گفت‌وگو با علی آیینه‌ساز درباره انقلاب فرهنگی و دهه 1360

دوره 25 واحدی، افتخار جهاد دانشگاهی

سارا رشادی‌زاده

14 مرداد 1394


16 مرداد 1394، سالروز سی‌ و پنج سالگی جهاد دانشگاهی در ایران است. مجموعه‌ای که پس از وقوع انقلاب فرهنگی پا به عرصه ظهور گذاشت و رشد کرد. جهاد دانشگاهی یکی از مجموعه‌های انقلابی است که در 16 مرداد سال 1359 و پس از وقوع انقلاب فرهنگی، توسط شورای انقلاب فرهنگی به منظور تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب فرهنگی تاسیس شد. در آغاز سی و پنجمین سال تاسیس این مجموعه، در گفت و گو با یکی از اعضای خانواده جهاد دانشگاهی، نگاهی به روزهای نخست تولد این مجموعه داریم.

 

در ابتدا خودتان را معرفی کنید.

بنده علی آیینه‌ساز، مدیر کل روابط عمومی و عضوی از خانواده جهاد دانشگاهی هستم.

 

از روند تاسیس و تشکیل جهاد دانشگاهی بگویید.

اگر بخواهیم برای جهاد دانشگاهی، سابقه اسناد و مدارکی را که در طی 35 سال جمع آوری شده بررسی و ارائه کنیم، در کوتاه مدت مسیر نخواهد شد. مجموعه جهاد دانشگاهی در سال 1359، پس از وقوع انقلاب فرهنگی که در اردیبهشت ماه همان سال و با فرمان حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت، فعالیت خود را آغاز کرد. به عبارتی، جهاد دانشگاهی یکی از مولودهای انقلاب فرهنگی به شمار می‌آید. البته نشر دانشگاهی نیز در کنار ما متولد شد.

 

 

چراانقلاب فرهنگی در ایران رخ داد و چه تاثیری بر روند آموزشی دانشگاه‌ها‌ داشت؟

در واقع در آن دوره فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی در دانشگاه‌ها به دلایلی همچون حضور گسترده گروه‌های سیاسی مختلف از جمله چپ، راست، تندرو و غیره که هر کدام اید‌ئولوژی خاص خود را داشتند، مختل و به عبارتی می‌توان گفت آموزش در دانشگاه‌ها تعطیل شده بود. در اردیبهشت ماه 1359، دانشگاه‌های سراسر ایران به تبعیت از رهبری انقلاب، نسبت به توقف این فعالیت‌ها که البته بحث آموزش را هم در برداشت، اقدام کردند. رییس جمهوری وقت، نسبت به این مسئله اعتراضاتی داشت؛ اما در نهایت پس از خرداد 1359 و پایان امتحانات، دانشگاه‌ها به طور موقت تعطیل شد. البته اساتید و پرسنل در دانشگاه‌ها حضور داشتند، اما آموزش تعطیل شده بود و در طول این مدت، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی که از سوی حضرت امام خمینی(ره) تعیین شده بودند، مشغول بازنگری بر مفاد و متون آموزشی و همچنین نحوه آموزش بودند. ستاد انقلاب فرهنگی، بعدها به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر شکل داده شده است.

 

چگونه به خانواده جهاد دانشگاهی راه یافتید؟

جهاد دانشگاهی در همان ابتدا به عنوان بازوی اجرایی ستاد انقلاب فرهنگی به شمار می‌آمد و مدیریت و برنامه‌ریزی دانشگاه‌های سراسر کشور را شورای اجرایی جهاد دانشگاهی بر عهده داشت. در آن زمان، من دانشجوی رشته گرافیک دانشکده هنرهای تزیینی بودم که امروزه با نام دانشگاه هنر شناخته می‌شود. در همان سال به دلیل رشته تحصیلی‌ام، طراحی آرم جهاد دانشگاهی را به عهده من گذاشتند؛ آرمی که طراحی کردم، بعدها با بازنگری به آرم فعلی تغییر شکل داد.

 

درباره شکل اولیه آرمی که برای جهاد دانشگاهی طراحی کردید، برایمان بگویید.

شکل اولیه این آرم، به نوعی از آرم جهاد سازندگی که در سال 1358 با فرمان حضرت امام خمینی(ره) تشکیل یافته بود، ایده گرفته بود.

 

رابطه و وجه اشتراک میان جهاد سازندگی و جهاد دانشگاهی در چه بود؟

در آن زمان هنوز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع نشده بود و قشر دانشگاهی به صورت خودجوش و به فرمان رهبری وقت وارد عرصه سازندگی شدند. همان دانشجویانی که سال 1358 به صورت خودجوش در عرصه جهاد سازندگی دست به همیاری زدند، سال بعد از تشکیل جهاد دانشگاهی و حضور در این عرصه نیز استقبال کردند؛ چرا که نوعی مشابهت میان این دو وجود دارد. حتی از لحاظ طراحی آرم و لوگو نیز شباهتی میان این دو جهاد وجود دارد. جهاد سازندگی نیز امروزه با نام جهاد کشاورزی شناخته می‌شود. البته بعدها سازمان‌های مختلف، از نیروهای مسلح گرفته تا وزارت نیرو، در راستای خودکفایی و کاهش وابستگی و نیز مقابله با مسئله تحریمها دست به جهاد خودکفایی زدند.

 

هسته فکری اولیه جهاد سازندگی از چه کسی شروع شد؟

می‌توان گفت نیروهای مردمی و به خصوص دانشجویان که به طور خودجوش برای کمک به کشاورزان و روستاییان در کارهایی مثل آب رسانی، بهداشت و غیره، هسته اولیه جهاد سازندگی را تشکیل داده بودند. در آن زمان وقتی گزارش فعالیت‌های خودجوش مردمی به حضرت امام خمینی(ره) رسید، ایشان این قوه و پتانسیل‌ها را در قالب فرمانی اعلام کرد. به خاطر می‎‌آورم که ایشان فرمودند: مردم همه با هم ‌می‌توانند در جهاد سازندگی شرکت کنند. این شعار تبدیل به یک نهاد شد و جهاد سازندگی به وجود آمد. البته به دلیل اینکه دانشجویان خط مقدم حضور در فعالیت‌های اجتماعی بودند، از جهاد سازندگی به سمت جهاد دانشگاهی سوق پیدا کردند.

 

در سطح مدیران عالی و مسئولان کشوری، چه کسی مسئولیت پیگیری و نظارت بر روند تشکیل جهاد سازندگی را بر عهده داشت؟

کار تشکیل جهاد سازندگی و نیز جهاد دانشگاهی، کاری گروهی به شمار می‌آمد؛ اما در میان این اشخاص می‌توان از افرادی مانند آقای زنگنه، وزیر نفت کنونی و سردار افشار نام برد و نیز تمام متخصصین و دانشگاهیانی که به نوعی خود را مدیون انقلاب می‌دانستند، وارد میدان شدند و به تشکیل این سازمان کمک کردند.

 

در مورد تشکیل جهاد دانشگاهی چطور؟ کار تشکیل این نهاد هم گروهی بود؟

در همان سال (1359)، من به عنوان نیروی پیوسته در بخش واحد هنر جهاد دانشگاهی حضور یافتم اما تا جایی که اطلاع دارم، پس از فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی، این ستاد رسما مسئولیت اداره تمام دانشگاه‌ها را به شورای جهاد دانشگاهی واگذار می‌کند.

 

اعضای شورای جهاد  دانشگاهی را چه کسانی تشکیل می‌دادند؟

بر اساس مصوبه 16 آبان سال 1359، ستاد انقلاب فرهنگی افرادی از جمله جلال‌الدین فارسی، نماینده ستاد انقلاب فرهنگی، مهندس رحیم‌زاده، استاد دانشگاه، مهندس تهرانی‌زاده، استاد دانشگاه، مهدی آخوندی، دانشجو، رضا بیگدلی، کارمند و سعید کلانتریان، نماینده جهاد دانشگاهی را تعیین کردند و به آن‌ها اختیارات خاصی دادند تا به شناسایی و استفاده از افرادی همچون نیروهای آزاد شده دانشگاه‌ها بپردازند. علاوه بر این، این شورا می‌توانست زمینه‌های جذب نیروهای نهادهای مختلف را نیز بررسی نماید.همچنین در این مصوبه، به تشکیل شوراهای سه نفره جهاد دانشگاهی در هر دانشگاه نیز اشاره شده بود که وظیفه تأمین تجهیزات، مواد و تأمین نیروهای دانشگاه را بر عهده داشت. پس از آن، دانشگاه‌ها با جذب اساتید و نیروهای علاقه‌مند، شروع به برنامه‌ریزی در هر یک از رشته‌ها کرده و پیشنهادات و برنامه‌های آموزشی خود را به گروه مرتبط در شورای انقلاب فرهنگی ارائه می‌دادند. این روند نزدیک دو سال و نیم تا سه سال زمان برد و در طول این مدت، آموزش عملا تعطیل شده بود؛ اما بنابر فرمایش حضرت امام، کماکان فعالیت‌های مطالعاتی و برنامه‌ریزی در دانشگاه‌ها ادامه داشت.

 

در طول سال‌های وقوع انقلاب فرهنگی، جهاد دانشگاهی چه کارهایی را به انجام رساند؟
جهاد دانشگاهی، وظیفه ساماندهی دانشگاه‌ها را برعهده داشت. به خاطر می‌آورم که در آن زمان وزارت علوم به دلیل پراکندگی، دستور ادغام 54 مؤسسه آموزش عالی را صادر کرد. به عنوان مثال یکی از مجموعه‌هایی که در آن زمان ادغام شد، دانشکده هنر بود که از تجمع چند موسسه آموزشی از جمله دانشگاه فارابی، دانشکده هنرهای تزئینی، دانشکده هنرهای دراماتیک، مدرسه عالی ساختمان و هنرستان موسیقی دختران و پسران تشکیل شد. ما نیز یکی از زیرشاخه‌های دانشگاهی بودیم که به عبارتی مسئولیت ساختارسازی دانشگاه‌ها، گردآوری تجهیزات، ساختمان‌ها و وسایل آزمایشی را برعهده داشتیم. علاوه بر این بحث ساماندهی پراکندگی مراکز آموزشی نیز یکی دیگر از وظایف مهم ما بود. در معاونت پژوهشی و آموزشی نیز اساتید و هیأت علمی دانشگاه‌ها انتخاب می‌شد و پس از جمع‌آوری اطلاعات، همه را در اختیار ستاد انقلاب فرهنگی قرار می‌دادند. علاوه بر این در همان سال‌های بعد از انقلاب، جهاد دانشگاهی پیشنهاد تأسیس رشته‌های مختلفی را نیز ارائه کرد. به عنوان مثال، می‌توان از رشته عکاسی نام برد.

 

پس از بازگشایی دانشگاه‌ها، وضع آموزشی چگونه شد؟

وزارت علوم که عضو ستاد انقلاب فرهنگی بود و نیز علوم پزشکی به عنوان دو نهاد بزرگ فعالیت آموزشی خود را شروع کردند. البته همزمان دانشگاه آزاد اسلامی نیز برای کاهش تراکم دانشجو در دانشگاه‌ها، با هیأت امنای منتخب خود تأسیس و فعالیت‌های آموزشی خود را آغاز می‌کند و بعدها به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درمی‌آید. جهاد دانشگاهی نیز پس از مدت معینی به عنوان نیروی انقلابی در کنار دانشگاه‌ها فعالیت فرهنگی، پژوهشی و آموزشی خود را در این سه معاونت دنبال کرد.

 

از چه زمانی مجموعه جهاد دانشگاهی به عنوان مجموعه‌ای غیر انتفاعی و مستقل شناخته شد؟

طی مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی که پس از ساماندهی شدن دانشگاه‌ها ابلاغ شد، جهاد دانشگاهی به نوعی وظایف اولیه خود را به سرانجام رساند و کم کم مسئولیت‌های این مجموعه کم شد و سعی کردند در شورای فرهنگی دانشگاه‌ها عضو داشته باشند؛ همچنین جهاد دانشگاهی فعالیت آموزشی خود را با برگزاری کلاس‌ در دانشگاه‌ها و بعدها در ساختمان‌هایی که مختص جهاد دانشگاهی بود، شروع کرد.

امروز وضع جهاد دانشگاهی در دانشگاه‌های ایران چگونه است؟

امروز بسیاری از واحدهای جهاد دانشگاهی، در کنار دانشگاه‌های بزرگ از جمله خواجه نصیرالدین طوسی، صنعتی شریف، علامه طباطبایی، علم و صنعت و دانشگاه هنر فعالیت‌های پژوهشی، تحقیقاتی، فرهنگی و آموزشی خود را ادامه می‌دهند و بستر مناسبی را برای جذب دانشجویان علاقه‌مند فراهم آورده‌اند. در بسیاری از دانشگاه‌ها، اساتید را از میان هیأت علمی دانشگاه انتخاب و جذب می‌کنند، اما ما سعی کردیم تا زمینه و امکان تحقیق و پژوهش را در اختیار دانشجویان مستعد سال اول و دوم نیز قرار دهیم. خوشبختانه پس از 35 سال، ما در بسیاری زمینه‌ها، موفقیت زیادی کسب کردیم و به جز دفتر مرکزی، 42 واحد جهاد متشکل از 12 واحد در تهران و 30 واحد در مراکز استان‌ها داریم که در کنار دانشگاه‌ها به فعالیت خود ادامه می‌دهند. در مجاورت این شعبه‌ها، سه پژوهشگاه بزرگ از جمله رویان و ابن سینا که در زمینه درمان ناباروری فعال هستند؛ همچنین 24 پژوهشکده در زمینه‌های مختلف و یک مجتمع تحقیقاتی بزرگ در نزدیکی کرج داریم که تمام جهاد دانشگاهی‌های کشور در فضایی که به آن‌ها اختصاص داده شده، در این مکان می‌توانند به فعالیت تحقیقاتی بپردازند. امروز مجموعه جهاد دانشگاهی دارای پارک علم و فناوری در استان‌های کرمانشاه و البرز و نیز 27 سازمان و مؤسسه تحقیقاتی مانند مرکز گردشگری، شرکت‌های علم و فناوری، مرکز افکارسنجی ایسپا و نیز خبرگزاری رسمی ایسنا است.

 

شما در برخی از زمینه‌ها مانند پژوهشگاه رویان قوی عمل کرده‌اید و در بخش‌هایی نیز ضعیف وارد میدان شده‌اید، این تفاوت از کجا آغاز شد؟

طبیعتا توجه به پایتخت‌ها در همه جای دنیا بیشتر است. مجموعه جهاد دانشگاهی نیز از ایثار و از خود گذشتگی افراد انقلابی همچون مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی که مؤسس و بنیانگذار پژوهشگاه علوم ما بودند و سال آینده مراسم تجلیل و یادبود وی را برگزار خواهیم کرد، تشکیل شد. استان‌های ما نیز به تبع جذب نیروهای محقق درجه بندی می‌شود و طبیعتا تهران از بالاترین درصد تجمع نخبگان برخوردار است، البته مرکز جهاد دانشگاهی واحد مشهد ما نیز یکی از فعال‌ترین مراکز ما در زمینه‌های مختلف به شمار می‌آید.

 

به سال‎های نخست تأسیس جهاد دانشگاهی بازگردیم، تأمین هزینه‌های این سازمان، پس از شروع فعالیت‌های آموزشی و تحقیقاتی‌ بر عهده چه نهاد یا سازمانی قرار گرفت؟

بعد از تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنابر اینکه به عنوان نهاد عمومی مستقل و غیر دولتی به فعالیت خود ادامه دهد، بعضی واحد‌های جهاد، کماکان در دانشگاه‌ها باقی ماندند؛ مانند جهاد دانشگاهی واحد دانشگاه تهران. بعضی از واحدها نیز با خرید ساختمان مستقل، فعالیت‌های خود را آغاز کردند. اما در کل بنا بر مصوبه مجلس در همان سال، 20 درصد بودجه دولتی در سال به جهاد دانشگاهی اختصاص می‌یابد و برای تأمین 80 درصد باقی مانده به فعالیت‌های تحقیقاتی و پژوهشی روی آوردیم. البته لازم به ذکر است که ما برای حفظ استقلال مجموعه جهاد دانشگاهی، در مقابل دریافت این بودجه 20 درصدی، به دولت خدماتی را ارائه می‌کنیم.

 

سمت اجرایی شما در مجموعه جهاد دانشگاهی در روزهای نخست پیوستن به این مجموعه چه بود؟

در آن زمان، انجمن اسلامی دانشگاه‌ها، دفتر جذب نیرویی را در هر دانشگاه ایجاد کرده بود، من نیز به این گروه پیوسته بودم و در شاخه هنر به فعالیت فرهنگی میپرداختم. مدتی را در وزارت ارشاد فعلی که در آن زمان به عنوان وزارت فرهنگ و هنر شناخته می‌شد، مسئولیت سرپرست اداره کل بخشی از این وزارتخانه را بر عهده داشتم. بعد از 6 ماه جنگ آغاز شد و من نیز بنا بر وظیفه 6، 7 ماهی را درجبهه به سر بردم و پس از بازگشت در واحد هنر جهاد دانشگاهی، مسئولیت فرهنگی جهاد هنر را بر عهده داشتم و 8 سال در این سمت باقی ماندم. البته در آن زمان به دلیل وجود شورا، چیزی به نام رییس وجود نداشت و سمت من نیز، دبیری بود. پس از آن با دعوت از سوی شورای عالی تمبر به وزارت پست و تلگراف رفتم و چهار سال مسئولیت دبیری شورای تمبر و مدیر کلی انتشار تقویم را بر عهده داشتم. جهاد دانشگاهی در طول این سال‌ها، علاوه بر فعالیت پژوهشی، آموزشی و تحقیقاتی به نوعی وظیفه تأمین نیروهای مدیریتی سازمان‌های مختلف را نیز بر عهده داشته. شاید بتوان گفت بسیاری از وزرا، استانداران و مدیران ما در روزهای نخست انقلاب عضو شورای جهاد دانشگاهی بودند. یکی از این مدیران نیز من بودم که علاوه بر مسئولیت‌هایی که ذکر کردم، مدتی را نماینده فرهنگی ایران در پاکستان شدم اما پس از مدتی باز به جهاد دانشگاهی برگشتم.

 

چگونه از پاکسازی کامل دانشگاه‌ها از گروه‌های سیاسی اطمینان حاصل کردید؟

شاید این گفتار امروز آسان به نظر بیاید. اما در آن روز‌ها به دلیل فضای دموکراسی، تمام گروه‌های سیاسی اعم از چپ و راست که در سرنگونی رژیم شاه فعالیت داشتند، برای خود حقی قائل بودند که در دانشگاه‌ها فعالیت داشته باشند، ولی فعالیت‌ها به نوعی دستاویز افرادی شد که خیلی هم با انقلاب سازشی نداشتند و باعث به هم م ریختن فضا می‌شدند. ما نیز آن روزها در دانشگاه حضور داشتیم و می‌دیدیم فعالیتی مانند برگزاری نمایشگاه‌هایی توسط گروه‌های چپ تحت عناوینی از جمله خلق ترکمن، خلق کرد، خلق عرب و غیره، فعالیتی بود که بیشتر دیدگاه کمونیستی را دنبال می‌کرد و به فضای دانشگاهی می‌کشاند. البته بسیاری از این گروه‌ها با وقوع انقلاب فرهنگی تعدیل شدند. پاکسازی در واقع پاکسازی رفتارها و برخوردهای احزاب سیاسی بود. حتی فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشگاه‌ها نیز پس از تعطیلی دانشگاه‌ها، در قالب فعالیت‌های جهاد دانشگاهی نمایان شد و می‌توان گفت جهاد دانشگاهی پلی میان جامعه وانجمن اسلامی شده بود. پس ازبازگشایی دانشگاه‌ها، تعدادی از این دانشجویان [وابسته به گروهک‌ها]، به میل خود به دانشگاه‌ها بازنگشتند، چرا که در زندان بودند؛ اما خیلی‌ها نیز با اظهار ندامت به دانشگاه بازگشتند. به خاطر می‌آورم 30 خرداد سال 1360، گروه‌هک‌های مختلف از جمله پیشگام، مجاهدین، خلق توده و بسیاری دیگر از گروه‌هک‌های مختلف سیاسی، برای بازگشایی دانشگاه‌ها، به سوی دانشگاه‌ها حمله کردند که در نتیجه آن در مناطق مختلف درگیری ایجاد شد و عده‌ای نیز مجروح و شهید شدند.

 

از 30 خرداد سال 60 خاطره‌ای دارید؟

صبح آن روز، حوالی ساعت 8 یا 8:30 وارد خیابان ولیعصر(عج) می‌شدم که از شرایط شهر، متوجه غیرعادی بودن اوضاع شدم. دسته‌های 6، 7 نفره در تمام خیابان در تردد بودند و مشخص بود اتفاقی در شرف وقوع است. در آن زمان، ساختمان ما نزدیک و مشرف به پارک دانشجو بود، حوالی ساعت 10 صبح، تیراندازی شروع شده و با کوکتل مولتف به اتوبوس‌ها حمله کردند. تا دو ساعت بعد درگیری‌ها آنقدر شدت گرفت که رفت و آمد مختل شد. در چهار راه ولیعصر(عج)، من فردی را دیدم که تفنگ ژ3 در دست داشت و به سوی مردم شلیک می‌کرد، پس از تمام شدن فشنگ‌هایش مردم به سوی او حمله کردند، همان موقع این شخص وارد خیابان رشت که در ضلع شمالی دانشگاه امیرکبیر قرار دارد، شد و می‌خواست دو نارنجک را به سوی مردم پرتاب کند که با شلیک نیروهای کمیته انقلاب اسلامی، نارنجک‌ها در دست خودش ترکید. علاوه بر این زنی را دیدم که با پوشش چادر، با تیغ موکت بری، به مردم حمله می‌کرد، البته تا غروب این غائله ختم شد، اما تأثیرات روانی آن تا مدت‌ها بر مردم باقی ماند. چون روز سختی بود.

از خاطرات جبهه خود برایمان بگویید. چه شد به جبهه رفتید؟

من خدمت سربازی‌ام را قبل از پیروزی انقلاب انجام داده بودم اما پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جزو اولین گروهی بودم که فراخوان شدم و به نام منقضیان 56 خوانده می‌شدیم. ما را به اهواز بردند، اما با فرمان بنی‌صدر مبنی بر اینکه دانشجویان به دانشگاه‌ها بازگردند، به دانشگاه برگشتیم، اما باز هم پس از برکناری رییس جمهوری وقت، باز هم فراخوان شدیم و به جبهه بازگشتیم. البته این بار در ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی دوره احتیاط خود را گذراندم.

 

در عملیاتی هم حضور داشتید؟

در ان روزها بیشتر دفاع صورت می‌گرفت و در آن زمان ما را بیشتر به عنوان تأمین و در قالب نیروی احتیاط لشکرهای خط مقدم نگه داشته بودند. البته تا روزهای پایانی جنگ و عملیاتی نظیر مرصاد نیز به عنوان عکاس در جبهه‌ها حضور می‌یافتم.

 

در دوران کاری خود با چه خاطراتی مواجه شدید که در ذهنتان ماندگار شده؟

در این سال‌ها هم خاطرات خوب پدید آمده و هم خاطرات بد؛ اما هر وقت به یاد آرم جهاد دانشگاهی می‌افتم، شوق و شور دانشجویان در پیوستن  به مجموعه جهاد در ذهنم تداعی می‌شود و به خاطر می‌آورم که ما به نوعی مأمن دانشجویانی به شمار می‌آمدیم که علاقه‌مند به ادامه تحصیل در دانشگاه‌ها بودند و از اغتشاش گروه‌های سیاسی خسته شده بودند. شاید دوره 25 واحدی را بتوان یکی از دوره‌های با افتخار جهاد دانشگاهی نامید. علاوه بر این در دوران دفاع مقدس، دائما نیروهای تخصصی به جبهه‌ها اعزام می‌کردیم. ما کاروان‌هایی به نام کاروان کربلا را تشکیل دادیم که در عملیات والفجر 8 نیز حضور داشتند. علاوه بر این در اعزام 100 هزار نفری که در استادیوم آزادی انجام شد نیز فعالیت تبلیغاتی را بر عهده داشتیم.

 

ماجرای دوره 25 واحدی چیست؟

در دوره وقوع انقلاب فرهنگی دانشجویانی بودند که در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد قرار داشتند و تا پایان تحصیلاتشان 25 واحد باقی مانده بود، جهاد دانشگاهی در آن زمان، دوره‌ای به نام دوره 25 واحدی را برگزار کرد که اتفاقا دوره موفقی بود و توانستیم ثابت کنیم جهاد تعطیل کننده نیست، بلکه تامین کننده علم و دانش است.

 

در بخشی از سخنانتان اشاره کردید که در دوره انقلاب فرهنگی دانشجو بودید، چقدر از درستان باقی مانده بود؟

من سال دوم رشته گرافیک دانشگاه هنر بودم که در واقع نزدیک 30، 40 واحد را گذرانده بودم، اما پس از بازگشایی دانشگاه‌ها نیز با ماجرای اعزام به جبهه مواجه شدم و در نتیجه دریافت مدرک کارشناسی‌ام به جای 4 سال، جمعا 10 سال به طول انجامید و در نهایت در سال 1366 فارغ التحصیل شدم.

 

در میان افراد مجموعه جهاد دانشگاهی نیز فردی از گروههای سیاسی وجود داشت؟

خیر، به دلیل اینکه جذب نیروهای جهادی توسط انجمن اسلامی صورت گرفته بود، با این مشکل مواجه نشدیم. البته با دانشجویانی برخورد داشتیم که جزو انجمن اسلامی بودند، اما جهادی نبودند؛ اما در دل مجموعه جهاد به دلیل گزینش دقیق با وجود گروه‌های سیاسی مواجه نشدیم.

 

انجمن اسلامی امروز، همان انجمن اسلامی آغاز انقلاب است؟

پایه و اساس این انجمن نیز همان است؛ انجمن‌های اسلامی در آن زمان اتحادیه‎‌ای به نام دفتر تحکیم وحدت داشتند که بعدها با یکدیگر اختلاف بینش پیدا کردند و برخی نگاه اصولگرایی وبرخی نگاه اصلاح طلبی پیدا کردند. مثلا در تسخیر لانه جاسوسی افرادی مثل اصغرزاده، میردامادی و بسیاری دیگر که دانشجو پیرو خط امام بودند؛ به نوعی حرکتی از دل انقلاب فرهنگی و برای مبارزه با استکبار جهانی بودند.

 

تسخیر لانه جاسوسی با چه هدفی و چگونه رخ داد؟

ابتدا قرار بود تنها تجمعی در مقابل سفارت آمریکا صورت گیرد و هیچ بحثی از تسخیر سفارت نبود، اما حرکت خودجوش دانشجویی پیش آمد که عده‌ای می‌گفتند حرکتی هیجانی بود و از همین جا شکافی در نگرش اعضای انجمن اسلامی پدید آمد و نگاه اصولگرایی و اصلاح طلبی شکل گرفت.

 

شما در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی حضور داشتید یا تنها ماجرای آن را شنیدید؟

من به صورت فیزیکی در این حرکت حضور نداشتم، اما بعدها از ما دعوت شد در بازیابی اسناد معدوم شده رشته رشته، همکاری کنم. همکاری ما نیز به این صورت بود که در بخش فرهنگی این حرکت حضور داشتم و به چاپ پوستر در این زمینه می‌پرداختیم. علاوه بر این طراحی جلد نخستین شماره از این اسناد را بر عهده داشتم.

 

به عنوان سخن پایانی، درباره آرمی که در روزهای نخست تاسیس جهاد دانشگاهی طراحی کردید، کمی توضیح دهید.

آرمی که اکنون وجود دارد، از نمادهای چرخ دنده تشکیل شده است. آرمی که در آن روزها طراحی شده بود، از آرم جهاد سازندگی ایده گرفته بود. همانطور که می‌دانید آرم جهاد سازندگی یک خوشه گندم و یک داس است که ما در آرم جهاد دانشگاهی، با نمایی از سر در دانشگاه تهران، نمادی از دانشگاه و چرخ دنده به عنوان نمادی از صنعت را به آن افزودیم. البته بعدها به دلیل عدم فعالیت در بخش کشاورزی، بازنگری و اصلاح کردیم و نماد گندم را حذف کردیم و به جای آن طرح کتاب را به همراه آیه‌ای از قرآن کریم آوردیم.



 
تعداد بازدید: 4678


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.