خاطرات معصومه رامهرمزی


20 اردیبهشت 1401


معصومه رامهرمزی، امدادگر دوران دفاع مقدس و نویسنده کتاب «یکشنبه آخر» و «بر بال ملائک» مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره بود. او درباره ساختن سنگر در نزدیک خانه خاطره گفت. او گفت ما سه خواهر بودیم و یک برادر که می‌خواستیم در شهر بمانیم. به اصرار، خانوده را متقاعد کردیم که در شهر بمانیم.  تصمیم گرفتیم از آبادان به خرمشهر برویم و وارد گروه غذارسانی به رزمنده‌های خرمشهر شدیم. این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 334 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 خرداد 1401 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 3073


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 90

یکی از سربازها گفت «به حرف او اعتنا نکنید. پسرک دروغ می‌گوید. او خائن است. با همین پارچه سفید به جنگنده ایرانی علامت داد و موضع ما را مشخص کرده است وگرنه جنگنده ایرانی از کجا می‌دانست که ما در این منطقه هستیم، حتماً این پسرک خائن علامت داده است.» پرخاش‌کنان به آن سرباز گفتم «یاوه می‌گویی. اینجا خاک ایران است و خلبانهای ایرانی خاک خودشان را می‌شناسند و خوب هم می‌شناسند. دیگر احتیاجی به علامت دادن این طفل نیست.»