دعوت به نوشتن خاطرات راهپیمایی اربعین

محمدعلی فاطمی

17 آبان 1396


پیاده‌روی و راهپیمایی اربعین در سال‌هایی که از دهه 1390 شمسی پشت سر گذاشته‌ایم، به یک مراسم مذهبی خاص در طول سال و پدیده تاریخی این دهه تبدیل شده است.

مسافران ایرانی این مراسم، به دلیل پیشینه ارادت‌شان به امام حسین(ع) و خانواده و یاران ایشان و همچنین اعتقاد و علاقه دیرین به زیارت حرم امامان معصوم(ع) در عراق، هر سال در حال افزایش‌اند و حضورشان سال به سال چشم‌گیرتر می‌شود.

نزد این مسافران، هر سفر سوغات و ره‌آورد و ارمغانی دارد، به‌خصوص که سفر، معنوی باشد و اطرافیان مسافران به چشم تبرک به سوغات آن بنگرند. اگر کمی دقت کنیم درمی‌یابیم که یکی از پایدارترین ارمغان این‌گونه سفرها خاطرات و مشاهدات‌اند؛ از اولین سفر تا هر تعداد نوبتی که تکرار شوند. راویان به مناسبت و با هر چه که یادآور باشد، خاطرات را به زبان می‌آورند، یعنی شفاهی بازگو می‌کنند؛ شیوه‌ای که بیشتر مسافران ایرانی از آن استفاده می‌کنند و به آن عادت دارند.

در همنشینی با این مسافران، علاوه بر لذت بردن از شنیدن خاطرات‌شان، مناسب‌ترین واکنش، تشویق آنها به نوشتن همان گفته‌ها و خاطرات است. بعد از این هم اگر احساس کردیم شرایط آنها، مانند سن‌ّ و میزان ارتباط‌شان با نوشتن، به‌گونه‌ای است که شاید به این زودی به این ثبت و ضبط نپردازند، با آنها به گفت‌وگو بنشینیم و قدمی پیش‌تر رویم. به عنوان شنونده و پرسش‌گر، صاحب خاطرات را بر سر ذوق آوریم که تا هنوز نوسفر است و حافظه‌اش بیش از هر وقتی یاری می‌کند، از جزئیاتی بگوید که بعدها به صورت طبیعی و کم‌کم به دست فراموشی سپرده می‌شوند.

پیاده‌روی و راهپیمایی اربعین به اندازه تمام مسافرانش و به وسعت تمام تحولات سیاسی و اجتماعی که از آخرین مراسم برگزار شده تا تازه‌ترین مراسم پشت سر گذاشته شده، حرف و خاطره و جزئیات در بر دارد. اگر دقت کنیم هر سال تازه‌هایی می‌بینیم، حتی اگر این دقت از سوی کسی باشد که عازم این سفر نیست. شرط لازم برای این دقت، کنار هم چیدن دیده‌ها و شنیده‌هاست. بخشی از دیده‌ها را رسانه‌ها تولید می‌کنند و باقی دیده‌ها و شنیده‌ها به همت ما مربوط است که از کنار مسافران فقط با دیده‌بوسی و آرزوی قبولی زیارت نگذریم، سوغات طلب کنیم، آن هم سوغات ماندگاری مانند هر آنچه برای مسافران تازگی داشته است.

وقتی رزمندگان دفاع مقدس از جبهه‌های جنگ بازگشتند و آزادگان از اردوگاه‌های ارتش صدام رها شدند، به خاطره‌نویسی و خاطره‌گویی دعوت شدند و حدود دو دهه طول کشید تا نهضت خاطره‌نویسی آنها شکل گرفت و پایدار شد. این تجربه پشتوانه زمینه‌های دیگری است که می‌توانند مبدأ ثبت تاریخ شفاهی پدیده‌های تاریخی دیگر باشند. دعوت فرهنگی عام به نوشتن خاطرات پیاده‌روی و راهپیمایی اربعین، آن هم از جامعه بزرگ مسافران آن، شروع نهضت فرهنگی دیگری است. در صورت استمرار این دعوت، ارائه عمومی آموزش لازم برای نگارش خاطرات و سفرنامه، توجه به نوشته‌های مسافران و انعکاس بهترین آنها برای تشویق مسافران دیگر، بانکی از خاطرات پدید خواهد آمد. لازمه استمرار هم این است که در فاصله هر پیاده‌روی و راهپیمایی اربعین تا پیاده‌روی بعد، بررسی و دعوت به تکمیل و انتشار خاطرات برقرار باشد. این روش علاوه بر حفظ تأثیر مذهبی و معنوی و فرهنگی این مراسم، جنبه پژوهشی بانک این خاطرات را برای پژوهشگران و موّرخان و تاریخ‌ شفاهی نویسان ارتقا می‌دهد.



 
تعداد بازدید: 5287


نظر شما


27 آبان 1396   15:37:23
ساسانی خواه
خیلی عالیه.

28 مهر 1398   10:43:21
محمدمهدی عبدالله‌زاده
پیشنهادی ارزشمند است. که در صورت استمرار سفرنامۀ هر فرد در طی چند سال می‌تواند منبع خوبی برای مطالعه تحولات این مراسم باشد. اگر تجربه و قلم در حدی نبود که به صورت کتاب و یا در سایت های مجازی منتشر شود، برای همه میسر است که وبلاگی ساخته و مطالبشان را در آن قرار دهند تا جویندگان این نوع مطالب بی بهره نمانند.
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 90

یکی از سربازها گفت «به حرف او اعتنا نکنید. پسرک دروغ می‌گوید. او خائن است. با همین پارچه سفید به جنگنده ایرانی علامت داد و موضع ما را مشخص کرده است وگرنه جنگنده ایرانی از کجا می‌دانست که ما در این منطقه هستیم، حتماً این پسرک خائن علامت داده است.» پرخاش‌کنان به آن سرباز گفتم «یاوه می‌گویی. اینجا خاک ایران است و خلبانهای ایرانی خاک خودشان را می‌شناسند و خوب هم می‌شناسند. دیگر احتیاجی به علامت دادن این طفل نیست.»