خاطرات مهدی طحانیان


25 مرداد 1400


مهدی طحانیان، آزاده دوران دفاع مقدس که در 13 سالگی اسیر شده بود، مهمان صدوهفتادو‌هشتمین برنامه شب خاطره(دی 1387) بود. او درباره دوران اسارت و فرمانده استخباراتی که از او بازجویی کرده بود خاطره گفت. او گفت: فرمانده عراقی تا من را دید به قد و قواره‌ام نگاه کرد و می‌خندید که در نهایت با کتک و ... تمام شد. این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 326 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 4 شهریور 1400 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 4649


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 17

چند تن از دوستانم شهید شده بودند ـ مثل «سعید رشیدی» که پزشکیار گردانمان بود و «مال‌میر» مسئول دسته گروهان هجرت ـ یک گروهان از گردان حمزه در جلو محاصره شده بود و بسیاری از دوستان دیگرم در آن گروهان بودند. سطح دژ کوتاه بود، طوری که تیر مستقیم تیربار هم می‌توانست بچه‌ها را هدف قرار دهد. سنگین‌ترین اسلحۀ ما خمپاره و آر.پی.جی بود. بچه‌ها با تمام توان می‌جنگیدند، ولی تعداد تانک‌ها زیاد بود و هواپیماها هم پشت سر هم بمباران می‌کردند.