کشف تدریجی یک سردار شهید در روایتی مستند

معرفی کتاب «سرو سر‌به‌زیر»

فریدون حیدری مُلک‌میان

30 خرداد 1400


«سرو سر‌به‌زیر» شرح زندگی سردار شهید مجتبی کربلایی‌مهدی است که به قلم میثم غلامپور به رشته تحریر درآمده و چاپ یکم آن در بهار 1400 توسط انتشارات مرد نو، در 136 صفحه و شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 30000 تومان راهی بازار کتاب شده است.

یادداشت آغازین به قلم محمد درودیان، دیباچه نویسنده، متن اصلی روایت در چهار فصل، و در نهایت صفحاتی چند مربوط به نوشته‌ها و تصاویر، به ترتیب مندرجات کتاب حاضر را تشکیل می‌دهند. علاوه بر این، طراحی جلد مناسب و چشمگیر و نیز عنوان برساخته و البته برگرفته از مصرعی که از قضا در پشت جلد همین کتاب نیز نقش بسته (علی‌الظاهر از فاضل نظری) به جذابیت‌های کتاب افزوده است.

«سرو سر‌به‌زیر» با یادداشتی مفید و موجز از محمد درودیان آغاز می‌شود که روشنگر و در عین حال زینت‌بخش کتاب است. درودیان که خود عمری در حوزه تاریخ‌نگاری جنگ ایران و عراق گذاشته، با آثار و نوشته‌های ماندگارش، بی‌تردید یکی از پژوهشگران برجسته و دغدغه‌مند این حوزه به شمار می‌آید. یادداشت استاد درودیان چنانکه در عنوان آن قید شده، در واقع مقدمه‌ای بر روایت روان و صادقانه از زندگی شهید مجتبی کربلایی مهدی است که طی آن به شیوه‌ای عالمانه مندرجات کتاب «سرو سر‌به‌زیر» را مرور می‌کند  و می‌کوشد تصویری جامع از آن به دست دهد، زیرا که به اعتقاد وی، «تحقیق درباره موضوعات و مسائل جنگ ایران و عراق به روش مستند و مستدل» اساساً امری بسیار مهم است؛ مضافاً اینکه «ادراک از واقعیت جنگ و تبیین آن، با دشواری‌های زیادی همراه است.» (ص 7)

با این حال، وی در یادداشت خود، شهامت نوشتن از شهدا به طور اعم و تحقیق و نگارش زندگی شهید مجتبی کربلایی‌مهدی به طور اخص را در قالب متنی روان و روایتی صادقانه ارج می‌نهد و با ایجازی در خور توجه، یکایک بخش‌های کتاب را در بوته نقد و نظر به داوری می‌نشیند.

_ دیباچه نویسنده

به زعم درودیان، چنانکه در یادداشت خویش بر این کتاب اشاره می‌کند، نویسنده در دیباچه کتاب از روش‌شناسی تحقیق به نحو شایسته‌ای بهره برده است: «انتخاب اسماء الهی برای فصل‌بندی چهارگانه کتاب با محتوای متون، هماهنگی چشم‌نوازی دارد که حاصل تأملات نویسنده محترم در فرایند تحقیق و نگارش متن است.» (ص 7 و 8) همچنین درودیان تاکید می‌کند: «این متن بدون مساعدت روح شهید بزرگوار که نام، سیره زندگی و سرانجامش، به این تحقیق و نگارش کتاب موضوعیت داده است، قابل دستیابی نبوده است.»

و اینکه اگرچه «موضوع کتاب، زندگی شهید مجتبی کربلایی‌مهدی است، مشخصه مشترک زندگی نسل انقلاب در مبارزه و پیروزی، سپس تلاش برای حفظ نظام و گسترش انقلاب، در کتاب به‌خوبی قابل مشاهده است.» (ص 8)

_ فصل اول: هو الرئوف (از تولد تا شروع مبارزه)

این فصل در چند قسمت روایت می‌شود که در هر قسمت، عنوان تازه‌ای بر مطلع آن نشسته است: گندم از گندم بروید، از بازیگوشی‌های کودکانه تا عصای دست پدر شدن، عشقی که نطفه‌اش از کودکی بسته شد، جادوی مهربانی بی‌حدومرز، پسری با حال و هوایی خاص، عشق کاغذی.

«در فصل اول، خط سیر تکوین زندگی شهید مجتبی در بستر شرایط سیاسی و اجتماعی، به‌ویژه محیط مذهبی دماوند ترسیم شده است. چنانکه رشد شخصیتی شهید را در درون خانواده و محیط مذهبی و تأثیرات آن بر اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی وی می‌توان مشاهده کرد. موضوع قابل توجه این است که چگونه محیط و خانواده‌ای مذهبی در رژیم گذشته، از توانمندی تربیت نسلی برخوردار بودند که تأثیر تفکر و تلاش‌های آن‌ها در انقلاب و جنگ قابل مشاهده است.» (ص 8)

_ فصل دوم: هو القادر (دوره مبارزه)

تولد یک مبارز، صدای اعتراضی که بلندتر از همیشه شد، قصه یک فرار؛ از خرم آباد تا تجریش، مهربانی یک مبارز، وقتی بازی عوض شد، عناوین قسمت‌های مختلف این فصل را تشکیل می‌دهند.

«در فصل دوم، ترسیم تفکر و زندگی شهید با حوادث روزهای آخر سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب، همچنین عضویت در نهاد انقلابی سپاه، بیانگر بخشی از تاریخ انقلاب است که روند یک مبارزه و تحولات آن را نشان می‌دهد. تلاقی تفکر و رفتار فردی - اجتماعی نسل انقلاب با حوادث سیاسی – اجتماعی، روند شکل‌گیری انقلاب و تحولات آن را به تصویر می‌کشد؛ به این معنا که چگونه شاکله شخصیتی و تربیتی افراد می‌تواند در مواجهه با حوادث سیاسی – اجتماعی، زمینه‌های یک انقلاب را فراهم و پیروزی آن را تضمین کند. موضوع قابل توجه این است که در صورت برخورداری از استحکام فکری و شخصیتی، همچنین اراده مبارزه برای تغییر وضع موجود با پذیرش هزینه‌های آن، می‌توان هرگونه تغییر و اصلاح سیاسی و اجتماعی را انجام داد.» (ص 8)

_ فصل سوم: هو العادل (دوره سپاه، ازدواج و شروع جنگ)

عناوین قسمت‌های این فصل به ترتیب عبارت‌اند از: یک سپاهی خاص، تلخ و شیرین عادل بودن، عشق و جنگ، رفاقت‌هایی که جنسشان عوض نشد، یک لقمه نان حلال، دشمنی که می‌آمد؛ مجتبایی که باید می‌رفت.

«در فصل سوم، تفکر و رفتار شهید در درون سپاه و برخی از حوادث دیگر از جمله ازدواج وی، روایت شده است. این فصل با توجه به گذشت سال‌های بی‌ثباتی سیاسی و تهدیدات امنیتی در کشور که سپاه در کنار سایر نهادها در برقراری امنیت نقش اساسی داشت، برای یادآوری تفکر، رفتار و تلاش‌های صادقانه نیروهای نهاد انقلابی سپاه که موجب شد امام خمینی (ره) اعلام کنند: «اگر سپاه نبود، کشور نبود»، بسیار سودمند است. گذشت زمان و تغییر در شرایط، موجب فراموشی و جابه‌جایی در اهمیت وقایع و مسائل تاریخی می‌شود. بنابراین ترسیم بخشی از فرهنگ حاکم بر سپاه و نقش تاریخی سپاه در انقلاب و جنگ برای نسل آینده، قابل بهره‌برداری خواهد بود.» (ص 9)

_ فصل چهارم: هو الحی (از اعزام تا شهادت)

آقای فرمانده، شب تلخ سال نو، آخرین حرف‌ها؛ آخرین دیدارها، مصائب جنگ، بامداد روز دهم، بعد مجتبی، نیز هفت عنوان قسمت‌های گوناگون واپسین فصل کتاب «سرو سر‌به‌زیر» را تشکیل می‌دهند.

«در فصل چهارم، شهادت شهید مجتبی کربلایی مهدی روایت شده است که در عملیات فتح‌المبین به جبهه اعزام شد. ترسیم فرهنگ و روش اعزام رزمندگان از شهرها و لحظات برجای گذاشتن همه تعلقات زندگی در شهر برای رضای الهی و لقاء حضرت حق، غیر از یادآوری آن روزهای سخت و شیرین، موجب افسوس خاطرات گذشته با مشاهده فضای کنونی می‌شود؛ لحظاتی که باید برای از دست دادن آن غبطه خورد و در تنهایی خود در فراق «یاران رستگار» گریست!» (ص 9)

سخن پایانی

میثم غلامپور، نویسنده این روایت، خود در بندهای پایانی مقدمه‌اش به نکته‌ای اشاره دارد که این کتاب را از کتب دیگر در این زمینه متمایز می‌کند و از قضا همین وجه تمایز است که باعث می‌شود تا انتظاری فراتر یا حداقل تازه‌تر از  سبک و سیاق آشنای دیگر آثار دفاع مقدسی در خواننده مشتاق دامن زده شود: «خیلی از نویسندگان در روایت زندگی شهدا، با نثری ادبی و حرف‌هایی عرفانی، اینقدر آن‌ها را آسمانی جلوه می‌دهند که انگار هیچ‌گاه پایشان روی زمین نبوده. در همه مراحل نگارش این کتاب تلاشم این بود که گرفتار این دام هم نشوم ولی در این مسیر، هرچه پیش‌تر رفتم و هرچه ذره‌ذره شهید مجتبی را بیشتر کشف کردم، ریزه‌کاری‌های فراوانی در اندیشه و گفتار و رفتارش دیدم که از بقیه متمایزش می‌کرد...

این کتاب حاصل تلاش من است برای کشف آهسته‌آهسته سردار شهید، مجتبی کربلایی‌مهدی...» (ص 16)



 
تعداد بازدید: 3421


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.