بررسی کارنامه سیاسی و آموزشی
انجمن پیروان قرآن مشهد
غلامرضا آذری خاکستر
04 آبان 1394
بررسی و تحلیل فعالیتهای علیاصغر عابدزاده از جمله موضوعاتی است که محمد نظرزاده کارشناس مسئول بخش تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی به آن پرداخته و در کتابی مستقل با عنوان «انجمن پیروان قرآن مشهد: فعالیتهای مذهبی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی با تأکید بر کارهای علی اصغر عابدزاده» مفصل بحث و بررسی نموده است. کتاب مورد نظر در پاییز 1394 توسط انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در 500 نسخه و با قیمت 10000 تومان چاپ و منتشر شده است.
نویسنده کتاب متولد 1347 و دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته تاریخ تشیع و دارای پیشینه پژوهشی، اجرایی در حوزه تاریخ شفاهی است. در واقع این کتاب دستاورد یک دهه تلاش و کوشش نویسنده است که در سالهای گذشته به صورت پراکنده گفتگوهایی را در ارتباط با شخصیت و زندگی عابدزاده انجام داده است.
شادروان علیاصغر عابدزاده خراسانی در سال 1290 ش. در محله نوغان مشهد به دنیا آمد. آموزش مقدماتی را در مکتب خانه آغاز کرد و با مرگ پدرش زین العابدین معروف به ملأ عابد به کار دست فروشی مشغول شد. وی از دوران نوجوانی شاگرد حلبیسازی شد و به پیشرفتهای چشمگیری در این شغل دست یافت. در سالهای 1312 تا 1314 در لشگر نهم شرق به خدمت سربازی مشغول بود؛ و پس از خدمت سربازی دوباره به تحصیل در حوزه مشغول فراگیری دروس مقدماتی شد. ایشان در سال 1320 ازدواج کرد که حاصل آن چهار دختر و دو پسر است. عابدزاده در سال 1325 ش. با ایجاد مهدیه وارد مسائل مذهبی و آموزشی شد. شغل آینهسازی از دیگر مشاغل وی است. دستگیری و زندانی شدن بعد از کودتای 28 مرداد و بنای دوازده مدرسه از فعالیتهای آموزشی او هستند. او سرانجام در سه شنبه دهم تیرماه 1365 پس از یک بیماری طولانی در سن 75 سالگی درگذشت و پیکرش را پس از تشییع بنا به وصیتش در مهدیه به خاک سپردند.
کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد، نگاهی مستند و دور از تعصب به فعالیتهای سیاسی- اجتماعی مرحوم عابدزاده است. نویسنده در این کتاب به زمینههای تأسیس دبستانهای انجمن پیروان قرآن در مشهد و ساختار آموزشی آن به طور مفصل پرداخته است.
استفاده و استناد همه جانبه به منابع و مآخذ و بهره گیری از اسناد و مدارک آرشیوی به همراه مصاحبههای تاریخ شفاهی موجب شده تا کتاب اهمیت بیشتری یابد. در این اثر از 50 کتاب و 16 مقاله، 7 روزنامه، 32 مصاحبه تاریخ شفاهی و 4 پایان نامه برای تدوین نهایی استفاده شده است. کتابهایی چون انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه[1]، یادها و باورها[2]، برفراز خلیج[3]، عقل سرخ[4]، تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی[5]، مدرس صالح[6] و... بیشترین مستندات کتاب تشکیل میدهند. همچنین نویسنده با استناد به اخبار و تحلیلهای روزنامههای محلی همچون؛ آفتاب شرق، پرچم[7]، خراسان، زرین، سیاه و سفید، نوای خراسان و اطلس در صدد است تا تحلیلی که در مطبوعات نسبت به شخصیت عابدزاده و مدارس انجمن پیروان قرآن وجود دارد ارائه دهد.
مصاحبههای تاریخ شفاهی بخش اصلی ارجاعات کتاب انجمن پیروان قرآن را تشکیل میدهند. نویسنده معتقد است: در این کتاب از حدود هشتاد ساعت گفتوگو که با بیش از سی نفر از آگاهان انجمن توسط بخش تاریخ شفاهی کتابخانه آستان قدس رضوی انجام گرفته و دهها گفتوگوی دیگر که در نشریات و مکتوبات آمدهاند، بهره گرفته شده است. این گفتوگوها آگاهی منحصر بفرد و تازهای از چگونگی ایجاد انجمن، برگزاری شعائر مذهبی، تأسیس بنای دبستانها، آموزش در آنها و فعالیتهای سیاسی- اجتماعی انجمن به علاقهمندان ارائه میکنند.[8] برخی از این مصاحبهها با افرادی از جمله؛ احمدعلی منتظری، حسن مقدس تربتی، رضا گیوهچی، محمدعلی اعتضاد رضوی، غلامرضا بهزادیان، علی اکبر ثانی خیابانی، احمد سعیدی نجات، محمدتقی غنیان، محمود خادمالخمسه، حسین عابدزاده، محمد صالحی آذری و... انجام شده است.
عکسها و اسناد از دیگر منابعی است که نویسنده از آنها استفاده کرده است. تعدادی از اسناد برگرفته از آرشیوهای شخصی مصاحبهشوندگان و برخی هم مربوط به مرکز اسناد آستان قدس رضوی هستند که برای نخستین بار در این کتاب منتشر شدهاند.
کتاب انجمن پیروان قرآن در چهار بخش تدوین شده است. پس از پیشگفتار و مقدمه، نویسنده در بخش اول به بررسی بسترها و زمینههای شکلگیری انجمن پیروان قرآن در سه فصل پرداخته است. در فصل اول مطالبی از جمله؛ هیئتهای مذهبی، جمعیت کارمندان انجمن تبلیغات اسلامی، کانون نشر حقایق اسلامی و جمعیت مبارزین اسلام آمده است. آقای نظرزاده در فصل دوم با عنوان باورهای بهائیت و فصل سوم با موضوع مدرسههای اسلامی، به مسائلی همچون؛ بهائیت، کسرویگری، حزب توده، دبستانهای جامعه تعلیمات اسلامی و دبستانهای اسلامی مستقل پرداخته است.
بخش دوم کتاب با عنوان «علی اصغر عابدزاده و بنیاد نهادن انجمن پیروان قرآن» در دو فصل تدوین شده است. در فصل اول خواننده با بررسی زندگی نامه بنیاد گذار انجمن به مطالبی از جمله؛ تولد تا درگذشت حاجی عابدزاده آشنا میشود. همچنین مطالبی از قبیل؛ اساسنامه، شعبههای انجمن، فعالیتهای مذهبی، جشنها، آتش سوزی در مهدیه و فعالیتهای اجتماعی انجمن پیروان قرآن در این فصل گردآوری شده است.
بخش سوم کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد اختصاص به فعالیتهای سیاسی دارد. نویسنده در دو فصل، نخست فعالیتهای سیاسی انجمن را پیش ازکودتای 28 مرداد و در فصل دوم به فعالیتهای سیاسی پس از کودتا پرداخته است. مهمترین مطالب این بخش عبارتاند از: سفر آیتالله کاشانی به مشهد، مشارکت انجمن در نصب تابلو شرکت ملی نفت ایران، اعتراض انجمن به رأی اولیه دیوان لاهه، پیوستن انجمن به جمعیت مؤتلف اسلامی، سازماندهی تظاهرات، قیام سی تیر، حضور نواب صفوی در مهدیه، نخستین روزها پس از کودتا، تخریب و دستگیری عابدزاده، درگذشت مادر عابدزاده، پس از زندان و انشعاب در انجمن پیروان قرآن.
آخرین بخش کتاب به فعالیتهای آموزشی انجمن پیروان قرآن اختصاص دارد. نویسنده در دو فصل نخست به ساخت دبستانهای انجمن و سپس به ساختار آموزشی آن پرداخته است. بررسی بنای مهدیه، دبستان عسکریه، نقویه، جوادیه، باقریه، کاظمیه، فاطمیه، علویه، سجادیه، حسینیه، حسنیه، جعفریه، رضویه و محمدیه از مطالب فصل اول و در فصل دوم به موضوعاتی هم چون؛ آموزش، مخالفت با مدارس دولتی، هیئت مدیره برنامهها، کتابهای درسی، آیینها، تشویق و تنبیه و... پرداخته شده است. نقد منابع، نتیجهگیری و پیوستها اعم از اسناد و عکسهای مرتبط با محتوای کتاب صفحات پایانی کتاب را تشکیل میدهند.
نویسنده در مقدمه کتاب ضمن نیاز سنجی مطالعات تاریخی از ضرورت پرداختن به تاریخ، چنین نوشته است: «مورخان هر نسلی باید تاریخ نسل خود را بنویسند و در پی یافتن پاسخی برای پرسشهای نسل خویش، باشند. تاریخ، همین وقایع دوربر و پیرامون ماست که زمان بر آن گذشته است. تاریخ، همین حوادث زندگی جمعی مردم کوچه و بازار است.» سپس از با اشاره به رویدادهای تاریخی و اثرگذاری آن در زندگی روزانه و آینده نگری این گونه ادامه داده است: «همیشه رویدادهای معاصر از این جهت که زنده و ملموساند و اثر خود را در زندگی ما نشان میدهند، جذاباند. تاریخ عصر ما، نشان میدهد چگونه زندگی کردهایم، از چه مسیرهایی حرکت کردهایم و امروز به کجا رسیدهایم. امروز در آینده پنجاه سال پیش هستیم. برای اینکه بدانیم در آینده چگونه هستیم و چه میشویم، باید نسبت به تاریخ نزدیک خود، شناخت پیدا کنیم.»[9]
کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد به خواننده این فرصت را میدهد تا با نکات مثبت و منفی یک موضوع آشنا شده، سپس یک برداشت کلی از محتوای وقایع و اقدامات صورت گرفته به دست آورد. نویسنده هیچ گاه درصدد برجسته نمودن شخصیت عابدزاده نیست، بلکه از طریق ارائه اسناد و تحلیلهای مختلف به خواننده کتاب این اجازه را میدهد تا بدور از تعصب نسبت به نقش مرحوم عابدزاده در انجمن پیروان قرآن آشنا شود و قضاوتی راجع به فعالیتهای مذهبی و آموزشی او داشته باشد. هرچند در مواردی نویسنده نتوانسته است نگاهی کامل به حوادث داشته باشد و جنبههای از موضوع جامع و کامل بیان نشده است. در بخشی از کتاب به فعالیت «کانون نشر حقایق اسلامی» پرداخته شده و به نقل از کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران تألیف رسول جعفریان آمده است: «پس از کودتای 28 مرداد 1332، برای مدتی محمدتقی شریعتی و برخی از اعضای کانون به زندان افتادند. بعدها با ممنوعیت فعالیت کانون، وی به حسینیه ارشاد در تهران رفت...»[10] هرچند فعالیتهای کانون نشر حقایق اسلامی منحصر به مشهد بوده و در واقع برخی از اعضای کانون همچون دکتر علی شریعتی در حسینیه ارشاد فعالیت داشتهاند، بعید به نظر میرسد آن دسته از فعالیتها را بتوان جزو کارنامه کانون نشر حقایق اسلامی قلمداد نمود؛ و یا در صفحاتی دیگر نویسنده بدون اشاره به تاریخ تأسیس دبستان دارالتعلیم دیانتی[11] فقط به مکان دبستان پرداخته است.[12]
توجه نویسنده به جزئیات روایتهای شفاهی و آوردن آن در متن کتاب موجب جذابیت مطالب شده است: «مدیریت کارگاه به عهده مهدی امیرپور بود. کارگاه ایشان هفتهای چهل قراس آینه جیبی قابدار تولید میکرد. هر قراس 144 آینه، یعنی دوازده جین بود. عابدزاده آینهها را به تاجران و خرازیهای عمده میفروخت.»[13] نویسنده با بیان روایتی از دختر مرحوم عابدزاده درباره شغل آینهسازی و اعتقادات ایشان نوشته است: «چند سال قبل از فوت پدر به خاطر اینکه دست توی این کار زیاد شده بود، قیمت آینهها خیلی تنزل کرد. به پدرم گفتند، بیایید آینه بزرگ تولید کنید، دیگر این آینهها خریدار ندارد. ایشان گفتند: «نه، من میترسم که توی آینههای بزرگ، خدای نکرده معصیتی بشود و دامن را بگیرد.»»[14] سادهپوشی عابدزاده و بیان خاطراتی در این مورد از دیگر مطالب قابل توجه است که محمد عابدزاده، پسر ارشدش، روایت نموده است. «کفشهای حاج آقا به قدری خراب شده بود که مادرم به من گفتند: «محمد، کفشهای حاج آقا را دور بینداز و جای آن گالشهای نو را بگذار.» حاج آقا وقتی متوجه این موضوع شدند، اعتراض کردند و من به مزاح گفتم: «کفشهای شما را دزد برده»، و حاج آقا مجبور شد، این کفشها را با وجود ناراحتی بپوشند، ولی برای اینکه خیلی نو نباشد، آنها را گل مالی کردند.»[15]
نویسنده صفحهای از کتاب را اختصاص به مرگ مرحوم عابدزاده داده است و علت درگذشت وی را حضور در راهپیمایی نهم دی ماه 1357 دانسته است؛ زیرا متعاقب آن تیراندازی و درگیری انقلابیون با نیروهای نظامی، حاجی عابدزاده سکته میکند. نویسنده سرانجام پس از بیان روایتهایی شفاهی از وضعیت جسمانی او، عابدزاده را تا زمان درگذشتش دنبال میکند.[16] بررسی تمام جنبهها، عدم سانسور در روایت تاریخی از مشخصههای بارز کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد است: «حاجی عابدزاده که از آیتالله بروجردی تقلید میکرد، خرید و فروش و نگهداری رادیو را حرام میدانست و حتی از او هم یک پله پا فراتر گذاشته...»[17]
برگزاری با شکوه جشنهای نیمه شعبان در مهدیه و حضور قشرهای مختلف مردم در این مراسمها از دیگر مطالب کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد است. نویسند معتقد است: «زنان در این مراسم، نقش و حضور پر رنگی نداشتند.[18] و حاجی عابدزاده تبلیغ میکرد این جشن خاری است در چشم بهائیان و خدمت شایانی به مذهب شیعه است.[19] سپس درباره تزئین مهدیه و جزئیات این جشن چنین ادامه داده است: «...اما پولدارها که خوب میدانستند پولشان را چگونه خرج کنند، از این فرصت طلایی برای تبلیغ کسب و کارشان بهره میگرفتند. بزاز معروف بازار پارچههای زیبا و رنگارنگ خود را در خنچه میچید و به تعداد خنچهها، بیکاران را اجیر میکرد تا آنها را بر سر گذاشته و در فاصله بازار تا مهدیه، در یک صف دراز و چشمگیر راه پیمایی کنند. در این مسیر، انبوهی از مردم شهر از سخاوت این بزاز نیکوکار با خبر میشدند و نمایش نیکوکارانه وی، تمایل به خرید از آن بزاز را در بسیاری بر میانگیخت...»[20]
آتشسوزی از دیگر موضوعاتی است که در این کتاب در دو موضوع جداگانه به آن پرداخته شده است، نویسنده در صفحات نخستین کتاب به آتشسوزی ساختمان شیرو خورشید در 24 اسفند 1318 مقارن با سالروز تولد رضاشاه پرداخته است. عامه مردم این موضوع را معجزه تلقی کردند و معتقد بودند بروز این حادثه ناشی از همزمانی این جشن با شام غریبان امام حسین(ع) بود.[21] دومین آتشسوزی مربوط به مهدیه در سال 1340 ش است. نویسنده با بررسی اسناد، تاریخ شفاهی و اطلاعات منتشر شده در روزنامهها علت آن را اتصالات برق دانسته است.[22]
فعالیتهای اجتماعی انجمن پیروان قرآن و حضور در حوادث طبیعی همچون؛ سیل و زلزله از دیگر مطالبی است که محمد نظرزاده به تحلیل و بررسی آن پرداخته است.[23] حضور نواب صفوی در فروردین 1331 در مهدیه موجب میشود تا این سئوال مطرح شود که آیا نزدیکی دو دیدگاه موجب شده تا نواب و عابدزاده به هم نزدیک شوند؟ نویسنده پس از طرح موضوع به ابعاد حضور نواب[24] در مهدیه و بیان نظرات موافقان و مخالفین دیدگاه مرحوم عابدزاده را چنین آورده است: «حرف او، حرف ماست. ما چیز دیگری نمیخواهیم. ما از دولت فقط دین میخواهیم.»[25]
کودتای 28 مرداد مشهد و نقش انجمن پیروان قرآن از دیگر موضوعات این پژوهش است که نویسنده پس از تحلیل و بررسی روایتهای گوناگون به عدم فعالیت انجمن و عابدزاده در این موضوع اشاره نموده است.[26] تخریب شخصیت عابدزاده پس از کودتای 28 مرداد، از نکاتی است که روزنامهها به آن دامن زده و به بهانههای مختلف و سئوالات متعدد شخصیت عابدزاده را به چالش کشیدهاند. سئوالاتی از قبیل این که درآمد[27] عابدزاده از کجا تأمین میشود؟ اشخاص و دستگاههای که محرمانه به عابدزاده پول میدهند و انجمن را تقویت میکنند، چه کسانی هستند؟ و اتهاماتی مثل کمک انگلیسیها[28]، موجب میشود تا از محبوبیت مرحوم عابدزاده کاسته شده و زمینههای دستگیری وی توسط ساواک فراهم شود. هر چند در روزنامه آفتاب شرق و نوای خراسان پاسخهایی به این سئوالات داده میشود، ولی در نهایت این گونه مطالب موجب دستگیری وی در ششم آذر 1336 شد. خبرهای مأیوس کنندهای از وی حضور در زندان از سوی کسانی که وی را میدیدند، نقل میشد. عباراتی همچون «عابدزاده خودش را باخته»[29] و یا وی «کپسول درون خالی» است و فشارهای ساواک موجب میشود تا وی را «شخصی مدرع»[30] دانسته که موجب همکاری وی با ساواک شود. مرحوم عابدزاده معتقد بود: فعالیتهای سیاسی، او را از هدفهایش دور میکند. دستگاه حکومت هم برای برگزاری مجالس و مراسم قرآنی و دینی مانع و مزاحمت جدی ایجاد نمیکند؛ بنابراین تغییر رویه عابدزاده در سال 1337 موجب انشعاب در انجمن پیروان قرآن میشود؛ و عدهای با انتشار بیانیه از انجمن کنارهگیری نموده[31] و زمینههای ایجاد مسجد کرامت را در سال 1344 به وجود میآورند و از سال 1352 با دعوت از سیدعلی خامنهای عملاً این مسجد تبدیل به یکی از کانونهای مهم انقلاب اسلامی در مشهد میشود. نویسنده کتاب انجمن پیروان قرآن در ادامه فعالیتهای سیاسی مرحوم عابدزاده با پرداختن به حضور وی در راهپیمایی نهم دی و سکته نمودنش در صدد است تا شروع حرکت سیاسی مرحوم عابدزاده و پایان غمانگیز حضور در راهپیمایی را مرتبط دانسته و با بررسی روایتهای مختلف به جنبههای آموزشی مدارس انجمن پیروان قرآن بپردازد.
فعالیتهای آموزشی انجمن پیروان قرآن با بنای مهدیه در سال 1325 ش. شکل میگیرد. هر چند نویسنده با ارائه اطلاعات مهمی به فضاهای آموزشی و دوازده مدرسه مهم انجمن پرداخته است ولی نگاهی تحلیلی به فارغالتحصیلان این مدارس نداشته است. به راستی آیا اینگونه مدارس پاسخ مناسبی در جهت علمآموزی دانشآموزان از دهه سی تا پنجاه بوده است؟ سرنوشت دانشآموزان این مدارس چگونه بوده است؟ هرچند مطالعه کتاب، پاسخ مناسبی به این سئوالات نمیدهد ولی تفکر و بینش مؤسس انجمن موجب جلب اعتماد عامه مردم شده و فرزندانشان برای مدتی در این مدارس کسب علم نمودهاند. مخالفت عابدزاده با مدرسههای دولتی و تحصیل دختران از نکات قابل توجهی است که نویسنده با مصاحبه با برخی از فعالان انجمن پیروان قرآن در صدد موشکافی آن است.
گزینش و استخدام معلمان، نحوه اجرای برنامههای صبحگاهی، انجام فرائض دینی، تنبیه و تشویق دانشآموزان از دیگر مطالب جذاب و مستند کتاب انجمن پیروان قرآن مشهد هستند که نویسنده با اشراف بر منابع و مآخذ ارایه نموده است. مهمترین ویژگی این کتاب پرداختن به تمام جنبههای مثبت و منفی مدارس انجمن و شخصیت مرحوم عابدزاده است. بیان واقعیتها و دوری از تعصب و شخصیتگرایی موجب شده تا این کتاب اطلاعات ارزشمندی را به مطالعهکننده ارائه دهد.
-[1] رحیمپور، حیدر (1388) از «انجمن پیروان قرآن» تا «انجمن حجتیه»: گفتگو با حیدر رحیمپور (ازغدی) سیر تحول انجمنهای دینی از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون. تهران: طرح فردا
[2] - نجومیان، حسین (1386) یادها و باورها. مشهد: چهارم
[3] - نجات حسینی، محسن (1379) بر فراز خلیج: خاطرات محسن نجات حسینی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ایران (۱۳۴۶ ـ ۱۳۵۴). تهران: نشر نی
[4] - حکیمی، محمدرضا و محمد اسفندیاری (1383) عقل سرخ بیست مقاله. قم: دلیل ما
[5] - منصوری، پروین (1384) تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[6] - مدرس صالح: نکوداشت نیم قرن تکاپوی علمی آیت الله سید میرزا حسن صالحی (1385) مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی
[7] - روزنامه پرچم اسلام به مدیر مسئولی، سید عبدالکریم فقیهی شیرازی از سال 1325ش. با محتوای دینی، خبری و تحلیلی منتشر شده است.
[8] - نظرزاده، محمد (1394) انجمن پیروان قرآن مشهد: فعالیتهای مذهبی، آموزشی، سیاسی و اجتماعی با تاکید بر کارهای علی اصغر عابدزاده. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، ص 210
[9] - همان، ص 13
[10] - همان، ص 33
[11] - شیخ غلامحسین تبریزی(1260-1359 ه ش.) این دبستان را در حسینیه ای واقع در محله سرشور مشهد به کمک مرحوم سید جواد خامنهای تأسیس نمود.
[12] - نظرزاده، محمد (1394) انجمن پیروان قرآن مشهد، ص 47
[13] - همان، ص 61
[14] - همان، ص 61
[15] - همان، ص 62
[16] - همان، ص 66
[17] - همان، ص 69
[18] - همان، ص 84
[19] - همان، ص 85
[20] - همان، ص 85
[21] - همان، ص 21
[22] - همان، ص 86
[23] - همان، ص 92
[24] - همان، ص 119
[25] - همان، ص 121
[26] - همان، ص 125
[27] - همان، ص 129
[28] - همان، ص 133
[29] - همان، ص 137
[30] - همان، ص 139
[31] - همان، ص 140
تعداد بازدید: 7517