راه اندازی بسیج در کازرون

مصطفی بخرد


گردآوري:

اشاره: کازرون از پیش از پیروزی انقلاب تاکنون جزو شهرهای فعال در عرصه‌های مختلف بوده است. یکی از این عرصه‌ها راه اندازی بسیج مستضعفین و اعزام نیرو به جبهه های جنگ و تقدیم 1100 شهید بوده است. به همین دلیل و به لحاظ سالروز تشکیل بسیج مستضعفین از "مصطفی بخرد" که اولین فرمانده‌ی بسیج در شهرستان بود، خواستیم تا خاطرات خود را از راه‌اندازی این نهاد پویا بیان کنند. آنچه در ادامه می‌خوانید متنی است که توسط ایشان نگاشته شده است:
 
با شکل گیری انقلاب  وگسترش فرهنگ دینی در اقشار مختلف جامعه ایران زمینه برای بسط وحدت وهمدلی فراهم گردید . با اوج گیری انقلاب جلوه های جدیدی از این فرهنگ به ظهور رسید و آن گذشت وایثار  وشهادت طلبی و از خود گذشتگی بود . دامنه این جلوه ها سرا سر کشور را در نوردیده ، این فرهنگ ، ملت ایران  را به امت واحده ای تبدیل کرد  که درهمه ی  صحنه ها حرکتی مشابه را ، بدون هماهنگی قبلی از خود به ظهور میرساندند .
مردم کازرون در همراهی خود با این فرهنگ نه تنها از دیگران عقب نماندند ، بلکه در بسیاری از موارد  نقش پیشتاز نیز داشتند . شکل گیری بسیج نیز یکی از این موارد است . زمانی  که در آذر 1358 حضرت امام خمینی (ره ) فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی بسیج را صادر فرمودند ، در کشور نهادی به همین نام تشکیل شد ؛ چون قبل از آن نیز حضرت امام (ره) از حزب جهانی مستضعفین سخن به میان آورده بودند ، نام آن نهاد را بسیج مستضعفین نهادند  و حجت الاسلام مجد بعنوان مسؤل آن ، شروع به ایجاد  شعبه در شهرستانها  نمود .  
 
کازرون یکی از شهرستانهای پیشتاز در تشکیل بسیج مستضعفین بود چرا که از روزهای اول پیروزی انقلاب در این شهرستان انجمن اسلامی دانش آموزان تشکیل شده بود و شاخه نظامی داشت . شاخه نظامی انجمن در مواقع لزوم به کمک ارتش و یا شهربانی می شتافت و به همین خاطر بود که زمانی که سپاه پاسداران تشکیل شد ، مسؤل انجمن ازاعضاء اصلی شورای فرماندهی آن شد ، لذا این امر موجب گردید که در تشکیل  نهاد نوپای بسیج مستضعفین از مسوول انجمن اسلامی دانش آموزان به عنوان مسؤل این نهاد دعوت شود و بسیج مستضعفین در شهرستان شروع بکار نماید . با واگذاری مهمانسرای جهانگردی به سپاه پاسداران ساختمان پیشآهنگی که سپاه در آن مستقر بود به بسیج مستضعفین واگذار شد  و این نهاد مقدس در آن ساختمان کار خود را آغاز کرد.
 

 
 کمتر ازهشت ماه از تشکیل این نهاد نگذشته بود که جنگ آغاز شد و بسیج شهرستان به یکی از فعال ترین مراکز برای پاسخ گویی به عطش آمادگی برای دفاع و اعزام به جبهه تبدیل شد . در آن زمان در تهران ، ارتش پشتیبانی بسیج مستضعفین را به عهده داشت . باگسترش جنگ واحساس نیاز به بسیج ، سپاه پاسداران اقدام به فعال کردن معاونت بسیج در این نهاد نمود .
 
 در همین هنگام بحث تعیین متولی ، برای بسیج در مجلس مطرح شد و سپاه پاسداران ، ارتش جمهوری اسلامی ایران و کمیته انقلاب اسلامی  هر یک متقاضی تأسیس ومدیریت این نهاد بودند که مجلس پس از بحث وتبادل نظر اداره بسیج را به سپاه پاسداران واگذار کرد . از علل اصلی این تصمیم  از جانب مجلس می توان به تشابه فرهنگی سپاه و بسیج اشاره کرد . اگر چه  شرایط جنگ ، فعالیت گروهکها، انحرافات رئیس جمهور بنی صدر و ده ها عامل دیگر را نیز  می توان مؤثر دانست که با تصویب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجلس و واگذاری اداره بسیج به سپاه پاسداران کر به دریا وصل شد و ازخطر طاهر نماندن نجات یافت و بلکه مطهر شد (سپاه به بسیج که دریاست متصل شده و مطهر گردید. )
 
مسؤل بسیج تازه تأسیس کازرون که قبل از شروع جنگ تحمیلی آموزش نظامی نیروهای بسیجی را آغاز کرده بود ، با آعاز جنگ باید خود را برای آموزش ویژه ، مسلح کردن و اعزام نیرو به جبهه ها آماده میکردو لذا برای تأمین سلاح بمنظور اعزام نیروهای داوطلب ، هر اقدام ممکنی را انجام داد ولی نتیجه ای نگرفت .
 
 او به ارتش ، ژاندارمری وحتی سپاه پاسداران هم مراجعه کرد ، بعد از آن به سپاه وبسیج استان ، تا اینکه در نهایت به تهران و ستاد مشترک ارتش رفته و با اعلام آمادگی  برای اعزام نیرو ، درخواست خود را بیان کرد . با اینکه بیش از سه هفته از آغاز جنگ می گذشت ، تا کنون چنین درخواستی در ستاد مشترک ارتش  مطرح نشده بود ، بنا بر این موضوع در جلسه ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی مطرح و مقرر شد که مقداری ازسلاحهای خارج از رده ارتش در اختیار بسیج کازرون و تهران  قرار گیرد .
 
مسؤل بسیج کازرون با گرفتن حواله سلاحهای ومهمات مربوط به خود که شامل برنو ، ام یک، تیربار برنو ، تیربار ام یک، تفنگ 57 میلیمتری ، بازوکا ، خمپاره 60 که تعداد آنها محدود بود (برنو و ام یک  هر یک کمتر از یکصد قبضه ومابقی کمتر از بیست قبضه) با سه برابر بار مبنا مهمات ، کامیونی کرایه کرده وبا مراجعه به مراکز مختلف  نظامی آنها را قلم به قلم تحویل گرفت و به شهرستان بر گشت و سپس اقدام به تجهیز نیرو واعزام نمود ، درحالی که کمتر از یک ماه از جنگ گذشته بود.



 
تعداد بازدید: 6631


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.