نظریه تاریخ شفاهی (39)

نویسنده: لین آبرامز
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


نظریه تاریخ شفاهی-۳۹
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


از سوی دیگر، چیزی که در نگاه اول ممکن است به ملاقاتی بی‌ثمر شبیه باشد با تعامل خوب مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده و ایجاد رابطة صمیمی بین آن دو یقیناً مصاحبه‌ای مفید و مثمرثمر را رقم می‌زند. ما عموماً بر این باوریم که در صورت ایجاد رابطه‌ای خوب با مصاحبه‌شونده‌مان می‌توانیم مصاحبة ارزشمندی را از او بگیریم. باید هم چنین باشد زیرا رابطة بین فردیِ مطلوبِ طرفین غالباً موجب صراحت بیشتر و حتی زمینه‌ساز بیان مسائل محرمانه می‌شود. علت باور ما ناشی از فرهنگ غربی ماست که زمینه ایجاد ارتباط هدفمند و مثمرثمر را در همه موقعیت‌ها فراهم می‌سازد. میریام زوکاس(1) با عده‌ای از زنان دربارة موضوع دوستی مصاحبه کرد. وی در تحقیقاتش مصاحبه را نوعی شِبهِ دوستی(2) توصیف می‌نماید و می‌نویسد که در نگاه پاسخگویانش مصاحبه غالباً به مکالمة دوستانه شباهت داشت و «آنان اسراری را از زندگی‌شان تعریف می‌کردند که به قول خودشان فقط برای یک دوست نزدیک قابل بازگویی بود».(3) زوکاس به احساسات مبهمی که در چنین اوضاعی بر او مستولی شده بود، اعتراف می‌کند. از طرفی صراحت پاسخگویانش وی را معذب کرده بود زیرا تبادل اطلاعات در این نوع رابطه، برخلاف رویة دوستی‌های واقعی، به شکل دوطرفه صورت نمی‌گرفت؛ از طرف دیگر، این دقیقاً همان موقعیتی بود که وی آرزویش را داشت. به هر حال او خود یک زن بود و می‌دانست که در مصاحبه با زنان می‌توان «از تلاش طبیعی آنان در تشویق به برقراری ارتباط سود برد».(4)
همواره باید تکاپوی بیناذهنی در موقعیت مصاحبه را صادقانه قبول نمود. فراموش نکنیم که منبع اولیه یعنی همان مصاحبه را تصورات طرفین مصاحبه شکل می‌دهد. این امر در مصاحبة بلیی با اعضای فرقة کوکلوس کلان به وضوح قابل مشاهده است. گوش دادن به نوار مصاحبه‌ها یا خواندن واج‌نگاشت آنها کمک مؤثری است برای درک روابط بیناذهنیِ جاری در مسیر تولید محصول تاریخ شفاهی. ماحصل گفتگوی یک زن مصاحبه‌گر جوان با یک مرد مصاحبه‌شوندة مُسن عقلاً و منطقاً از نظر سبک و محتوا با ماحصل مصاحبة همان مرد با یک مرد مصاحبه‌گرِ مُسن تفاوت خواهد کرد. تحقیقات هیلاری یانگ(5) دربارة خصوصیات مردانة مردان اسکاتلندی در عصر کنونی، وی را بدین نتیجه رساند که هویت فاعلیِ او به عنوان یک زن جوان تحصیلکردة غیر سنتی چنان روی پاسخگویان بزرگ‌تر از او تأثیر گذاشت که خصوصیات تاریخی مردانه خود را در تطابق با تصور خود از او می‌ساختند.(6) وی تأئید می‌کند که مصاحبه‌شوندگانش او را تجسم «زنی معتقد به تغییر نقش‌های جنسیتی» می‌دیدند و بعضی از آن مردان در گفتگو می‌کوشیدند تا خاطرات‌شان از نقش‌های مردانه را به نحوی انشاء کنند که با مفاهیم و باورهای امروزی‌تر دربارة نقش‌های جنسیتی تطابق داشته باشد، به عبارت دیگر آنان در پاسخ‌هایی که به پرسش‌های جنسیتی یانگ می‌دادند بر نقش‌های جنسیتی صحه می‌گذاشتند و به نوعی اعتراف می‌کردند که از گفتمان «مرد جدید» آگاهی دارند.(7) البته بعضی‌ها هم او را در تصور خود نه یک فرصت بلکه تهدید تلقی می‌کردند. حتی یکی از فعالان سابق اتحادیه‌های کارگری از موضعی بالا و تحکم‌آمیز در مصاحبه حاضر شد زیرا اعتقاد داشت که زنی مثل او و کلاً زنانِ امروزی، مشاغل سنتیِ همکاران مرد او را به خطر انداخته‌اند. وقتی برای افتتاح سخن از او پرسید:«شنیدین که مردای گلاسکو این روزا خیلی رفتارای زنونه پیدا کردن»، روایت این مصاحبه‌شونده به سمت بحث دربارة تنزل موقعیت مرد سرسخت گلاسکو یا انگارة مردانگی رفت و عنوان نمود که زنانِ امروز با فراگیری مهارت‌های مردانه و حضور در مشاغل جدید و آزادی عملی که به واسطة مصرف قرص‌های ضد بارداری به دست آورده‌اند، موقعیت مردان را به شدت به خطر انداخته‌اند.(8) به اعتقاد یانگ، انجام مصاحبه با مردان توسط مردان قطعاً منجر به تولید روایت‌های خاطره‌آمیز متفاوتی می‌شد، اما آن نوع اقراری که او از این مردان گرفت وجه مهمی از هویت مردانه را در عصر تغییر روابط جنسیتی و در بحبوحة کاهش قدرت اقتصاد صنعتی سنتی انگلستان به نمایش گذاشت.
تا بدینجا بنا را بر این گذاشته‌ایم که مصاحبه، تک به تک صورت می‌گیرد و البته اکثر آنها نیز به همین شکل انجام می‌شوند. اما در حین مصاحبه با دو نفر یا جمعی از مردم، دینامیک بیناذهنیِ طرفین به صورت‌های مختلفی تحقق می‌یابد. پژوهشگران خیلی به ندرت مصاحبه‌های گروهی برگزار می‌کنند زیرا واج‌نویسیِ بیش از یک صدا عملاً کار دشواری است؛ ضمن آنکه موجب برملا شدن مسائل خصوصی افراد شده و همین امر اخلاقاً مشکل‌ساز می‌شود. با وجودی که مصاحبة همزمان با دو یا چند نفر مزیت‌های فراوانی دارد که یکی از آنها استخراج خاطرات مشترک از ذهن و حافظه افراد می‌باشد، مع‌ذلک قدرت روایت گروهی ممکن است خاطرات متفاوت یا ضدِ خاطرات(9) را ساکت نماید.(10) از آن گذشته، پژوهشگرانی که به طور غیر منتظره با فرد دیگری-معمولاً همسر- در محل مصاحبه رو به رو شده‌اند، اتفاقات جالبی را شاهد بوده‌اند. حضور همسران باعث می‌شود که صراحت آنها کم شود و در ارائه پاسخ‌های‌شان محتاطانه‌تر عمل کنند. دوم اینکه، هدایت بحث به سمت موضوعات جنسیتی (مانند تربیت فرزند، یا کارهای خانه)، موجب می‌شود تا پاسخگویان به نقش‌های جنسیتیِ تعریف‌شده توسط اجتماع تن بدهند. مصاحبه‌های سارا کانینگهام برلی(11) با چند زن و شوهر دربارة آداب رفتاری و خصوصیات پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در خانواده مشخص کرد که مادربزرگ‌ها بیش از پدربزرگ‌ها حرف می‌زنند، در حالی که پدربزرگ‌ها تا زمانی که موضوعی به انتخاب خودشان به میان نمی‌آمد علاقه‌ای به حرف زدن نشان نمی‌دادند و در قیاس با مادربزرگ‌ها به راحتی نمی‌توانستند پاسخ پرسش‌های اساسی را بدهند. نویسنده بدین نتیجه رسید که آنان در واقع به انگاره‌های متداول جنسیتی دربارة نقش‌های مذکر و مؤنث پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها واکنش نشان می‌دادند و سؤالات مصاحبه‌گر نیز بر مبنای همین انگاره‌ها مطرح می‌شد.(12)


1 -Miriam Zukas
2 -quasi-friendship
3 -M. Zukas, ‘Friendship as Oral History: A Feminist Psychologist’s View’, Oral History, 21 (2) (1993): 73-9; here p. 78.
4 -Zukas, ‘Friendship’, p. 78. See also J. Finch, ‘It’s Great to Have Someone to Talk To: The Ethics and Politics of Interviewing Women’, in C. Bell and H. Roberts (eds), Social Researching: Politics, Problems, Practice (London, 1984); and J. Duncombe and J. Jessop, ‘“Doing Rapport” and the Ethics of “Faking Friendship”’, in M. Mauthner et al. (eds), Ethics in Qualitative Research (London, 2002), pp. 107-22.
5 - Hilary Young
6 -H. Young, ‘Hard Man, New Man: Re/Composing Masculinities in Glasgow, c. 1950-2000”, Oral History, 35 (1) (2007): 71-81.
7 -Young, ‘Hard Man, New Man’, p. 73.
8 -Young, ‘Hard Man, New Man’, pp. 77-8.
9 -counter-memory
10 -See G. Smith, ‘Beyond Individual/Collective Memory: Women’s Trans-active Memories of Food, Family and Conflict’, Oral History, 35 (2) (2007): 77-90.
11 -Sarah Cunningham-Burley
12 -S. Cunningham-Burley, ‘ “We Do not Talk About It…” Issues of Gender and Method in the Portrayal of Grandfatherhood’, Sociology, 18 (1984): 325-38. I am grateful to Yvonne McFadden for her insights into this kind of scenario.



 
تعداد بازدید: 3174


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»