خاطرات عبدالله سعادت


06 مهر 1401


دکتر عبدالله سعادت، امدادگر و از مدافعان خرمشهر، مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره(خرداد 1386) بود. او درباره امدادرسانی خود در مسجد جامع خرمشهر خاطره گفت. او گفت: وقتی برادر خلیلی گفت داروسازی را نیاز نداریم، ناگهان تعدادی بیمار آوردند یکی از آنها مسموم بود درباره داروی او نظر دادم؛ به خودم که آمدم دیدم برای چند بیمار دارو تجویز کرده‌ام. در حالی که خانواده گمان می‎کردند من به تهران رسیدم. این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 338 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 7 مهر 1401 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 2121


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.