کارگروه تاریخ شفاهی انجمن ایرانی تاریخ برگزار می کند:

نشست «تاریخ شفاهی زنان سیاسی و مبارز دوران پهلوی»


05 اسفند 1394


گروه تاریخ شفاهی انجمن ایرانی تاریخ و گروه تاریخ سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه نشست بررسی پیوند تاریخ شفاهی و تاریخ فرهنگی و بررسی پیوند تاریخ شفاهی و علوم اجتماعی، این بار، نشست «تاریخ شفاهی زنان سیاسی و مبارز دوران پهلوی» را به صورت موردی برگزار می‌کند. کارشناسان این جلسه، محسن کاظمی و فائزه توکلی هستند.

با توجه به اهمیت و نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و دیگر حرکت‌های تاریخی؛ انجمن ایرانی تاریخ و پژوهشگاه بر آن شدند تا موضوع زنان را با حضور کارشناسانی که در این خصوص، پژوهش داشته‌اند، مورد نقد و بررسی قرار دهند و لزوم ارائه راهکارهای عملی تقویت تاریخ‌نگاری زنان را برای علاقه‌مندان و پژوهشگران تاریخ، یادآور نمایند.

لازم به ذکر است محسن کاظمی، مؤلف کتاب خاطرات مرضیه حدیدچی و فائزه توکلی نیز پژوهش‌هایی درباره زنان سیاسی مبارز دوران پهلوی داشته‌اند.

علاقه‌مندان می‌توانند برای شرکت در این نشست، شنبه 8 /12/ 94 ساعت16:30-14 در بزرگراه حقانی،چهارراه کوشا، روبروی ورزشگاه شهید کشوری، سازمان اسناد و آرشیو ملی ایران، طبقه 7، سالن پرهام حاضر شوند.

 

گزارش نشست «پیوند تاریخ شفاهی با تاریخ فرهنگی» در پژوهشگاه علوم انسانی(1)

گزارش نشست «پیوند تاریخ شفاهی با تاریخ فرهنگی» در پژوهشگاه علوم انسانی(2)

بررسی «پیوند تاریخ شفاهی و علوم اجتماعی»

گزارشی از طرح تاریخ شفاهی زنان سیاسی و مبارز در دوران پهلوی دوم و انقلاب اسلامی



 
تعداد بازدید: 4348


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.