خاطرات غلامرضا شیرالی


05 تیر 1403


غلامرضا شیرالی، رزمنده آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان دویست‌ و بیست‌وششمین برنامه شب خاطره (مرداد 1391) بود. او درباره چگونگی به جبهه رفتن و اسیر شدن خود با زبان طنز و لهجه اهوازی خاطره گفت. او گفت وقتی به جبهه می‌رفتم 13 سال داشتم. شناسنامه‌ام را با تیغ دستکاری کردم. دفعه اول، متولد 1347 بودم و نوشتم 1350؛ نمی‌دانستم باید سال تولدم را کم کنم. تنبیه شدم و... دفعه بعد یادم رفت همان سال تولد را به حروف هم تغییر بدهم. باز هم موفق نشدم...

او ادامه داد: خلاصه به جبهه رفتم. کمک‌امدادگر شدم. یک بار از وسط عراقی‌ها رد شدم. چون نمی‌دانستم عراقی هستند، اسیر نشدم. با برانکارد زخمی‌ها را برمی‌گرداندم. بالاخره در عملیات کربلای 4 اسیر شدم.

در ادامه، این روایت را ببینیم.

تاکنون 356 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 7 تیر 1403 برگزار می‌شود.

آرشیو

 



 
تعداد بازدید: 2499


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 
پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال/3

خاطره تجربۀ شخصی و خام است، امّا تاریخ شفاهی با روش‌مندی، راستی‌آزمایی و تحلیل، آن تجربه را به منبعی معتبر برای فهم تاریخ معاصر بدل می‌کند. در تاریخ شفاهی، روایت‌ها نه از زبان نخبگان بلکه از دید مردم عادی بیان می‌شود؛ روایتی بی‌واسطه، مردمی و زنده که میان تجربۀ فردی و حافظۀ جمعی پیوند برقرار می‌سازد.