پیشخوان

اخبار هفته


09 دی 1394


-برگزاری مسابقه خاطره نویسی ویژه سربازان دیروز و امروز

 

-خاطرات نبوی از مرحوم پرورش درباره استعفا از دولت موسوی، تاسیس رسالت و حزب جمهوری اسلامی

 

-خاطرات سید امیر سادات موسوی از سفر به پاکستان در قالب یک سفرنامه طنز با عنوان «روزنامه پاکستان» منتشر شد

 

-از ناگفته های شهادت حاج رضوان تا خاطرات تلخ و شیرین دوران اسارت

 

-برخی با جعل خاطرات و گفته‌های خلاف واقع به دنبال فراموش کردن حماسه عظیم ۹ دی هستند

 

-مجری قند پهلو از خاطرات سفر به نروژ می گوید

 

-خاطرات یک لباس‌شخصی را الکترونیکی بخوانید/ ۹ روایت کوتاه از شروع فتنه ۸۸

 

-روایت خاطرات فتنه ۸۸ در رسانه‌ ملی

 

-خاطرات شهدا و جانبازان به رمان تبدیل شود

 

-خاطرات فرمانده ناوشکن «جماران» از نماد خودکفایی دریایی ایران

 

-خاطرات رزمندگان آماد و پشتیبانی لرستان کتاب می‌شود

 

-چند لحظه تا سکوت؛خاطرات خلبان رضا اینانلو

 

-به بهانه زلزله پنجم دیماه بم / خاطرات مرده

 

-تجدید میثاق مردم ورامین با شهدای انقلاب/بازخوانی خاطرات ۱۰دی ۱۳۵۷

 

-لزوم تشکیل کارگروه بانوان و خانواده در شهرهای مرزی خوزستان

 

-خاطرات شهدای دانش آموز ۹ دی سال ۱۳۵۷ در مشهد بازخوانی شد

 



 
تعداد بازدید: 3799


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»