حفظ و نگهداری گذشته شهر برای نسل‌های آینده

دیانا لاچنس Diana LaChance
ترجمه: عطیه اسعد

15 مهر 1394


کمیسیون دویست ساله آلاباما چند سال مانده به فرا رسیدن دویستمین سالگرد تبدیل آلاباما به ایالت، زمینه را برای برگزاری جشنی به افتخار این رویداد، آماده می‌نماید و هانا دلپ، دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته ارتباطات و نیز زیر شاخه تاریخ عمومی در دانشگاه آلاباما در هانتس ویل، در این زمینه همکاری می‌کند.

او در چند ماه گذشته مشغول انجام مصاحبه با ساکنان مورس ویل، آلا برای طرح تاریخ شفاهی جهت مستندسازی روند و گذر این شهر از تأسیس در سال 1818 تا به امروز بوده است. او می‌گوید: «مایلیم نشان دهیم که این تاریخی است که مردم زندگی کرده‌اند و این سرگذشت‌ها از نسلی به نسل بعدی انتقال می‌یابد. این تاریخ فقط آرشیو خاک گرفته‌ای در کتابخانه‌ای نیست.»

دلپ در مورد این فرصت از طریق جان وچ John Kvach مطلع شد. وچ، دانشیار رشته تاریخ و مدیر مرکز تاریخ عمومی دانشگاه آلاباما و عضوی از کمیسیون دویستمین سالگرد آلاباما است. پاییز گذشته او آن را به عنوان طرح پژوهشی برای برنامه مخصوص دوره کارشناسی تجارب پژوهشی و خلاق دانشگاه آلاباما پیشنهاد داد. او عنوان کرد که مورس ویل می‌تواند به عنوان الگویی برای سایر شهرهای کوچک در سراسر ایالت باشد.

دکتر وچ با توضیح این مطلب که تأسیس مورس ویل یک سال قبل از تأسیس ایالت اتفاق افتاده، اظهار می‌نماید: «آنها موافقت کردند که به عنوان مورد آزمایشی در مورد تعیین بهترین رویکرد برای شناسایی، گردآوری و حفظ و نگهداری سنت‌های شفاهی ساکنانش، باشند. آنچه که ما از این مورد در مقیاس کوچک فرا می‌گیریم اطمینان خواهد داد که کمیسیون دویستمین سالگرد آلاباما برنامه مؤثری در سطح ایالت برای جشن دویست سالگی آلاباما در 2019 دارد.»

سپس دلپ برای این کار درخواست داد و پذیرفته شد و دکتر وچ به عنوان مربی او بود. او بیان می‌نماید: «ما سعی کردیم نشان دهیم چطور شخصی با برخی آموزش‌ها و بدون هیچ تجربه‌ای می‌تواند در این راه قدم بردارد و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی را در شهر کوچکی انجام دهد. بنابراین دکتر وچ در ابتدا من را راهنمایی و کمک کرد اما بعد دور شد و اجازه داد من کنترل امور را به دست بگیرم که من قدردان این نکته بودم. مجبور بودم مشکلات و مسائل را خودم حل کنم و این مسئله تجربه یادگیری خوبی برای من بود.»

برای دلپ کمک و یاری در محل که توسط نیکی اسپرادر Nikki Sprader، نماینده مورسویل در کمیته فعالیت‌های محلی کمیسیون دویستمین سالگرد آلاباما ارائه شد، به همان اندازه ارزشمند بود. دلپ می‌گوید: «نیکی به من لیست ابتدایی از افرادی که مناسب برای مصاحبه بودند داد و سپس برای ایجاد ارتباط و اجازه ورود به خانه‌های آنها به من کمک کرد. او همچنین به من اطلاعات زمینه‌ای در مورد هرکدام از افراد برای آماده شدن برای مصاحبه با آنها ارائه داد.»

اما آنچه که در ابتدا لیست منظمی از سوالات بود به زودی راه را برای رویکردی محاوره گونه گشود، به طوری که دلپ با مصاحبه شوندگان احساس راحتی بیشتری کرد و بالعکس. او اظهار می‌نماید: «در این تجربه، تاریخ شفاهی، لزوماً این نیست که فقط بنشینی و هیچ اظهار نظری نکنی. اما من متوجه شدم زمانی که به مصاحبه شوندگان پاسخ نمی‌دهم آنها کمتر مایل به پاسخگویی می‌شوند. بنابراین مجبور شدم تا حدی قوانین را بشکنم.»

آن مکالمات به نوبه خود اغلب به داستان‌ها و سرگذشت‌های غیر منتظره‌ای منجر می‌شد، آن دسته از سرگذشت‌هایی که اگر او به تنهایی به سوالات از پیش آماده شده اکتفا می‌کرد، هرگز کشف نمی شدند. او می‌گوید: «استفاده به عنوان منبع و همچنین یادآوری سوالات بسیار خوب است اما شما نمی‌خواهید زیادی به آنچه که فکر می‌کردید هدف این مصاحبه بوده تکیه کنید. شما مایلید کمی بیشتر به آن راه‌های متفاوت حتی خارج از موضوع گوش کرده و آنها را دنبال کنید.»

البته این نکته که ساکنان شهر از اشتراک گذاشتن خاطرات و تجاربشان خوشحال و راضی بودند، خیلی کمک کرد. تقریباً همه ساکنان در دو روز جست‌وجوی عمومی برای جمع‌آوری و اسکن عکس‌ها و مقالات اخبار شرکت کردند. او بیان می‌نماید: «آنها ایده کشف ریشه و اصل خودشان به عنوان یک شهر و چگونگی بزرگ شدن و تغییرشان را دوست داشتند. آنها می‌گفتند به خانه ما بیایید و بیایید با هم صحبت کنیم. این چیزی جز مهمان نوازی جنوبی از بهترین نوعش نبود.»

تلاش دلپ در طی تابستان به قدری موفق آمیز بود که شهردار مورس ویل از او خواست که آنجا بماند و به کارش در سال آینده نیز ادامه دهد. او می‌گوید: «فرصت باور نکردنی است. فرصتی که او برای دنبال کردنش برنامه ریزی می‌کند. نمی‌دانم این طرح من را کجا می‌برد اما فعلاً که مهارت‌های هوشی  من را بالا برده است. هیچ چیز مانند تماشای بارها و بارهای خودت از دوربین، حین مصاحبه با یک شخص، بیشتر به برقراری ارتباط کمک نمی‌کند.»

ضمناً او قبلاً برای ارائه تجاربش به کمیسیون دویستمین سالگرد آلاباما به مونت گمری Montgomery سفر کرده است تا اینکه بتواند گسترش این طرح به دیگر شهرهای کوچک را آغاز نماید. او اظهار می‌نماید: «من درباره آنچه انجام دادم و نیز بودجه‌ای که باید با آن کار می‌کردم، گزارش دادم.»

 

 یک چیز که دلپ با ما در میان نگذاشت این بود کدام مصاحبه را او بیشتر از همه پسندد. او پاسخ داد: «نمی‌توانم بگویم! هرکدام واقعاً در نوع خود جذاب بود. آرام کردن و گوش فرا دادن به افرادی که سرگذشت زندگی‌شان را بازگو می‌کنند تجربه فوق‌العاده‌ای است.»



 
تعداد بازدید: 3624


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.