ارایه دو کتاب از استان چهارمحال و بختیاری به چهارمین جشنواره مراکز استانی حوزه هنری

بزرگنمایی، تفاوت‌ خاطرات با تاریخ شفاهی

سارا رشادی‌زاده

09 شهریور 1394


تدوین‌کننده کتاب «خاطرات خیس» گفت: در تاریخ شفاهی مطالب از طریق مصاحبه گردآوری می‌شود، اما در خاطرات خودنوشت، مشاهدات یک فرد نوشته شده که گاه ممکن است در آنها با بزرگنمایی مواجه شویم.

به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، استان چهارمحال و بختیاری، امسال با دو اثر با موضوع دفاع مقدس و در حوزه تاریخ شفاهی در چهارمین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری شرکت کرده است. اختتامیه این جشنواره از 7 تا 9 مهرماه سال جاری در اصفهان برگزار می‌شود.

آثار استان چهارمحال و بختیاری در این جشنواره «دادا خسرو» از مظاهر نیک‌خواه و «خاطرات خیس» از محمدرضا سمیع نام دارند.

محمدرضا سمیع، تدوین‌کننده اثر «خاطرات خیس» که شامل خاطرات عزت‌الله سمیع از دوران دفاع مقدس است، گفت: در این اثر، دست نوشته‌های این رزمنده، پالایش، تصحیح و گویاسازی شده است.

وی افزود: تدوین کتاب در مجموع یک سال و نیم زمان برد و شامل خاطرات خود نوشت راوی است. علاوه بر این به نوعی تاریخ شفاهی به شمار می‌آید؛ اما پیش از آن در حوزه تاریخ مکتوب قرار می‌گیرد.

سمیع در تشریح سخنانش اظهار کرد: در تاریخ شفاهی مطالب از طریق مصاحبه گردآوری می‌شود، اما در خاطرات خودنوشت، مشاهدات یک فرد نوشته شده که گاه ممکن است در آنها با بزرگنمایی مواجه شویم. در این کتاب خاطرات خود نوشت نیز گاهی با اغراق مواجه شده‌ایم.

وی ادامه داد: در مقدمه کتاب ضمن اشاره به این موضوع، اشاره کرده‌ام که در چه مقاطعی دخل و تصرف صورت گرفته است. علاوه بر این در پی‌نوشت‌ها و نیز در جاهایی که نیاز به گویاسازی و توضیح بیشتر بود، به شرح موضوع و اسامی پرداخته‌ام.

سمیع ادامه داد: در حوزه تالیف کتاب‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باید اشاره کنم که به عنوان مسئول دفتر ادبیات پایداری حوزه هنری استان چهار محال و بختیاری، با مشکل مالی مواجهیم که دست ما را می‌بندد و از نظر مولف نیز باید بگویم زمان زیای صرف شد تا به تعریف دقیق و کاربردی از چیستی ادبیات پایداری رسیدیم، اما باز هم برای افزایش کیفیت آثار باید تلاش بیشتری صورت گیرد.



 
تعداد بازدید: 3885


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»