«شیخ مصطفی رهنما» درگذشت



حجت‌الاسلام شیخ مصطفی رهنما، از مبارزان دهه‌های 1330 به بعد و حامیان حقوق مردم فلسطین صبح هفتم مهر 1392 درگذشت.

بیست‌ونهمین اثر از سلسله کتاب‌های خاطرات دفتر ادبیات انقلاب اسلامی «خ‍اطرات‌ ش‍ی‍خ‌ م‍ص‍طف‍ی‌ ره‍ن‍م‍ا ب‍ه‌ ض‍م‍ی‍م‍ه‌ ی‍ادداش‍ت‍‌ه‍ای‌ س‍ال‌ ۱۳۳2» نام دارد که تاکنون در دو نوبت و سال‌های 1384 و 1387 از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

روزنامه ایران هم در آخرین روزهای شهریور ماه 92 خبر داد که حجت‌الاسلام شیخ مصطفی رهنما، از مبارزان دهه‌های 30 و 40 در بستر بیماری به سر می‌برد. وی که متاسفانه به توموری بدخیم دچار شده، نتوانست به دعوت ایران برای انجام گفت‌وگو پاسخ مثبت دهد.


گزارش روزنامه ایران این گونه ادامه پیدا کرده است: «حجت الاسلام شیخ مصطفی رهنما از خاندانی روحانی و مبارز برخاسته است که با حمایت مرحوم آیت الله کاشانی در دهه 30، نخستین تشکل حمایت از حقوق مردم فلسطین در مقابل غاصبان صهیونیستی در ایران را به نام جمعیت مسلم آزاد تاسیس و فعال کرد.

این پیر مجاهد که متولد اسفندماه 1304 در کرمانشاه است، تحصیلات دینی خود را در قم و نجف گذرانده و شاگرد بزرگوارانی چون مرحوم علامه شیخ محمدحسین آل کاشف الغطاء بوده است؛ کسی که در سال 1350 در کنگره جهانی اسلام در بیت المقدس گفت: «اختلاف و جدایی از خصلت‌هایی است که در درون ما ریشه دوانده و ما را بیچاره ساخته است. اختلاف اندیشه و آزادی فکر از ویژگی‌های انسان است... اما مصیبت این است که اختلاف نظر به دشمنی بگراید... هر ملتی با سه چیز می تواند قیام کند: مردم توانا، اندیشه درست و کوشش دائم.»
  
در احوالات این روحانی مبارز آورده شده است: «شیخ مصطفی رهنما در طول دوران طولانی مبارزات خود غالباً با جمع محدودی از همفکرانش فعالیت می‌کرد و محوریت آنان را برعهده داشت. رهنما را می‌توان مبارزی مستقل و تا حدودی تکرو تلقی کرد که هر چند با تشکیل «جمعیت مسلم آزاد» در سال 1330 و نشر ارگان آن یعنی مجله «حیات مسلمین» سعی کرد تشکیلاتی عمل کند، اما از آنجایی که تعدادی انگشت شمار از افراد، جذب جمعیت مذکور شدند ناچار او به تنهایی این راه را ادامه داد. تردیدی نیست که دغدغه‌های اصلی وی در این حرکت «مذهب» و «دینداری» بود.»


کتاب‌ها و مقالات متعددی درباره فلسطین و مباحث جهان اسلام از این روحانی مبارز برجای مانده است، از جمله این کتاب‌ها «آمار مسلمین جهان» و «راه رشد: شرح و حاشیه رساله عملیه مرحوم شیخ شوشتری» را می‌توان نام برد. گزارش‌های موجود، حاکی از آن است که جلد نخست «آمار مسلمین جهان» درباره مسلمین آسیا و آفریقا نوشته شده بود که پس از چاپ، از سوی ساواک ضبط شد و از بین رفت. جلد دوم نیز درباره مسلمین اروپا، امریکا و اقیانوسیه بود که چاپ و منتشر نشد.

محمد جمال رهنما، فرزند شیخ رهنما درباره این کتاب گفت: هم اکنون نسخه ای از کتاب «آمار مسلمین جهان» پیدا شده است که در کتابخانه مرکز مطالعات فلسطین، وابسته به نهاد ریاست جمهوری نگهداری می‌شود.

وی همچنین بیان کرد: رئیس کتابخانه این مرکز کپی از نسخه اصلی را تهیه کرده و آن را در اختیار خانواده رهنما قرار داده است.

کتاب «راه رشد: شرح و حاشیه رساله عملیه مرحوم شیخ شوشتری» وی نیز درباره «احکام اصول دین اسلام» بود و جزو جرایم این پیر مجاهد در زمان رژیم شاهنشاهی محسوب می‌شد.
  
همچنین وی مقالات قابل تاملی نگاشته که ازجمله این مقالات «یک مرد، یک زن» و همچنین «حجاب و شراب در ادیان» را می‌توان نام برد. مقاله دیگری هم درباره ملی شدن «کانال سوئز» نوشت که به دستگیری وی انجامید.
  
محمدجمال رهنما درباره شخصیت مبارز پدرش اظهارکرد: وی 21 بار دستگیر شده و بیش از پنج سال از زندگی خود را در حبس و تبعید گذرانده است. شیخ رهنما در یکی از مصاحبه های خود گفته است: «در زندان قزل قلعه با شهید مطهری هم زندان بودم و یادم هست که افسرها به شدت از او حساب می بردند؛ همچنین مدتی را هم با دکتر علی شریعتی و پدر بزرگوار ایشان در زندان گذراندم. به خاطر نوشتن مقاله «ملی شدن کانال سوئز» مدتی تحت تعقیب بودم که حتی سفیر سوریه در ایران به من پیشنهاد داد مرا از ایران خارج کند که نپذیرفتم و به بابل رفتم و نهایتاً از طریق شهربانی دستگیر شدم. آنجا بازجوی من می‌خواست اعتراف کنم که با سفارت شوروی در ارتباط هستم تا بتوانند من را به عنوان جاسوس اعدام کنند و چون اعترافی در این مورد نکردم به شدت مرا مورد شکنجه قرار دادند. یادم هست کسی که شکنجه‌ام می‌کرد مرد تنومندی بود که با چوب بزرگی بین کتف‌هایم می‌زد یا به طور متوالی محکم بر سرم می‌کوبید و طوری با شدت این کار را انجام می‌داد که به او گفتم به خودت رحم کن ببین چه عرقی کردی؟! یا اینکه نور زیاد و صداهای بلندی برای مدت زمان طولانی برای من ایجاد می‌کردند یا مانع خوابیدن من می‌شدند. در اثر تحمل این شکنجه‌ها دچار عارضه‌های بدنی شدم، به طوری که دکترها تشخیص دادند در مغزم آب جمع شده است.»

شیخ مصطفی رهنما در یکی از مصاحبه‌های خود چنین آرزویش را بر زبان می‌آورد: «اولین آرزوی من آزادی فلسطین و قدس شریف است، دومین آرزوی من این است که مردم ایران در سختی نباشند. امیدوارم دولت فعلی و دولت‌های آتی با پرهیز از حاشیه‌ها بکوشند تا اهداف امام(ره) و مقام معظم رهبری در ایران پیاده شود و سوم اینکه وضع دنیا بهبود پیدا کند و این نباید موکول به ظهور امام زمان(عج) شود، چون این امری قطعی است اما زمانش مشخص نیست.»



 
تعداد بازدید: 3811


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»