فرصت زیادی برای گردآوری تاریخ شفاهی جنگ نداریم



مسئول مرکز ملی اسناد و کتابخانه دفاع‌مقدس معتقد است اسناد و داشته‌های موجود از دوران جنگ تحمیلی بخش نازلی از واقعیت‌های آن دوران را منعکس می‌کند.

سرهنگ پاسدار کاظم فرامرزی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایران(ایسنا)، با بیان اینکه در زمینه دوران دفاع مقدس فقر اسنادی داریم،اظهار کرد: جنگ به ما تحمیل شد و ما برای خیلی از کارها از جمله ثبت وقایع آن آمادگی نداشتیم و امروز با فقر اسنادی در این خصوص مواجهیم.

وی افزود: بخش قابل توجهی از اسنادی نیز که در سازمان‌های نظامی ما جمع‌آوری شده است بیشتر وجوه نظامی و سیاسی جنگ را منعکس می‌کند.

سرهنگ فرامرزی ادامه داد: در راستای ثبت اسناد جنگ،یک نقطه امید بوجود آمده و آن، فرهنگ شفاهی است. در واقع اگر گفت‌وگوهای هدفمند و هوشمندانه‌ای با افراد مطلع و شاهد در صحنه جنگ داشته باشیم این گفت‌وگوها می‌تواند نوعی از سند محسوب شود و برای تاریخ نگاری جنگ مورد استفاده قرار گیرد.

فرامرزی یادآور شد: در زمینه تاریخ شفاهی خلاء آموزشی داشتیم که با برگزاری کارگاه‌های آموزشی در استان‌ها سعی داریم نیاز آموزشی افراد فعال در این زمینه را برطرف کنیم.

وی از تاریخ شفاهی به عنوان مصالح و منبع لازم برای تدوین درست و دقیق تاریخ جامع دفاع مقدس نام برد و با بیان اینکه در این زمینه با محدودیت زمانی مواجهیم،گفت: عنصر اصلی در تاریخ شفاهی مصاحبه شونده است و به تعبیر دیگر،این افراد منابع اطلاعاتی ما در تاریخ نگاری جنگ هستند که عمر این عزیزان هم محدود است؛ بنابراین فرصت زیادی برای گردآوری تاریخ شفاهی جنگ نداریم.

سرهنگ فرامرزی با بیان اینکه در گذشته در زمینه جمع‌آوری تاریخ شفاهی جنگ خوب عمل نکرده‌ایم، گفت: شاید دلیل این امر این بوده که اشراف کاملی به تاریخ شفاهی نداشته‌ایم. طی این سالها گفت‌وگوهای زیادی شکل گرفته است که از منظر صاحب‌نظران بخش قابل توجهی از آنها از نگاه تاریخ نگاری قابل استفاده نیست. به تعبیر دیگر فعالیت‌های زیادی صورت گرفته که یا در راستای تاریخ شفاهی نبوده و یا به نام تاریخ شفاهی بوده، ولی تاریخ شفاهی نیست.



 
تعداد بازدید: 3448


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»