نگاهی به چگونگی تدوین یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی

روزنامه سفر کنفرانس صلح پاریس

یحیی آریا بخشایش

11 شهریور 1394


یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس، دسامبر 1918 ـ اوت 1920

به‌خواستاری ایرج افشار

به‌کوشش محمد افشین‌وفایی و پژمان فیروزبخش

تهران، سخن، 1394ش

 

 

در ژوئیه 1919/ شوال 1337، کاخ «ورسای[1]»، در حومه پاریس، شاهد برپایی کنفرانسی بود که به نخستین جنگ جهانی در سده نوزدهم میلادی پایان داد و میان دولت‌های بزرگ دنیا که دستی در آتش آن جنگ داشتند، آشتی برقرار کرد. از این‌رو کنفرانس صلح ورسای که با عنوان «کنفرانس صلح پاریس» نیز مشهور است، برای جامعه بین‌الملل از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. اجازه‌نامه ورود به کاخ ورسای و شرکت در جلسات اصلی کنفرانس را تنها نمایندگان دولی در دست داشتند که سربازان آنها، پیش‌تر، در دو جبهه «متفقین» و «متحدین» صف بسته بودند؛ در یکسو دولت‌های آلمان و اتریش که بعدها عثمانی نیز به جمع آن دو پیوست، متحدین را می‌ساختند و در مقابل آنها بریتانیا (انگلستان)، فرانسه و روسیه در جبهه متفقین ایستاده بودند که چندی بعد از آغاز جنگ دولت‌های ایتالیا، ژاپن و ایالات متحدة امریکا نیز بدان‌ها افزوده شد. سران و وزیران امور خارجی این دولت‌ها حاضران اصلی کنفرانس ورسای بودند که البته برخی از آنها به پاریس نرفتند و از شرکت در جلسات کنفرانس سر پیچیدند.

در این میان ایران که برخلاف اعلام بی‌طرفی‌اش، آسیب‌های جدی و زیادی در طول جنگ آن دولت‌ها دیده بود، خود را با سایر دولی که اعلامیه بی‌طرفی داده بودند، یکسان نمی‌پنداشت و چشم امید می‌داشت که حقوق از دست‌رفته‌اش را از دولت‌های متحارب بازپس گیرد. در میان دولت‌های متخاصم، روسیه با نهایت بی‌احترامی و بی‌توجهی به موضع بی‌طرفانه دولت ایران، خاک مناطق شمالی ایران را اشغال، و عملاً صفحات یاد شده را به میدان نبرد و زدوخورد تبدیل کرده بود. تا جایی که در همان روزهای آغازین جنگ، سربازانش را تا چند کیلومتری تهران پیش راند و ترس و وحشت توان‌فرسایی را بر جان ملت ایران انداخت. در برابر چنین تحرکاتی عثمانی هم اعلام کرد تا زمانی که ایالات ایران در دست نظامیان روسی است، اعلام بی‌طرفی ایران را رسمی نمی‌شمارد. در میان چنین کشاکشی دولت انگلستان که از دیرباز صفحات جنوبی ایران را، مستقیم و غیر مستقیم، زیر سلطه داشت، به بهانه مقابله با دولت عثمانی و در کمک به عضو هم‌پیمانش نیروهای نظامی را در جنوب غربی ایران مستقر کرد. آنها سرزمین ایران را جولانگاه خود ساخته، در خاک آن برای یکدیگر شاخ و شانه می‌کشیدند و دندانِ تیز نشان می‌دادند. سربازان‌شان وقت و بی‌وقت نقاط مختلف کشور را زیر چکمه‌های خود نهاده، خسارات جبران‌ناپذیری را برای مردم ایران وارد می‌کردند. بنابراین پس از سه سال پیاپی، وقتی در 1919م/1337ق مارش جنگ جهانی خاموش شد و ترنم صلح جهانی آغازیدن گرفت، بسیاری از ایرانیان ساز امید کوک کردند که حقوق پایمال شدة خود را بازگیرند.

دولت ایران با تشکیل جلسات متعدد و پس از گفت‌وشنودهای بسیار هیاتی را تدارک دید و نمایندگانی را برای شرکت در جلسات کنفرانس صلح پاریس راهی فرانسه کرد. سرپرستی این هیات با میرزاعلی‌قلی‌خان مشاورالممالک انصاری بود که به‌تازگی در کابینه میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله، وزیر امور خارجه شده بود. میرزامحمدعلی‌خان ذکاءالملک فروغی (رئیس دیوان عالی تمیز)، سیدابوالقاسم‌خان انتظام‌الملک عمید (رئیس کابینة وزارت امور خارجه)، میرزاحسین‌خان معین‌الوزاره علاء (وزیر پیشین فواید عامه و تجارت)، مسیو آدولف پرنی[2] (مستشار وزارت عدلیه) و عبدالحسین‌خان مسعود انصاری (پسر مشاورالممالک) هم به عنوان منشی مخصوص اعضای هیات اعزامی ایران به ورسای بودند.[3] از واشنگتن هم، علی‌قلی‌خان نبیل‌الدوله، کاردار (شارژدافر) سفارت ایران در آمریکا، به فرانسه فراخوانده شد تا در کارها به هم‌میهنانش یاری رساند.[4] اینان مقاصدی را در کنفرانس ورسای پی‌ می‌گرفتند که چکیده آنها هشت بند زیر است:

«1ـ قبول شدن نمایندة دولت ایران در کنفرانس صلح ولو این که نمایندگان سایر دول بی‌طرف پذیرفته نشوند. به دلیل خسارات وارده به دولت ایران به‌واسطة مصادمة دول متحارب در خاک ایران.

2ـ رفع و الغای عهود و عادات و قراردادهایی که مخلّ تمامیت ارضی و استقلال ایران بوده است و جلب اطمینانات کافیه از طرف امضاءکنندگان معاهدة صلح بین‌المللی برای این که در آتیه استقلال و تمامیت ارضی ایران از هر تعرضّی مصون بماند.

3ـ مطالبة خسارات وارده از طرف دول متحارب در ایران.

4ـ آزادی اقتصادی دولت ایران.

5ـ تجدید نظر در عهدنامجاتی که تاکنون ملغی نشده و به قوة خود باقی [بوده] و تعمیم نسخ کاپیتولاسیون.

6ـ انعقاد عهدنامجات تجارتی جدید و تعرفة گمرکی در زمینة اصل آزادی اقتصادی.

7ـ جلب مساعدت با دولت ایران برای تجدید نظر در امتیازاتی که ملغی نشده و تطبیق آنها به اصل مذکوره در مواد فوق.

8ـ اصلاح خطوط سرحدی ایران و جبران تجاوزاتی که به خاک ایران شده است.»[5]

با نیم‌نگاهی به مواد هشت‌گانه بالا می‌توان دریافت که دولت ایران تشکیل کنفرانس صلح ورسای را به عنوان یک فرصت تاریخی دانسته، از شرکت در آن اهدافی والاتری می‌جست که جبران خسارات وارده در جنگ جهانی اول یکی از آنها بود. به سخنی ساده‌تر، در طول چند دهة گذشته کشورهای استعماری جهان، به ویژه روس و انگلیس و عثمانی، ضرباتی را بر پیکرة ضعیف ایران وارد ساخته، با امضای عهدنامه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی و تجاری و ارضی ستم‌های بی‌شماری را بر ملت ایران روا داشته بودند که دولت ایران با تشکیل چنین کنفرانسی، چشم امیدش را به ورسای دوخته بود تا شاید دل دولت‌های بزرگ دنیا را با خود یکی کرده، برخی از آن ستم‌ها را از میان بردارد. همة اهدافش را در چهار لایحه زیر گنجانده بود که برخی از تحلیل‌گران امور سیاسی، آنها را نشانة زیاده‌خواهی ‌دانسته، بر این باورند که این زیاده‌خواهی ایرانیان را، از دست‌یابی به آنچه باید از کنفرانس صلح پاریس می‌خواست، ناکام گذاشت: 1ـ شرکت در کنفرانس صلح 2ـ استقلال سیاسی، اقتصادی و قضایی 3ـ جبران خسارات وارده 4ـ اصلاح خطوط سرحدی.

به هر روی هیات ایرانی در 13 ربیع‌الاولی 1337 تهران را به سمت قزوین ترک کرد تا از راه بندر انزلی و تفلیس به اروپا برسد. آنان در 23 ژانویه 1919/20 ربیع‌الاخر 1337 به پاریس رسیدند که در این هنگام کنفرانس صلح جهانی پنجمین روز خود را پشت سر می‌گذاشت. چرخ اصلی کنفرانس در دست چهار تن بود: توماس وودرو ویلسون[6](1856 ـ 1924م) رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، ژرژ کلمانسو[7](1841 ـ 1929م)، که علاوه بر نخست‌وزیری دولت فرانسه، میزبانی و ریاست کنفرانس را بر عهده داشت. دیوید لوید جورج[8] (1863 ـ 1945م)، و اورلاندو، که به ترتیب نخست وزیر دولت‌های بریتانیا و ایتالیا بودند.

آنان به همراه کارشناسان ارشد خود پس از حدود پنج ماه، پیمانی را در 28 ژوئن 1919 به امضا رسانیدند که با اجرای آن، نخستین جنگ جهانی رسماً پایان‌یافته تلقی می‌شد. با وجود این هیات ایرانی به آنچه از این کنفرانس و پیمان امضاشده آن می‌خواست دست نیافت. سبب اصلی این شکست هم سنگ‌اندازی‌های جوراجور دولت انگلستان بود که حضور هیات ایرانی را در کنفرانس صلح به ضرر سیاست خود می‌دید. به ویژه آن که در تهران، وزیر مختار برجسته‌اش، سر پرسی کاکس،[9] قراردادی را با رئیس‌الوزرای ایران، میرزاحسن‌خان وثوق‌الدوله، در دست امضا داشت که اگر موضوعات و جریان مذاکرات آن در پاریس لو می‌رفت، چه بسا هر آنچه بافته بود پنبه شده، به هوا می‌رفت. به همین سبب راه ورود اعضای هیات اعزامی ایران به نشست‌های کنفرانس ورسای را بست و از دست‌یابی ایرانیان، حتی به حداقل اهدافی که از آن کنفرانس می‌خواستند، عملاً جلوگیری کرد. نمایندگان دولت ایران هم که همه راه‌ها را بسته دیدند، پس از حدود ده ماه دوری از وطن، سرانجام در 14 رمضان 1338/ 12 خرداد 1299، به تهران بازگشتند. عمده محصول سفرشان تنها مقالات و یادداشت‌های کوتاه و بلندی شد که آن هم به قلم یکی ـ دو تن از آنان نوشته شده بود.

به‌جرأت می‌توان گفت که همة نوشته‌های آن یکی ـ دو تن درباره کنفرانس صلح ورسای، که تاکنون روی چاپ دیده‌اند، مهم و در خور تأمل و تعمق‌اند. نخستین آنها شاید یادداشت‌های کوتاهی به قلم علی‌قلی‌خان مشاورالممالک انصاری باشد که نخستین‌بار در ابتدای کتاب پسرش، با عنوان زندگانی من و نگاهی به تاریخ معاصر ایران و جهان آمده است. مشاورالممالک این یادداشت‌ها را به صورت روزانه در 23 ژانویه 1919/20 ربیع‌الاخر 1337، یعنی اولین روز ورود هیات ایرانی به پاریس، آغاز کرده و تا روز جمعه 14 فوریه/ 13 جمادی‌الاولی همان سال ادامه داده است. دومین یادداشت او «کتاب سیاه» نام دارد که آن هم در صفحات آغازین کتاب همان فرزندش به چاپ رسیده است. او از آن سبب که افق آن روزها را تیره و تار می‌دید، نوشته اخیر خود را کتاب سیاه نام نهاده بود. «این مجله که حاکی سیاست نه ماه از ربیع‌الاول الی ذی‌قعده 1337 ایران است ممکن است در بعضی انظار به رنگ دیگر جلوه کند. ولی در نظر من سیاه است و به همین جهت آن را کتاب سیاه می‌نامم.»[10]

یادداشت‌های وی ناقص و ناتمام است. اما به روشنی چگونگی انتخاب اعضای هیات و اعزام آنان به سوی فرانسه را شرح می‌دهد. همچنین دربارة مناسبات سیاسی دولت ایران با دول خارجی سخن گفته، مداخله مستقیم و آشکار دولت انگلستان در مواضع کنفرانس، به ویژه در برابر دولت ایران را به نقد می‌کشد. پس از مشاورالممالک، فرزندش عبدالحسین مسعود انصاری قلم به دست گرفته درباره سفر اعضای هیات اعزامی ایران به پاریس سخن رانده است. او منشی مخصوص هیات ایرانی بود که علاوه بر نسبت نزدیکش با سرپرست هیات، با برخی از اعضای آن، به ویژه با میرزامحمدعلی‌خان ذکاءالملک فروغی، رابطه بسیار صمیمی داشت. برای مطالعه نوشته‌های وی در این‌باره به کتاب مشهورش باید سر زد که نام آن در سطور بالا ذکر گردید. سخن دیگر این که این بخش از کتاب او را باید سفرنامه هیات اعزامی دولت ایران به کنفرانس صلح پاریس عنوان داد.

از این پدر و پسر که بگذریم، انگیزه نگارشی میرزامحمدعلی ذکاءالملک فروغی درباره شرکت هیات نمایندگان دولت ایران در کنفرانس صلح پاریس بیش از دیگر اعضای آن بوده است. او مؤثرترین و کارآمدترین عضو این هیات بود که دست بر قضا، جاندارترین و روشن‌ترین یادداشت‌ها درباره کنفرانس هم برآمده از قلم اوست. وی فرزند میرزامحمدحسین‌خان ذکاءالملک (1255 ـ 1325ق) و نوه میرزامحمدمهدی ارباب اصفهانی بود که هر دو از مشاهیر اصفهان در سدة اخیرند. میرزامحمدعلی پس از مرگ پدر، علاوه بر بخشی از ماترکه، لقب او را نیز به ارث برد و سال‌ها این لقب را به یدک کشید. تا این که نام خانوادگی فروغی را برگزید و تا پایان عمرش بدان آوازه زیست. فرزندانش نیز به همین نام مشهور شدند. اگر پیش از او، خاندان ذکاءالملک با نام پدرش (میرزامحمدحسین ذکاءالملک ـ اول) شناخته می‌شد، اکنون با شهرتی که به هم زده بود، مردم خانواده او را به نام محمدعلی فروغی می‌شناختند. در اینجا جایی برای ذکر نام خواهران یا دیگر وابستگان خانوادگی او نیست. اما نمی‌توان از برادرش به نام میرزاابوالحسن‌خان فروغی (1301ق ـ 1338ش) که برخلاف وی کمتر در میدان سیاست قدم زد، و بیشتر به علومی چون فلسفه و ادبیات گرایید، به سادگی عبور کرد.

محمدعلی فروغی زاده سال 1294ق/1256ش در تهران است. تحصیلاتش را نزد پدر آغاز کرد و کلیاتی از زبان‌های فارسی و عربی و فرانسه، ریاضی و فیزیک و چند درس دیگر را از او آموخت. آنگاه برای تحصیل در رشته طب به مدرسه دارلفنون تهران رفت. اما علاقه‌اش به ادبیات و فلسفه، موجب شد که دانش طب را رها کند و به مطالعه در ادبیات روی آورد. در 1312ق به استخدام وزارت انطباعات (فرهنگ بعدی) درآمد و به کار مترجمی پرداخت. افزون بر این، در مدارس «علمیه» و «دارالفنون» فیزیک و تاریخ درس می‌داد. حدود دو سال بعد هم که پدرش نشریه تربیت را منتشر نمود، سردبیری آن را برعهده گرفت. مقالاتی را برای انتشار در آن نشریه ‌نوشت و ترجمه کرد که از جمله آنها می‌توان «ثروت ملل» و «تاریخ ملل مشرق‌زمین» را نام برد. این دست از ترجمه‌های او چاپ، و به عنوان کتاب درسی در دارالفنون تهران تدریس شد. چندی بعد هم کتاب حقوق اساسی یا آداب مشروطیت دول را نوشت که در 1326ق به چاپ رسید.[11]در کنار این کارها، تدریس در مدارس «ادب» و «علوم سیاسی» را نیز پیشه خود ساخت. اما با صدور فرمان مشروطیت و تشکیل نخستین دورة مجلس شورای ملی، امور اداری و دبیرخانة آن را بر عهده گرفت و در نظم‌دهی و مرتب کردن کارهای آنجا کوشید.[12]در 1327ق که دومین دوره مجلس شورای ملی گشایش یافت، سمت نمایندگی را از طرف مردم تهران به دست آورد و پس از مدتی، در جمادی‌الثانی 1328 به ریاست آن نشست.[13]از دیگر مشغولیت‌های او در این اّوان معلمی احمدشاه بود که در شکل‌گیری شخصیت شاه قاجاری نقش بسزایی داشت. فروغی در پی تعطیلی مجلس دوم به هیات دولت رفت و در کابینه نجف‌قلی‌خان صمصام‌السلطنه وزارت مالیه را پذیرفت. هر چند با تشکیل مجلس سوم، نمایندگی را بر کار دولتی برتری داد و بار دیگر به جمع نمایندگان ملت پیوست.

در کنار این مشاغل ریز و درشت و آشکار، فروغی به فعالیت‌های پنهانی هم دست می‌زد که مهم‌ترین آنها، عضویت در «لژ بیداری ایران» است. این لژ نخستین محفل رسمی فراماسونری در ایران بود که در اواخر 1324ق به دست گرانداوریان (شرق اعظم) فرانسه پا گرفت. فروغی از اعضای برجسته و پرکار این لژ بود که راه ورود بسیاری از ایرانیان را بدان هموار کرد. و همو تنها عضو ایرانی بود که در 1914م/1332ق به مقام ونرابلی (ریاست) لژ رسید.[14]دانستنی است که در همین دورة ریاست او بر لژ، جنگ جهانی اول آغاز شد و به سبب شرکت سربازان فرانسوی در جبهه‌های آن جنگ، لژ بیداری ایران هم فرمان شرق اعظم فرانسه را به کار بست و در اوت 1914/ رمضان 1332، جلسات خود را در تهران تعطیل کرد که دیگر مجالی برای آغاز دوبارة فعالیتش در ایران نیافت.

آتش جنگی که در اروپا روشن شده بود، دامن ایران را به ناحق سوزاند؛ مجلس شورای ملی را که تازه جان گرفته بود به انحلال کشاند و به قشون روسی اجازه داد که برای تصرف تهران، تا قزوین پیش آید. سرشناسان و نمایندگان ملت را به ترک خانه و کاشانه واداشت و در نظام سیاسی و اجتماعی ایران دوگانگی، و بلکه چندگانگی، پدید آورد. در چنین فضای پرآشوبی، فروغی در تهران ماند و به کارهای خود پرداخت. او، که چندی پیش از سمت نمایندگی مجلس استعفا کرده، و ریاست دیوان عالی تمییز را بر عهده داشت، اکنون به کابینه میرزاحسن‌خان مستوفی‌الممالک رفته، وزیر عدلیه شده بود. کابینه‌ای که موضع رسمی ایران را در جنگ جهانی بی‌طرف اعلام کرد و عملاً از هر گونه دخالت در روند آن خودداری ورزید. وی سمت خود را در کابینه بعدی هم که به ریاست میرزاحسن‌خان مشیرالدوله (پیرنیا) تشکیل شد، تا جمادی‌الثانی 1333/ اردیبهشت 1294، حفظ کرد. اما با روی کار آمدن دولت عبدالمجیدمیرزا عین‌الدوله، به جای پیشن خود بازگشت و به ریاست دیوان عالی کشور نشست که در این اَوان اراده جهانی برای تشکیل کنفرانس صلحی در پاریس شکل گرفت و دولت ایران هم بر آن شد که هیاتی را راهی فرانسه کند. و چون فروغی مهم‌ترین سمت قضایی کشور را در دست داشت‌، و پیشتر نیز به عنوان وزیر عدلیه با چندوچون امور قضایی آشنا بود، به عضویت این هیات درآمد که شاید دست دولت متبوعش را به خواسته‌های دور و درازش در آن کنفرانس برساند. اما چنین نشد و تنها سودی که به هم‌میهنانش رساند سوغاتی سفرش به پاریس بود که در قالب نامه‌ها و یادداشت‌ها از خود به جا گذارد.

در میان اعضای ایرانی این هیات، محمدعلی فروغی با توانایی‌های معجزه‌آسای قلم بیشترین آشنایی را داشت. او پیش‌تر، به سبب علاقه‌مندی‌اش به ادبیات، طب و علوم پزشکی را وانهاده، در عرصه‌های ادبی و تاریخی قلم زده و آثاری را به دست چاپ سپرده بود. نخستین یادداشت‌نویسی را در 26 سالگی آزموده، رویدادهای مهم شش ماه از زندگانی‌اش، از 26 شوال 1321/25 دی 1282 تا 28 ربیع‌الاولی/ 22 خرداد سال بعد، را در دفتری نوشته بود.[15] دفترچه دیگری را هم گرد آورده بود که محتویات آن شامل یادداشت‌های روزانه‌اش از شعبان تا شوال 1329/ مرداد تا مهر 1290 بود.[16] بنابراین در طول ین سفر قلم را از خود دور نکرد و در هر فرصتی که به دست ‌آورد، از آن بهره ‌گرفت. طبق اسنادی که در دست تحقیق راقم این سطور است، او اندک‌زمانی بعد از حرکت به سوی قزوین، نامه‌نگاری را آغاز کرد. در راه قزوین، در فاصله کوتاهی که برای برطرف کردن نقص فنی اتومبیل حامل‌ هیات اعزامی پیش آمده بود، نامه‌ای را نوشت که با توجه به محتوای آن می‌توان گفت برادرش میرزاابوالحسن‌خان، گیرنده آن بوده است. فروغی تا روزی که وارد پاریس شد نامه و یادداشت‌نگاری را از دست ننهاد. در مدتی هم که مقیم پاریس بود و به کارهای مربوط به کنفرانس می‌پرداخت، دست از نوشتن برنداشت. او یکی از پرکارترین اعضای هیات اعزامی به کنفرانس صلح پاریس بود که در بیشترین جلسات آن حضور می‌یافت. مقاله‌های متعددی را نوشت که برخی از آنها در نشریات چاپ فرانسه منتشر گردید. بیشترین متن سخنرانی‌ها را که در حاشیه جلسات کنفرانس برگزار می‌شد، به دست او آماده شد. در کنار این کارها، در مطالعه، اصلاح و ترجمة متن اسنادی که وزارت امور خارجه ایران درباره جنگ جهانی اول تهیه کرده بود، نقش مؤثری ایفا کرد. این اسناد به زبان فرانسه برگردانده شد و در همان سالی که هیات ایرانی در پاریس بود با عنوان بی‌طرفی ایران چاپ و منتشر گردید.[17]

همه نوشته‌های فروغی در طول این سفر یک‌جا به چاپ نرسیده است. به همین سبب امکان بهره‌گیری از مطالب آنها به صورت پیوسته مهیا نیست. نخستین نوشته‌ای که از او روی چاپ دید، عنوان «نطق فروغی در کنفرانس صلح پاریس» دارد که در فروردین 1342، مجله یغما برای چاپ آن پا پیش گذاشت. هر چند آنچه در آن مجله چاپ شده، عنوان اشتباهی به خود بسته است. چرا که اصلاً فروغی به جلسات کنفرانس صلح پاریس راه نیافته بود که در آن به سخنرانی هم بپردازد. این متن را می‌توان پیش‌نویس سخنرانی او برشمرد که آن را تهیه کرده بود تا در صورت شرکت در کنفرانس، مطابق آن سخن بگوید.

دومین اثر چاپ شدة فروغی از ایام اقامتش در فرانسه، نامه‌ای است که خطاب به «دوستان خویش» نوشته است. چاپ این نامه را هم مجله راهنمای کتاب بر عهده گرفت. بر پایه توضیح کوتاهی که مجله یاد شده در این‌باره داده است، اصل نامة «دوستانِ خویش» فروغی از آنِ پرویز حکیمی، از منسوبان میرزاابراهیم‌خان حکیم‌الملک، بود که به لطف عبدالله انتظام از آن عکسی تهیه شد و در اختیار دست‌اندرکاران راهنمای کتاب قرار گرفته بود. آنان نیز در اواخر 1351ش آن را به چاپ رسانیدند. این نامه برای بار دوم در کتاب سیاست‌نامه ذکاءالملک[18]چاپ شده است که نشان از اهمیت موضوعات مطرح شده در آن دارد.

اما تازه‌ترین نوشته‌ای که در‌ این‌باره به قلم فروغی به زیور طبع آراسته شده، یادداشت‌های روزانة او از سفر کنفرانس صلح پاریس است که در فاصله 17 دسامبر 1918/13 ربیع‌الاولی 1337 تا 10 اوت 1920/25 ذی‌قعدة 1338 نوشته است. عنوان کامل این فقره از نوشته‌های او که حدود 20 ماه از روزهای مسافرتش به فرانسه را در بر می‌گیرد، چنین است: یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس، دسامبر 1918 ـ اوت 1920. آنچه از «یادداشت» کوتاه تدوین‌گران این کتاب برمی‌آید، آن است که خوان خدمت روان‌شاد ایرج افشار، برخلاف کوتاهی دستش از دنیا، همچنان باز است و پرتو خدماتش سایه‌افراز. محمد افشین‌وفایی و پژمان فیروز‌بخش از دوستان «ارجمند» آرش افشار (فرزند ایرج افشار)، که کتاب یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس را با کوشندگی و دوندگی بسیار به دست چاپ سپرده‌اند، در یادداشتی چند صفحه‌ای چگونگی دست‌یابی به این فقره از یادداشت‌های فروغی را بازگفته‌اند. بر پایة نوشتة آنان پیش‌ از آنکه تصویری از یادداشت‌های روزانه فروغی را در دست کار بگیرند، ایرج افشار بدان دست یافته و صفحاتی از آن را نیز «غلط‌گیری» و برای چاپ و انتشار آماده کرده بود. اما بیماری و مرگ نابهنگام دست پرکارش را از این مقصود کوتاه کرد و مدتی کار ویرایش یادداشت‌های روزانة فروغی به زمین ماند. تا این که با علاقه‌مندی و کوشندگی‌های آن دو و همکاری و میانجی‌گری «گنجینه پژوهشی ایرج افشار»، که پسر ایرج افشار را به عنوان نماینده خود معرفی کرده بود، کار اصلاح و بازخوانی آن یادداشت‌ها از سر گرفته شد. دو تدوین‌گر یاد شده در گام نخست، تصویری از همة یادداشت‌های محمدعلی فروغی را، که در اختیار جمشید فروغی‌ بود، تهیه کردند. جمشید فرزند محمود فروغی و نوه محمدعلی فروغی است که هم‌اکنون سرپرستی ماترک کاغذی پدر بزرگ خود را بر عهده دارد. او به‌تدریج، اصل همه دفترچه‌ یادداشت‌های محمدعلی فروغی را در اختیار آرش افشار گذاشت. او هم تصاویر آنها را به افشین‌وفایی و فیروزبخش سپرد که کار بازخوانی و تصحیح و چاپ را پیش گیرند. فهرست این یادداشت‌ها به ترتیب زیر است:

1ـ چهار تقویم یا به اصطلاح آن دوره «وقت‌نامه» از سال‌های 1293 تا 1295 و 1297ش، با یادداشت‌های گاه‌وبی‌گاه و بسیار کوتاه. یادداشت‌های تقویم اخیر فروغی در آذر 1297، که به سفر فرنگ می‌رفت پایان یافته است.

2ـ چهار دفترچه یادداشت‌های روزانه از 20 مارس 1927 تا 29 دسامبر 1928 که به ترتیب با 28 اسفند 1305 تا 8 دی 1307 برابری می‌کند. گفتنی است که از میان این یادداشت‌ها، مطالب مربوط به چهار ماه مفقود شده، سرنوشتی نامعلوم دارد. بزرگ‌ترین افتادگی شامل یادداشت‌های 18 آوریل تا 20 ژوئن 1927/28 فروردین تا 29 خرداد 1306 است.

3ـ یک دفترچه با یادداشت‌های پراکنده اندک از 1929م.

4ـ تقویم سه ماه نخست 1930م (تقریباً برابر با سه ماه پایانی 1308ش) با یادداشت‌های نسبتاً کوتاه.

5ـ هشت جلد تقویم که یادداشت‌های روزانه سال‌های 1309، 1311، 1313، 1314 و 1317 تا 1320ش را دربرمی‌گیرد. با این توضیح که این یادداشت‌ها چندان مفصل نیست.

6ـ یک دفتر سیمی‌شده جدید که رونویسی از بعضی اسناد و یادداشت‌های فروغی است.

7ـ رساله‌ای درباره خاندان، پدر و سال‌های تحصیل فروغی که گویا در اواخر سلطنت رضا پهلوی نوشته شده است.

 دفاتری که محمدعلی فروغی یادداشت‌های خود را بر آنها می‌نوشت، پس از مرگش، به همراه بیشتر اسناد و نامه‌ها و عکس‌های او، نزد فرزند دومش، محسن فروغی، مانده بود که با مرگ محسن، همة آنها به سرنوشتی ناپیدا گرفتار شدند. اما در 1372ش دانسته شد که ماری شیدانی (همسر محمود فروغی) حدود 31 یا 32 فقره از دفترچه‌های یادداشت پدر شوهرش را به آمریکا برده بود تا پس از مرتب کردن و ویرایش، آنها را به چاپ برساند. این‌بار نیز پای مرگ به میان آمد و کار او را ناتمام گذاشت.

به هر روی بعد از حدود دو دهه، در 1391ش، کار بازخوانی و مقابله، اصلاح و غلط‌گیری، گویاسازی و توضیحات یادداشت‌های فروغی از سفر هیأت اعزامی ایران به کنفرانس صلح ورسای پاریس آغاز گردید. این یادداشت‌ها در شش دفترچه به قطع جیبی با این مشخصات نوشته شده بود: 1ـ دفترچه اول با جلد چرم مشکی و اوراق کاهی، 124 صفحة مکتوب دارد و در هر صفحه بین 19 تا 11 سطر که معمولاً 16 یا 17 سطر نوشته شده است. بر صفحات ابتدایی آن سیاهه‌ای از البسه و اسباب سفر نیز نوشته شده است. 2ـ همانند دفترچه پیشین است. با این تفاوت که 122 صفحه مکتوب دارد و در هر صفحه از 16 تا 18 سطر با مداد نوشته شده است. تعداد سطرها معمولاً 16 است. 3ـ دفترچه سوم از نوع دفاتر قبلی است. اما دارای جلد مقوایی. تمام 76 صفحه آن را فروغی پر کرده بود. به‌لحاظ سطربندی هم چندان تفاوتی با دو دفترچه قبلی ندارد. 4ـ دفترچه چهارم با همان نوع کاغذ، اما با مجلد مقوای مشکی است که به غیر از صفحه آخر که سفید مانده است، هر 71 صفحه آن قلمی شده است، باز هم با مداد. تعداد سطرهای هر صفحه بین 14 و 15 و گاه کمتر در نوسان است. 5ـ دفترچه پنجم را، فروغی چنان که بر بالای صفحه نخستین آن نوشته، از یک کتاب‌فروشی فرانسوی در لندن خریداری کرده که اوراق آن خط‌کشی شده و دارای 19 سطر است. جلد آن گالینگورِ پارچه‌ای با رنگ زیتونی است. فروغی در 12 صفحه آن یادداشت نوشته است، با این توضیح که یادداشت‌های چند صفحه نخست را با خودنویس، و باقی را با مداد. 6ـ آخرین دفترچه یادداشت‌ها با اوراق خط‌کشی شده و جلد گالینگورِ سبز است. 176 صفحه دارد که همه آن نوشته شده است. نیمی با خودنویس و نیمی دیگر با مداد. دو ـ سه ورق پایانی آن هم سفید مانده است[19] که تدوین‌گران برای ترتیب و آسان‌سازی کار خود، و همچنین جلب اعتماد بیشتر خوانندگان کتاب، پایان هر کدام از دفترچه‌ها را در کتابی که به بازار نشر روانه ساخته‌اند، مشحص کرده‌اند. بجاست که در همین‌جا چندوچون قرار گرفتن آن دفاتر در کتاب یادداشت‌های روزانة فروغی مورد اشاره قرار گیرد تا بر پایه آن سازوکار پرداختن به موضوعات مورد توجه او نیز، به‌روشنی، به دست آید.

1ـ دفتر نخست با یادداشت روز سه‌شنبه 13 ربیع‌الاولی 1337/ 15 آذر 1298 و چگونگی حرکت از تهران آغاز، و با یادداشت روز جمعه 4 جمادی‌الآخر/ 5 اسفند همان سال، درباره جلب همکاری صمدخان ممتازالسلطنه برای دعاوی ارضی و تهیه نقشه‌های سرحدی پایان می‌گیرد. این مقدار یادداشت کمی از 68 صفحه از کتاب چاپ شده را به خود اختصاص داده است. 2ـ نخستین صفحه دفترچة دوم را یادداشت روز شنبه 5 جمادی‌الآخر 1337 پر کرده است. در آخرین صفحه آن هم مطالب روز جمعه 22 شعبان همان سال/ 21 اردی‌بهشت 1299 نشسته است. موضوع روز آغازین تهیه نقشه مربوط به دعاوی سرحدی غربی و شمال‌غربی ایران و روز پایانی هم به موضوع مقالات نشریات درباره هیات اعزامی به پاریس و دیدوبازدید اعضای آن هیات، بویژه بازدید از موزه ترکادرو[20] و قالب‌گیری‌های مسجمه‌ها و حجاری‌های معتبر فرانسه اختصاص یافته است. یادداشت‌های مابین این دو روز در نیمی از صفحه 68 تا پایان صفحه 131 کتاب حاضر جا گرفته است. 3ـ یادداشت روز شنبه (23 شعبان 1337) آغازگر دفترچه سوم است که در صفحه 132 و کمی از صفحه 133 کتاب یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی آمده است. این بخش از یادداشت‌های او 42 صفحه از کتاب را پیش برده و با مطالب مربوط به روز یکشنبه (21 شوال 1337/29 تیر 1298) پایان پذیرفته است. موضوع روزهای آغازین و پایانی آن به ترتیب خرید کتابی درباره مجمع ملل، منافع انگلیسیان در ایران و عوامل بازدارندة آنها از شرکت هیات ایرانی در کنفرانس صلح، ناسازگاری مسیو پرنی با دیگر اعضای آن هیات، سرگردانی و ناامیدی از شرکت در کنفرانس، ارسال نامه‌ای به تهران، اتمام فهرست و غلط‌نامه کتاب بی‌طرفی ایران و احتمال بازگشت به تهران تا اول سپتامبر 1919 است که فروغی در لابه‌لای آنها به دیدار با برخی از نویسندگان، سرشناسان و نمایندگان هیات‌های خارجی حاضر در ورسای پرداخته است. همچنین اظهار امیدواری کرده است که تا آن تاریخ اگر به تهران بازگردد می‌تواند در گشایش «مدرسه حقوق» حضور پیدا کند. 4ـ اولین سطر دفترچه چهارم را نوشتة روز دوشنبه 22 شوال 1337 پر کرده است. فروغی یادداشت آن روز را به دیداری اختصاص داده است که با فردی به نام «مسیو تاردیو» برای جلب همکاری دولت انگلیس انجام داده بود. اما از آن سبب که طرف او بیشتر به امور غرب اشتغال داشته است نتیجه‌ای نگرفته بود. اصلاح ریش، استنساخ تلگراف‌های هیات همراه و گشت‌وگذار در «بوادوبولن» از جمله موضوعاتی است که فروغی در یادداشت این صفحه آورده است. صفحات دفترچه اخیر، که از نیمة صفحه 174 کتابِ در دستِ معرفی آغاز می‌شود، تا دو سطر ابتدایی صفحه 214 آن پیش آمده است. به سخنی دیگر آخرین صفحه دفترچه چهارم در روز شنبه 17 ذی‌حجه 1337، که با 22 شهریور 1298 برابری می‌کند، پایان پذیرفته است. ابتلا به سوء هاضمه و درد پا، دیدار با چند تن از ایرانیان مقیم پاریس، تهیه مقدمات سفر به لندن، بی‌خبری از اوضاع تهران و ابراز نگرانی از آن هم از موضوعات مطرح شده در صفحه پایانی این دفترچه از یادداشت‌های فروغی است. 5ـ دفترچه پنجم یادداشت‌های فروغی با روز یکشنبه آغاز شده است که بر بالای نخستین صفحه آن، «یکشنبه، هیجدهم و 14 سپتامبر» قید شده است. فروغی در ذکر تاریخ یادداشت‌های روزانه‌اش که پیوسته می‌نوشت، وسواسی زیادی به خرج نداده، به ذکر همین چند کلمه کلیدی بسنده کرده است. بنابراین با توجه به تاریخ صفحات پیش و پس، می‌توان 18 ذی‌حجه 1337 را که با 14 سپتامبر 1919 برابر است، آغازگر دفترچه پنجم او دانست. وی در یادداشت این روز که در صفحه 214 و چند سطری از صفحه بعدی کتابش آمده، به چگونگی سفر چند تن از همراهان خود به لندن پرداخته است. سفر آنان تا شهر بولنی[21] با ترن و از آنجا تا لندن از راه دریای مانش[22] با کشتی انجام گرفته بود. شماره صفحات این دفترچه نسبت به دفترچه پیشین بیشتر است. چه تا صفحه 296 از کتاب یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی را پر کرده است که در مجموع 82 صفحه را دربرمی‌گیرد. در همین صفحه پایانی، یادداشت روز یکشنبه 26 ربیع‌الثانی 1338 جا خوش کرده است که فروغی در گوشه راست بالای آن، «18 ژانویه 1920» را رقم زده است. تهیه تلگرافی برای ارسال به تهران درباره چگونگی تعیین سرحدات آذربایجان، طرح لایحه‌ای برای ارایه به کنفرانس صلح پاریس درباره اقدامات روسیه، بازدید از موزه گرون[23] و تماشای محوطه آن از مهم‌ترین موضوعاتی است که در این صفحه آمده است. فروغی از دیدن برخی از اشیای موجود در موزه یاد شده، از جمله مجسمه‌های مومی و مجالسی که از ناپلئون و انقلاب فرانسه ساخته بودند، شگفت‌زده شده بود. 6ـ در 27 ربیع‌الثانی 1338، برابر با 29 دی 1298، فروغی دفترچه ششم را برای یادداشت‌نویسی به دست گرفته است. مطالب آن روز نیمی از صفحه 296 کتاب او را پر کرده است. دانستنی است که در همین صفحه یادداشت دو روز دیگر، 28 و 29 ربیع‌الثانی، هم آمده است. به عبارتی ساده‌تر یادداشت‌های او در روزهای پایانی ربیع‌الثانی 1338/ اواخر دی 1298 رو به کوتاهی نهاده، سخن از رویدادهای نسبتاً کمتری بر زبان دارد. مهم‌ترین رویدادهایی که در نخستین صفحه دفترچه ششم یادداشت‌های او آمده عبارتند از: خرید کتاب، صحبت بر سر تعیین حقوق ماهیانه برای میرزامحمدخان قزوینی و پیشنهاد آن به تهران، دیدار با مسیو لئون بورژوا به همراه نصرت‌الدوله و گفت‌وشنود درباره مسایل مجمع ملل که به معرفی فروغی به عنوان نماینده دولت ایران در آن مجمع منجر گردید. آخرین روز این دفتر پنجشنبه 25 ذی‌قعده 1338/ 19 مرداد 1299 است که آن را می‌توان پایان یادداشت‌نویسی فروغی از سفر به کنفرانس صلح پاریس قلم داد. او بیشترین حجم یادداشت‌ را در همین بازه زمانی اخیر نوشته که در حدود هشت ماه از اقامتش در فرانسه را دربرمی‌گیرد. این مقدار یادداشت که در 158 صفحه از کتاب یادداشت‌های روزانه‌اش جا گرفته، با یک حساب سر انگشتی، بیشترین تعداد صفحات را از آنِ خود کرده است. جدول و نمودارهایی که در ادامه همین نوشتار آمده شده است نمایانگر چندوچون دفاتر یادداشت فروغی، از نظر حجم و زمان است.

با تأملی کوتاه در حجم و اندازه‌های هر کدام از فراوانی‌های آمده در دو نمودار بالا و مطابقت آنها با یکدیگر می‌توان چگونگی کار یادداشت‌نگاری فروغی در طول مسافرتش به فرانسه را به آسانی و سادگی دریافت. مثلاً از مقایسه روزها و تعداد صفحات دفترچه اول (51 روز ـ 68 صفحه) با روزها و تعداد صفحات دفترچه دوم (77 روز ـ 63 صفحه) و دقت در آمار درصدی آن دو به این نتیجه رسید که فروغی با وجود صرف زمان اندک صفحات بیشتری را برای یادداشت‌های روزانه‌اش اختصاص داده است. همین مقایسه و مطابقت را برای روزها و دفترچه‌های بعدی هم می‌توان ادامه داد و به نتایج قابل توجهی دست پیدا کرد.

با وجود این، عمده‌ اهمیت یادداشت‌های فروغی که در یک‌سو بر آوازه‌مندی وی و در سوی دیگر بر اعتبار کتاب حاضر افزوده است، ماهیت یادداشت‌های وی است که آنها را در همان روزهای سفر به کنفرانس صلح پاریس نوشته است. به سخنی دیگر میان رویدادها و کارهای گوناگونی که در این کتاب آمده با زمانی که فروغی برای نگارش آن یادداشت‌ها صرف کرده کمتر از یک روز فاصله افتاده است که همین امر باعث می‌شود یادداشت‌های او فضای حاکم بر ذهن او را در آن دوره به خواننده امروزی انتقال دهد. از این منظر، می‌توان این فقره از یادداشت‌های او را نوعی خاطره‌نویسی قلمداد کرد و به موضوعات مطرح شده در آن از حوزه «تاریخ شفاهی» هم نگریست. افزون بر این از افراد و شخصیت‌های پرشماری در این یادداشت‌های نام برده است که بسیاری از آنها ایرانی و شماری دیگر غیر ایرانی‌اند. برخی از آنان علمی و فرهنگی‌اند و بعضی دیگر سیاسی و اقتصادی که اگر آگاهی‌های کم‌وبیشی هم درباره ایشان می‌داد، بر مراتب بهره‌مندی از کتابش می‌افزود. در کنار این کسان، یادی از نقاط دیدنی و تاریخی و سیاحتی شهرهای مختلف اروپایی، اعم از تفرج‌گاه، سالن‌های نمایش و تئاتر، موزه و دانشگاه، کرده است که از این منظر، می‌توان یادداشت‌های روزانة او را از سفر کنفرانس صلح پاریس به عنوان یک فرهنگ‌نامه تلقی نمود.

فروغی هنگام یادداشت‌نویسی، خطی قلم‌انداز داشت که گاه کم‌رمق بودن مدادش و حرکت آن بر روی کاغذ کاهی‌رنگ کار بازخوانی نوشتة او را سخت می‌نماید. به ویژه اگر از نوشته‌های او زمانی حدود یک‌صد سال گذشته باشد که در این صورت دشواری کار دوچندان می‌شود. بر این دشواری باید شناسایی اسامی فرنگی هم افزوده شود که فروغی به خط فارسی نوشته بود. ضبط درست آنها مستلزم شناخت هر یک از آن اسامی با صرف وقت بسیار بود که کوشندگان کتاب فروغی در این‌باره تلاش قابل ستایشی را از خود نشان داده‌اند. برخی را با گشتن در منابع متعدد پیدا کرده، در پانویس‌ها آورده‌اند و برخی دیگر را که نخستین‌بار دیده‌ بودند، به اجمال شناسانده‌اند.

در چاپ کتاب، رسم‌الخطی برگزیده شده که معیار امروزی‌ست. اما هر کجا که گمان بر این بوده که املای صاحب یادداشت‌ها ارزش تاریخی برای نگارش خط فارسی دارد، از رسم‌الخط او پیروی شده، تغییر در آن روی نداده است. اسامی و کلمات فرنگی نیز به همان املایی که به خط فروغی نوشته شده، در متن حفظ شده است. از این‌رو خوانندگان ناگزیرند در مواردی با صورت‌های دوگانه‌ای از یک کلمه یا اسمی روبه‌رو شوند. در موارد اندکی هم که سهوی بر قلم فروغی رفته، اصلاح‌شده آن در قسمت پانویس آمده است. تاریخ روزها به صورت‌ یک‌دست ذکر شده که خوانندگان در مطالعه یادداشت‌ها زمان نگارش آنها را از دست ندهند. گفتنی است که هر چیزی اعم از کلمه، اسم یا عبارتی که در متن این کتاب، درون قلاب ([]) قرار گرفته، افزوده‌ها یا تصحیحاتی است که به دست تدوین‌گران آن داده شده است.

پس از یادداشت تدوین‌گران، نوشته‌ای با عنوان «مقدمه» جا گرفته است که از صفحه نوزده تا چهل‌وهشت را به خود اختصاص داده است. این مقدمه شرح ماجرای شرکت هیات اعزامی دولت ایران در کنفرانس صلح پاریس است که با تکیه بر منابع دست اول و معتبر، به نکات و موضوعات زیر توجه کرده است: چگونگی تشکیل هیات و زمان حرکت و بازگشت آن، طول مسافت و مشکلات راه، مذاکرات طولانی دولت بر سر انتخاب اعضا، بویژه درباره سرپرست هیات اعزامی، اهداف و لوایح تقدیمی دولت ایران برای شرکت در جلسات کنفرانس به همراه موانع دست‌یابی به آن اهداف، بویژه دربارة قرارداد 1919م ایران و انگلیس و سودجویی‌های شخصی طرف ایرانی امضاکنندگان آن قرارداد، سنگ‌اندازی‌های دولت‌های انگلیس و روس برای جلوگیری از شرکت هیات ایرانی در جلسات کنفرانس که در یک نگاه کلی با مطالعة این مقدمه می‌توان به دورنمایی از اوضاع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران تشکیل کنفرانس صلح پاریس دست پیدا کرد. از منابع قابل توجهی که در نگارش مقدمه حاضر بیشترین سهم مؤثر را داشت می‌توان عناوین زیر را برشمرد: 1ـ آخرین سال‌های زندگی سیاسی لرد کرزن (مروری بر دیپلماسی پس از جنگ بریتانیا) که به قلم هارولد نیکلسن نوشته و توسط اصغر فراگوزلو به فارسی برگردانده شده است. 2ـ آمال ایرانیان: از کنفرانس صلح پاریس تا قراداد 1919 ایران و انگلیس که به‌کوشش کاوه بیات و رضا آذرشهرضایی در 1392ش از سوی پردیس دانش و شیرازه روانه بازار نشر گردید. 3ـ اسناد محرمانة وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد 1919 ایران و انگلیس که به انتخاب و توانایی جواد شیخ‌الاسلامی ترجمه و در سه جلد توسط بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به چاپ رسیده است. 4ـ زندگانی من و نگاهی به تاریخ معاصر ایران و جهان که عبدالحسین مسعود انصاری آن را نوشته است. 5ـ کتاب سبز (بی‌طرفی ایران) که با مقدمه رضاقلی نظام‌مافی از سوی نشر تاریخ ایران چاپ و منتشر شده است. 6ـ مقالات فروغی که انتشارات توس با همکاری مجله یغما آنها را به دست چاپ سپرد. افزون بر این، بخشی از مقالات و خاطراتی هم در نگارش مقدمه ابتدایی کتاب یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی مورد استفاده قرار گرفته‌اند که ذکر عناوین آنها در این مجال نمی‌گنجد. بنابراین خوانندگان را به صفحاتی از کتاب مزبور راهنمایی می‌کنم که در سه صفحه پایانی مقدمه عنوان‌شان آمده است.

بعد از مقدمه، نوبت به نمونه‌هایی از یادداشت‌های روزانة فروغی می‌رسد که تصاویری از آنها در پنج صفحه گراور شده است. چاپ تصاویر یاد شده در این صفحات اگر چه زودهنگام است اما برای علاقه‌مندان و خوانندگان آنها فرصتی ایجاد می‌کند تا با دست‌خط فروغی و نوع نگارش او آشنایی اولیه پیدا کنند. و اینکه بدانند برای تبدیل آنها به متنی ساده و حروف‌چینی‌شده با توضیحاتی جانبی، تا چه اندازه نیرو و زمان، سبک و سلیقه و دانش متناسب با موضوع به کار رفته است.

با پایان گرفتن این صفحات ابتدایی، «روزنامة سفر پاریس» آغاز شده است که در صفحه سمت چپ قرار دارد. پشت این صفحه سفید است. آنگاه از صفحه 1 یادداشت‌های روزانة فروغی از سفرش به کنفرانس صلح پاریس آغاز شده است که تا صفحه 454 ادامه می‌یابد. فروغی روز و تاریخ دقیق آغاز یادداشت‌های خود را به میلادی «17 دسامبر 1918» و سال آن را به قمری «سنه 1337» نوشته است که در داخل قلاب با روز [سه‌شنبه، سیزدهم ربیع‌الاول] برابری می‌کند. البته در همان سطر نخست به طور کامل به زمان دقیق حرکت هیات اعزامی به کنفرانس اشاره کرده است که به سخنی دیگر می‌توان آن را روز آغاز یادداشت‌نگاری او به شمار آورد: «روز سه‌شنبه سیزدهم ربیع‌الاول سنه 1337 دو ساعت و بیست‌ دقیقه قبل از ظهر از منزل مشاورالممالک حرکت کردیم.» او به طور متناوب تاریخ و نام روزهایی را که یادداشت مربوط به آن روزها را می‌نوشت، معین کرده است. البته بدون اشاره به تاریخ سال و تنها با قید شماره روزهای ماه‌ها که مثلا امروز هفدهم یا هیجدهم ماه ربیع‌الاول یا صفر است. هر جا هم سال جدید آغاز شده است نام سال را بدان افزوده است که شماره روز و ماه و سال از دستش درنرود. با وجود این هر جا که ضرورتی پیدا شده، در کتاب حاضر نام روزها و ماه‌ها به همراه شمارة روزها و سال‌ها درون قلاب قرار گرفته است که این‌ کار سبب شده است این‌بار خوانندگان آن شمارة روز و ماه و سال را از دست ندهند.

فروغی از بسیاری از ایرانیان مقیم پاریس و لندن نامی به میان آورده است که چون بیشتر آنان برای شخص او افرادی شناخته شده بودند، نیازی به معرفی ایشان در این یادداشت‌ها ندیده است. در کنار اینان باید از شخصیت‌های غیر ایرانی هم یادی به میان آید که فروغی فرصتی برای دیدار یا مذاکره با آنان پیدا کرده بود. او نام آنان را نیز در این یادداشت‌ها آورده است. بدون اینکه توضیح قابل توجهی درباره ایشان بدهد. بنابراین شمار زیادی از شخصیت‌های گوناگون علمی و فرهنگی و سیاسی که در کتاب او آمده است، برای خواننده امروزی ناآشنا و ناشناخته است. بخشی از کوتاهی و کمبود را تدوین‌گران کتاب با اندک توضیحاتی که در قسمت پاورقی داده‌اند، برطرف کرده‌اند. اما تعداد نسبتاً قابل توجهی از آنان همچنان ناشناخته مانده‌اند که نشان می‌دهد جست‌وجوهای تدوین‌گران هم به منظور بازشناسایی این افراد به جایی نرسیده است. در قسمت پاورقی بسیاری از صفحات کتاب یادداشت‌های روزانة محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس عنوان غیر فارسی اشخاص و موضوعات خارجی درج شده است که این کار امکان بهره‌گیری بیشتری را از کتاب برای خوانندگان و علاقه‌مندان آن فراهم کرده است. از دیگر نکات قابل توجه در همین قسمت پاورقی، افزوده‌های متنوعی است که متناسب با اسامی یا موضوعات ذکر شده در درون متن یادداشت‌ها درج شده‌اند. یعنی در متن یادداشت‌ها عبارات یا اصطلاحات و اسامی گونه‌گونی قرار دارد که بسیاری از خوانندگان امروزی ناچارند برای فهم کامل آنها به منابع دیگری سر بزنند. این نیاز را قسمت پاورقی قدری برآورده کرده و متناسب با مسایل ذکر شده در اصل متن، بدان‌ها پرداخته است. این توضیحات پانویسی از تکمیل بیت شعر و ذکر نام شاعر آن گرفته تا برگردان (ترجمه) واژه‌های خارجی به فارسی و ذکر کتاب‌شناسی کامل آثار چاپ شده که در یادداشت‌ها نامی از آنها به میان آمده، در نوسان است. همچنین در برخی از صفحات افتادگی‌ها و قلم‌خوردگی‌هایی بوده که توضیحاتی دربارة آنها در قسمت پاورقی داده شده است. گاه اصل این قلم‌خوردگی‌ها در همان قسمت پایین صفحه آمده است که نشان می‌دهد تدوین‌گران کتاب بر یادداشت‌های صاحب اثر وفادار مانده‌اند. وفاداری آنها در همین قسمت پاورقی، از ذکر درست و اصلاح‌شدة برخی از واژه‌ها و عبارت‌ها یا نام‌های گوناگونی که فروغی صورت آنها را به اشتباه و ناخوانا درج کرده، باز قابل ستایش است.

با پایان یافتن متن اصلی یادداشت‌های فروغی در این کتاب، نوبت به بخش «پیوست‌ها» رسیده است که پس از یک برگ، از صفحه 457 آغاز می‌گردد. محتویات این بخش را تدوین‌گران کتاب با سبک و سلیقه شخصی خود برگزیده‌اند که در چهار پیوست آمده است. عنوان پیوست اول «ایران در 1919» و شامل نامه فروغی به «دوستان خویش» است که پیش‌تر در همین نوشتار توضیحی دربارة آن داده شد. این نامه در مجله راهنمای کتاب به چاپ رسیده بود.[24] پیوست دوم را «نامه خصوصی به محمود وصال (وقارالسلطنه)» در بر می‌گیرد که فروغی در 17 دسامبر 1919/ 24 ربیع‌الاولی 1338 از پاریس نوشته بود. وقارالسلطنه با فروغی روابط دوستی و خواهر او را به زنی داشت که همین نسبت دوستی و خویشاوندی باعث شده میان آن دو نامه‌های متعددی در موضوعات و مسایل مختلفی رد و بدل گردد.[25] این نامه‌ها پیش از این در مجله یغما به چاپ رسیده است.[26]در پیوست سوم «نطق فروغی در کنفرانس صلح پاریس در 1919» آمده است که عنوان توضیحی «وضع کشور ایران قبل از جنگ، حین جنگ و بعد از جنگ» را هم به دنبال خود به یدک می‌کشد. چنانچه در سطور بالا گفته شد، این متن پیش‌نویس سخنرانی فروغی در کنفرانس یاد شده بود که نخستین‌بار در مجله یغما مجال چاپ و انتشار پیدا کرد.[27] در پیوست چهارم متنی گنجانده شده که فروغی هنگام اقامت در فرانسه در پاسخ به نوشته‌های برخی از جراید انگلیسی نوشته بود. عنوان این پیوست «جواب فروغی به مطبوعات انگلیس» نام گرفته است. فروغی در این مقاله به ایرادات و مانع‌تراشی‌های شماری از روزنامه‌های دولت انگلستان که نسبت به دعاوی ارضی و درخواست جبران خسارات ایران از جنگ جهانی تنقیداتی را وارد ساخته بودند، پاسخ داده و آنها را یکی پس از دیگری رد کرده است. گفتنی است جوابیه فروغی به مطبوعات انگلیس را، سال‌ها پیش، مجله یغما به چاپ رسانده بود.[28]

«فهرست‌ها» بخش دیگری از کتاب یادداشت‌های روزانة فروغی را به خود اختصاص داده، توانسته است 89 صفحه از آن را (از 195 تا 584) پیش ببرد. در این صفحات اسامی «اشخاص»، عنوان «جای‌ها و ابنیه»، و نام «ادارات و سازمان‌ها و تشکلات، منصب‌ها، دول، اقوام، گروه‌ها و فرقه‌ها، مذاهب، لوایح و قراردادها، مناسبت‌ها و غیره»، اعم از ایرانی و غیر ایرانی، به ترتیب حروف الفبای فارسی، نشسته‌اند که همة آنها برگرفته از متن یادداشت‌هاست. اعدادی هم که جلوی اسامی، اماکن یا دیگر موضوعات مندرج در این بخش قید شده شماره صفحاتی است که اعلام مذکور در آن صفحات آمده‌اند. جان سخن این که مراجعه‌کنندگان و پژوهشگران بر پایه همین شماره‌ها و با صرف کمترین زحمت و زمان می‌توانند در یکی از آن صفحات به اسم یا موضوعی که در پی آنند، دست پیدا کنند.

بخش پایانی کتاب با شمار قابل توجهی از تصاویر پر شده است که به همراه توضیحی کوتاه «دربارة تصاویر»، عمدتاً به معرفی و ذکر نام منابع آنها می‌پردازد. و در ادامه سپاسگزاری از افراد و دست‌اندرکاران مؤسسات و مراکز اسنادی و پژوهشی که بخشی از این عکس‌ها را در اختیار تدوین‌گران کتاب گزارده‌اند. تصاویر یاد شده شامل عکس‌هایی در این موضوعات است: محمدعلی فروغی و خانواده او، افراد و اشخاصی ایرانی و خارجی که در متن یادداشت‌ها نامی از آنها به میان آمده است، نقاط و اماکن تاریخی و دیدنی، میادین و ساختمان‌های مشهور اروپا، وسایط نقلیه عمومی در آن سال‌ها مانند کشتی و نشان‌های چند کتابخانه‌ و کتابفروشی در اروپا.

یحیی آریابخشایش

4 شهریور 1394

 

 


[1]. ساختمان ورسای Versay  در اواسط سده هفده میلادی به دستور لوئی چهاردهم ساخته شد و در 1682م به قصر و دربار سلطنتی فرانسه تبدیل گردید. از این زمان به بعد ورسای به عنوان یکی از مشهورترین کاخ‌های جهان بر سر زبان‌ها افتاد و الگوی ساختمان‌های زیادی در دیگر مناطق دنیا قرار گر فت. این کاخ دو کاخک به نام‌های «تریانون بزرگ» و «تریانون کوچک» و معابد متعدد و بناهای تزیینی داشت که ماشین بزرگی در مارلی. لو.روا (Marli. Le. Rua) در نزدیکی ورسای ذخیره  آب آبنماهای آن را تأمین می‌کرد. بعدها قسمت داخلی و پارک آن نیز تغییر یافت و با پرپایی جشن‌ها و بزم‌های باشکوهی در آن توجه همگان را به خود معطوف ساخت. از میان چند معاهده بین‌المللی که در این کاخ به امضای رسیده، می‌توان معاهده پاریس در 3 سپتامبر 1783 و  پیمان مقدماتی در 1871م را  که به جنگ فرانسه و پروس پایان داد، نام برد. اما پیمان صلح ورسای که تا ژانویه 1920 به طول انجامید از همه آنها مشهورتر و مهم‌تر است.

[2]. فرانسیس آدلف پرنی (Francis Adolf Perny) پیشنهاد دهنده و مؤسس مدرسه عالی حقوق در ایران بود که مدتی هم به مدیریت آن گماشته شد. وی از دانشکده حقوق پاریس درجه دکتری گرفته، مدتی مدعی‌العموم (دادستان) دولت فرانسه بود. تا این که در 1911م/1329ق دولت ایران از او خواست به عنوان مستشار وزارت عدلیه (دادگستری بعدی) به تهران آید. پرنی تقاضای ایران را پذیرفت و به استخدام وزارت عدلیه درآمد. در همین دوره خدمت عضویت لژ بیداری ایران را پذیرفت که به عنوان نخستین لژ فراماسونری در ایران از سوی سازمان فراماسونری فرانسه تأسیس شده بود. اما وقتی جنگ جهانی آغاز شد تهران را ترک گفت و به میهن خود بازگشت. پس از جنگ، بار دیگر به ایران آمد و مدرسه عالی حقوق را در تهران بنیاد نهاد. در ابتدا علاوه بر مدیریت، دروس حقوق جزا و اصول محاکمات کیفری را در آن مدرسه درس می‌داد. همچنین به عنوان مستشار حقوقی در برخی از کمیسیون‌های وزارت عدلیه شرکت می‌کرد. پرنی چند نشان علمی از دولت ایران دریافت کرد و در 1925م/1304ش، ریاست مدرسه عالی حقوق را به محمدعلی فروغی سپرد و به کشورش بازگشت. گفتنی است که او در طول سفر هیات اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس، چندان مورد اعتماد سرپرست آن هیئت نبوده، مشاورالممالک انصاری گه‌گاهی از بیان مطالبی در حضور او خودداری می‌ورزید.

[3]. در برخی منابع نام امان‌الله خان جهانبانی هم به عنوان یکی از اعضای هیئت یاد شده ذکر شده است.

[4]. ایرج ذوقی، نبیل‌الدوله کاشی (کاردار سفارت ایران در واشنگتن) را عضو رسمی همین هیات دانسته، او را در شمار اعضای آن دانسته است. (تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرت‌های بزرگ، تهران، پاژنگ، 1368ش، 224). به نظر می‌رسد که او در این‌باره دچار اشتباه شده و به جای پرنی که نامش در بیشتر منابع به عنوان عضو هیات اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس ذکر شده، نام نبیل‌الدوله را نوشته است. این در حالی است که نبیل‌الدوله را دولت ایران از محل خدمتش در واشنگتن به فرانسه کشاند تا در سایه خدمت چند ساله‌اش در آمریکا و آشنایی‌اش با مذاکره کنندگان آمریکایی، بتواند به تیم ایرانی حاضر در ورسای یاری رسانده، برای پیش‌برد اهداف ایران در آن کنفرانس نقش مؤثری ایفا کند (مسعود انصاری، عبدالحسین، زندگانی من و نگاهی به تاریخ معاصر ایران و جهان، ج1، تهران، ابن‌ سینا، 1349ش، 263). چنان که فروغی هم  به برخی از خدمات او در پاریس اشاره کرده، هماهنگی تشکیل جلساتی میان هیات ایرانی و آمریکایی را نتیجه تلاش‌های او دانسته است.

[5]. مسعود انصاری، همان، ج1، 279 و 280

[6]. Woodrow Wilson

[7] .George K Lmansv

[8]. David Loud George

[9]. Percy Cox

[10]. مسعود انصاری، همان، ج1، 268

[11]. مشار، خان‌بابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز تاکنون، ج4، تهران، 1342ش، 334 ـ 338

[12]. عاقلی، باقر، ذکاءالملک فروغی و شهریور1320، تهران، علمی و سخن، 1367ش، 16

[13]. پیشین، همان‌جا

[14]. شاه‌آبادی، حمیدرضا، تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، ج1، تهران، سوره مهر، 1378ش، 251

[15]. این یادداشت‌ها در تهران، و به کوشش ایرج افشار، در دو نوبت جداگانه، به چاپ رسیده است؛ نوبت نخست در 1388ش از سوی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی‌ و نوبت دیگر توسط نشر علم در 1390ش.

[16]. فروغی، محمدعلی، یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس دسامبر 1918 ـ اوت 1920، به‌خواستاری ایرج افشار، به‌کوشش محمد افشین‌وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران، سخن، 1394ش، یادداشت/دوازده

[17]. متن فارسی کتاب بی‌طرفی ایران، با مقدمه رضاقلی نظام مافی، نخستین بار در سال 1363ش با عنوان کتاب سبز از سوی انتشارات نشر تاریخ ایران در تهران به چاپ رسیده است.

[18]. فروغی، محمدعلی، سیاست‌نامه ذکاءالمک، به‌کوشش ایرج افشار و هرمز همایون‌پور، تهران، کتاب روشن، 1389ش.

[19]. تصاویر تهیه شده از اصل شش دفترچة یادداشت محمدعلی فروغی در گنجینه پژوهشی ایرج افشار، سپرده شده به «مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی» حفظ می‌گردد.

[20] .Musee d Ethnographie du Trocadero

[21] .Boulogne

[22] .Manche

[23] .Musee Grevin

[24]. راهنمای کتاب، س15، شمـ 10 ـ 12 (دی ـ اسفند 1351)، 832 ـ 845

[25]. خاطرات پسر محمود وصال (وقارالسلطنه) به نام هوشنگ وصال که در واقع خواهرزادة محمدعلی فروغی به شمار می‌آید، به چاپ رسیده است. برای آگاهی بیشتر رجوع شود: وصال، هوشنگ، باغی بزرگ از وصال تا فروغی، تهران، نشر مهاجر، 1381ش.

[26]. یغما، س28، شمـ پی‌درپی 327، شمـ 9 (آذر 1354)، 513 ـ 520

[27]. یغما، س 16، شمـ پی‌درپی 177، شمـ 1 (فروردین 1342)، 10 ـ 15

[28]. یغما، س1، شمـ 1 (فروردین 1327)، 19 ـ 22



 
تعداد بازدید: 5890


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.