تمدید مهلت فراخوان مقاله هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی (11بهمن 1390)



نظر به استقبال و درخواست تعداد زیادی از پژوهشگران و صاحب‌نظران، برای ارسال مقاله به هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی؛ شورای سیاست‌گزاری نشست، مهلت دریافت چکیده مقاله را تا 20 آذر1390 و اصل مقاله را تا 20 دی1390 تمدید نمود.
لازم به ذکر است هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی با عنوان: « تدوین در تاریخ شفاهی»، در ادامه سلسله نشستها و کارگاههای تخصصی انجمن تاریخ شفاهی ایران، توسط کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در 11بهمن 1390 برگزار خواهد شد. انجمن تاریخ شفاهی ایران؛ گروه تاریخ دانشگاه اصفهان؛ حوزه هنری؛ سازمان اسناد و کتابخانة ملی جمهوری اسلامی ایران؛ سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ همکاران و همراهان این دوره از نشست هستند.
هدف از برگزاری این همایش، دانش افزائی در حوزة تاریخ شفاهی و همکاری هر چه بیشتر مراکر فعال و پزوهشگران این حوزه است.
·        محور اصلی نشست: « تدوین در تاریخ شفاهی»
·        زیر محورها:
1-    ویرایش به معنای اعم و اخص (پیاده سازی، ویرایش،‌ ساختار، زبان متن و ...)
2-    برآیندها و کاربری (توجه به خروجی‌ها و نظرداشت موازی بودن منابع تاریخ شفاهی)
3-    نقد (بررسی موردی)
 
از همة علاقه‌مندان به مسائل «تاریخ شفاهی» به ویژه استادان و پژوهشگران، برای شرکت و ارائه مقاله، دعوت به عمل می‌آید تا مقاله‌های خود را حول محورهای پیشنهادی نشست ارسال نمایند. شایان توجه اینکه سایر محور های ذکر نشده اما مرتبط با تاریخ شفاهی نیز قابل بررسی است.

نکات:
ـ آخرین مهلت ارسال چکیده (تمدید شده): 20/9/1390
ـ آخرین مهلت ارسال اصل مقاله (تمدید شده): 20/10/1390
ـ چکیده‌‌ها و اصل مقاله‌ها در قالب فایل word به پست الکترونیکی neshaste7@yahoo.com ارسال گردد.
 ـ مشخصات نویسنده/نویسندگان، وضعیت شغلی/سمت، پست الکترونیکی و شمارة تلفن، همراه چکیده ارسال شود.


نشانی دبیرخانة نشست: تهران ـ میدان بهارستان، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تلفن33125515-021

 
دبیرخانه هفتمین نشست تخصصی تاریخ شفاهی



 
تعداد بازدید: 3136


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 98

آن روز صبح که از سنگر بیرون آمدم جنازه آن افسر و گروهبان راکه به خاطر نماز خواندن گزارش کرده بودند دیدم: ستوان یکم عبدالرضا و گروهبان حسن. این گروهبان خبرچین بود که خبرها را به ستوان عبدالرضا می‌داد. من واقعه آن شب را نتوانستم برای کسی بیان کنم. خیلی دلم می‌خواست به آن پاسدار موتورسوار بگویم ولی فارسی نمی‌دانستم. متأسفانه نام آن پاسدار را نمی‌دانم اما می‌توانم هر دو پاسدار را از صورتشان بشناسم. آنها واقعاً انسان بودند. برای همین رفتار آنها خیلی به دلم نشست.