره عقب نشستیم و همراه آخرین افراد فراری از خطوط مقدم خودمان به پشت جبهه آمدیم. آن شب ستوانیار مطلک را دیدم. بدون پوتین فرار می‌کرد. به افراد گفته بود «به سرهنگ عادل گفتم فرار کنیم ولی او موافقت نکرد و در مقر خودش ماند. می‌خواهد اسیر شود.»