نظریه تاریخ شفاهی (8)

نویسنده: لین آبرامز | مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


نظریه تاریخ شفاهی-۸
نویسنده: لین آبرامز
Lynn Abrams
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی


 مصاحبه
تعجب نکنید اگر بگویم که در نظریة تاریخ شفاهی غالباً اصل مصاحبه مغفول می‌مانَد. «اوکلی» (1)  در جملة ماندگاری گفته است:«مصاحبه‌گری تقریباً شبیه ازدواج است: همه می‌دانند چیست، خیلی‌ها به سراغش می‌روند، ولی در این هندوانة دربسته، دنیایی از رمز و راز نیز نهفته است.»(2) برای مورخان شفاهی خیلی زور دارد که تعداد مصاحبه‌های انجام‌شده‌شان را با جزئیات بیان کنند، اما سرشت آن مصاحبه‌ها (خواه رسمی یا غیر رسمی، با پرسشنامه یا بدون پرسشنامه و از این قبیل) و بخش عمدة اتفاقاتی که عملاً در مصاحبه رخ می‌دهند در جایی ثبت نمی‌شوند. اتفاقات و ماجراهای فراوانی پیش از مصاحبه بین دو طرفِ مصاحبه رخ می‌دهدکه نه دقیقاً در جایی بیان می‌شوند و نه در متن پیاده‌شدة آن انعکاس می‌یابند، اما کمتر مورخی را می‌توان یافت که تجربیات خود از مصاحبه را صاف و پوست‌کنده بنویسد. مصاحبه در ذات خود نوعی فعل ارتباطی در بطن رویة عملی ماست، که از نظر مبنایی با اغلبِ مواجهاتی که مورخان با منابع تاریخی دارند، تفاوت می‌کند. تجربة رایجِ نشستن در مرکز اسناد و شخم زدن اسناد اولیه کجا و مشارکت با یک شخص زنده در تولید منبع خودش کجا. همه می‌دانیم که ایجاد صمیمیت با مصاحبه‌شونده در این زمینه به نتیجة کاملاً متفاوتی منجر می‌شود و متقابلاً رابطة شخصیِ ضعیف و عدم همدلی با وی مسیر را به سوی پرتگاه سقوط می‌کشاند. کاربرد فوت و فن مصاحبه در بسترهای مختلف در سراسر دنیا به ما ثابت کرده است که برخلاف تلقی ما از پویایی مصاحبه در کشورهای توسعه‌یافتة غربی به هیچ وجه نباید انتظار داشت که این فنون در بسترهای فرهنگی سایر کشورها نیز جواب بدهند.(3) لذا مصاحبه فی‌نفسه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نیست؛ بلکه یک رویداد ارتباطی در آن شکل می‌گیرد و به همین علت نیز باید در نظریه‌پردازی به آن پرداخته شود.
مورخان شفاهی پذیرفته‌اند که مصاحبه بر پایة مشارکت و تعامل شکل می‌گیرد، از این رو در سال‌های اخیر بحث «رابطة مصاحبه‌ای»(4) بار دیگر به کانون توجهات بازگشته است. مصاحبه، دو نفر یعنی دو جهان‌بینی یا ذهنیت را که با هم تصادم می‌کنند، در مقابل هم می‌نشانَد. این تصادم در اَشکال گوناگونی ظاهر می‌شود مانند صمیمیت شدید،(5)  احترام متقابل، حالت دفاعی محتاطانه یا عدم تفاهم شدید و بیگانگی. این تغییر مفهومی باعث شده است تا ذهنیاتِ درگیر در بستر مصاحبه یا، به بیان ساده‌تر، هویت‌هایی که هر از یک طرفین برای خود تعریف می‌کنند، مورد توجه قرار بگیرد و عناصری مانند طبقة اجتماعی، جنسیت، سن، قومیت و دیگر متغیرهای مؤثر بر چنین رابطه‌ای نیز مهم تلقی شوند زیرا عناصر مذکور قطعاً بر داستان روایت‌شده از زبان راوی تأثیر می‌گذارند.(6) آلِساندرو پورتِلی مصاحبه را «مبادله‌ای عمیق»(7)  توصیف می‌کند که در سطوح مختلفی اتفاق می‌افتد(8) و معمولاً یک جلسة پرسش و پاسخ نیست بلکه مشتمل بر داد و ستد، مشارکت و غالباً همکاری است که در بستر آن اطلاعات رد و بدل می‌شود و خاطراتی از زندگی راوی به یادش می‌آید و حقایق و احساساتی برملا می‌شوند. ما نیز با عنایت به پیچیدگیِ مستتر در بستر یا متن وقوع مصاحبه قطعاً خود را نسبت به اندیشه در باب فرایند مولد منابع تاریخ شفاهی‌مان متعهد می‌دانیم.
دانیل جیمز در زمرة اندک مورخانی است که از منظر یک مصاحبه‌گر دربارة تجربیات دشوار خود در متن یک جامعة کارگری آرژانتینی مطالب صریحی نوشته است. وی می‌گوید مصاحبه‌شونده‌ای ناسازگار که به هیچ وجه آمادگی پذیرش انجام مصاحبه در چارچوب شروط او را نداشت، اعتماد افراطی او به مهارت‌های مصاحبه‌ای‌اش را شدیداً با چالش مواجه ساخت. جیمز اذعان می‌دارد که «دست و پایش را گم کرده» و صبرش لبریز شده بود، تحمل اعتقادات مصاحبه‌شونده را در خود نمی‌دید، سرمای کشندة آن روز و خانه‌ای کم‌نور و دلگیر شرایط محیطی نامناسبی پدیده آورده بود که به مصاحبة مطلوب او ختم نشد، و در سراسر گفتگو با راوی‌اش احساس می‌کرد «مزاحم معاشقه مرد با همسرش شده است.»(9) وی می‌گوید:«احساس می‌کردم مثل چشم‌چران‌ها شده‌ام و از این بابت به شدت معذب بودم. البته مرد متوجه شرایط من شد و مصاحبه به اتمام رسید.»(10) جیمز در بازاندیشی اتفاق مذکور مواجهه‌اش را توجیه کرد و به این نتیجه رسید که تجربه مطلوبی از آن حاصل نکرده است زیرا نتوانسته بود با اعتقادات سیاسی این مرد آرژانتینی-«طرفداران دست راستی نظام پرونیستی با گرایش‌های مذهبی شدید- کنار بیاید؛ اما مهم‌تر از همه این بود که فهمید در مصاحبه با چنین کسانی نباید از یک دستور کار آکادمیک پیروی کند.(11) جیمز در جستجو برای تحصیل «اطلاعات تاریخی» دچار نوعی «تمایل به مداخلة تهاجمی» شده بود که نهایتاً رابطه‌اش با راوی را ضایع کرد.(12)  
البته وقتی که راوی از عهدة برآورده ساختن انتظارات ما برنمی‌آید احتمال توجه ما به دینامیک مصاحبه بسیار بیشتر از وقتی است که مواجهة ما با او بدون تنش و به راحتی پیش می‌رود. با این وجود، هر دو سناریو مسائل مخصوص به خود را پدید می‌آورند. مصاحبه‌ای که طرف‌هایش با هم کنار می‌آیند، چیزی را از یکدیگر پنهان نمی‌سازند، تنقلات‌شان را می‌خورند و با خاطره‌ای خوش از هم جدا می‌شوند حرف و حدیث چندانی هم پشت سرش به وجود نمی‌آید اما دست کم باید بدانیم که پاسخگویانِ چنین مصاحبه‌هایی انتظارات ما را برآورده می‌سازند، نقش خود را بلدند و بعضی وقت‌ها هم منتهای سعی خود را می‌کنند تا خواسته‌ها و نیازهای پژوهشگر را برآورده کنند که جای قدردانی دارد. به مصاحبه‌ای که روایت منسجم، یکدست و روانی بیافریند و بتواند بین اطلاعات و اندیشه توازن ایجاد کند، مصاحبة «موفق» می‌گویند. این چنین مصاحبه‌ای محصول ارزش‌های مشترکِ دو طرف (مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده)، صمیمیت، و تمایل مصاحبه‌گر به اجتناب از اصوات و اداهای غیر ضروری و باز گذاشتن دست مصاحبه‌شونده در شکل دادن به روایت است. ضعف رابطة مصاحبه‌ای، عدم همدلی با راوی یا صمیمیت با او، و فقدان مفاهمه بین طرفین رویداد نهایتاً مصاحبه‌ای «ناموفق» را رقم می‌زند یعنی روایتی نامنسجم که راوی به ارائة پاسخ‌های کوتاه یا واقعیت‌بنیاد اما عاری از روشنگری و تعمق اکتفا نموده است. قبول داریم که تعریف ما از موفقیت و عدم توفیق در مصاحبه بر مبنای نظام ارزشی ما ارائه شده است، اما خیلی‌ها هم با ما موافقند که رابطة مصاحبه‌ای (به موازات مقدمه‌چینی مطلوب) شاه‌کلید دریافت پاسخ‌های روایی از مصاحبه‌شونده است. در واقع، تمام مصاحبه‌ها ناگزیر از تحلیل هستند، و همه رویکردهای تفسیریِ توصیف‌شده در این کتاب به نوعی بر رابطة مصاحبه‌ای تأکید می‌کنند.

 




1 -Oakley
2 -A. Oakley ‘Interviewing Women: A Contradiction in Terms’, in H. Roberts (ed.), Doing Feminist Research (London, 1981), pp. 30-61; here. 31.
3 -See the collection of articles on interviewing for a taste of this research in R. Perks and A. Thompson (eds), The Oral History Reader, 2nd edn (London, 2006). All subsequent references to this book are to this edition unless stated otherwise. 
4 -interview relationship
5 -deep rapport
6 -For an excellent overview of these issues see V.R. Yow, Recording Oral History: A Guide for the Humanities and Social Sciences (2nd edn, Walnut Creek, Calif., 2005), pp. 157-87.
7 -deep exchange
8 -A. Portelli, ‘Deep Exchange’, in A. Portelli, The Battle of Valle Giulia: Oral History and the Art of Dialogue (Madison, Wisc., 1997), pp. 72-8.
9 -James, Dona Maria’s Story, p. 132.
10 -James, Dona Maria’s Story, p. 132.
11 -James, Dona Maria’s Story, p. 133.
12 -James, Dona Maria’s Story, p. 135.



 
تعداد بازدید: 3247


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»