کارگاه های مهارت‌ مصاحبه در شیراز برپا می شود



یک مصاحبه آن هم با موضوع بررسی تغییر و تحولات تاریخی، رویداد ها و وقایع تاریخی اگر بخواهیم پر بار جلوه کند، بستگی به هنر مصاحبه‌گر دارد که به تمامی فنون و مهارت‌های مصاحبه آگاهی داشته باشد. میزان شناخت مصاحبه‌گر از رویدادها، تسلط او بر سئوالات، صبر و حوصله در شنیدن توضیحات مصاحبه شونده، شاهد مثل خواستن، پرهیز از جدال، پرهیز از کاربرد واژه‌ها یا طرح موضوعاتی که سبب ناخشنودی مصاحبه‌گر می‌شود، فرصت‌شناسی و طرح به موقع سؤالات، هنرمندی در نوع ارائه پرسشها و نکات حساسیت‌زا، تلاش برای حفظ صمیمیت در فضای مصاحبه، تعقیب دقیق اجزاء موضوعات مورد بحث، برخورداری از وقت نامحدود، احترام به سلیقه مصاحبه‌شونده در ویرایش مصاحبه و متقابلاً ضمیمه کردن سؤالات جدید در نقاط مناسب مصاحبه با هدف روشنتر شدن مقصود، از مهم‌ترین موضوعاتی هستند که درغنا بخشیدن به یک مصاحبه جامع و کامل به ویژه مصاحبه‌هایی که با محوریت تاریخ شفاهی گردآوری می‌شوند از ضرورت‌های اساسی کار است.
با توجه به اینکه به عمر 30 سالگی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نزدیک می‌شویم، بسیاری از سازمان‌ها و نهاد‌ها کشور که در طول 8 سال دفاع‌مقدس نقش به سزایی داشتند، تاریخ شفاهی وقایع جنگ را از زبان شاهدان عینی و حقیقی وقایع به ثبت و ضبط رساندند. از طرفی بسیاری استان های کشور از پیامد‌ها و قایع جنگ تحمیلی بی نصیب نبودند، به همین منظور در صدد آن برآمده‌اند که تاریخ شفاهی دفاع‌مقدس استان‌شان را ثبت و ضبط کنند. برای شروع این کار یکی از ضرورت‌های اولیه را باید تربیت نیروی‌های علاقه‌مند، جوان و کارامد به ثبت و ضبط تاریخ شفاهی باشد.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس استان فارس نیز به منظور تدوین تاریخ شفاهی این استان در دوران دفاع‌مقدس به زودی کارگاه‌ آموزشی مهارت‌های مصاحبه‌گری را با حضور «اکبر صحرایی، نویسنده دفاع‌مقدس» به عنوان کارشناس این جلسات برگزار کند. در این کارگاه‌ها علاقه‌مندان برحسب تحصیلات و تجارب عملیاتی که از قبل داشتند حضور پیدا می‌کنند تا با استفاده از فنون مصاحبه بتوانند خاطرات رزمندگان و خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی را جمع‌آوری کنند.

خبرنگار: فاطمه نوروند



 
تعداد بازدید: 3244


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»