تاریخ شفاهی جنگ تحمیلی در ادامه مجموعه «گام به گام با انقلاب»



برای اینکه کج اندیشان روش‌ها و مقاصد خود را به ما تحمیل نکنند، باید سررشته کارها را خود به دست بگیریم و برای اینکه پژوهشگران بعدی تاریخ انقلاب، خوانندگان خود را به گمراهی نکشند باید منابع موثق و کافی در اختیار داشته باشیم. منبعی که حکایت از دیده ها و شنیده‌های رویداد‌ها و وقایع مهم تاریخی کند و با صداقت بیان شود. اکبر خلیلی از آن دسته نویسندگانی است که در روزهای اوج پیروزی انقلاب اسلامی وقایع روزانه را یادداشت‌ کرده و اعلامیه‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها را تا جایی که می‌توانسته، گردآوری کرده است. این نویسنده داده‌ها و یادداشت های خود را در قالب کتابی با عنوان «گام به گام با انقلاب» در دو جلد به نگارش درآورد  و انتشارات سروش آن را به چاپ رساند. این کتاب نخستین بار همزمان با سی‌امین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در 1387 به چاپ رسید.
جلد نخست کتاب «گام به گام با انقلاب» با روز‌های آغازین انقلاب اسلامی شروع شده و بعد از روایت فاجعه میدان ژاله(جمعه سیاه) و کشتار دسته‌جمعی مردم به دست رژیم پهلوی در 17 شهریور 1357به 22 بهمن ماه 1357 می‌رسد. این اثر براساس یادداشت‌های خلیلی و اسناد مستندی که از آنها سال‌‌ها در دست داشته روایت می‌شود. در این کتاب اکبر خلیلی از عکس‌هایی که خود در آن سال‌ها جمع‌آوری کرده و از آرشیو عکس‌های روزنامه کیهان استفاده کرده است. جلد نخست در حال حاضر با چاپ چهارم در بازار نشر موجود است.
جلد دوم کتاب «گام به گام با انقلاب» با نخستین اعلامیه رسمی امام خمینی (ره) بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در 23 بهمن ماه سال 1357 آغاز شده و تا 13 آبان ماه سال 1358، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام را روایت می‌کند. جلد دوم با چاپ سوم در بازار نشر موجود است.
اکبر خلیلی در ادامه مجموعه کتاب «گام به گام با انقلاب» قصد دارد، رویداد‌های بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را شروع کند تا به روز‌های آغاز جنگ تحمیلی برسد. این روند را با روش تاریخ شفاهی و با استفاده از اسنادی که در سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی موجود است، ادامه خواهد یافت. خلیلی معتقد است: «تاکنون آثار متعددی با روش تاریخ شفاهی درباره جنگ تحمیلی نوشته شده؛ درباره عملیات‌ها، رویدادها‌ و پیروزی‌هایی که رزمندگان در جبهه‌های نبرد کسب کردند، اما نمی توانم همه آن 8 سال را در یک کتاب بگنجانم و باتوجه به اهمیت موضوع در میان مردم، وقایع و رویدادهای مهم آن روزها را انتخاب کنم. اگر نیرو و توان جسمانی‌ام اجازه دهد، شاید بتوانم 10 مجلد با روش تاریخ شفاهی درباره دفاع مقدس بنویسم. هرچند که این مسیر نیازمند پژوهش بسیار و زمان است.»
وی تاکنون توانسته یادداشت‌هایی از رویداد‌های 31 شهریور 59(آغاز جنگ تحمیلی عراق به ایران ) تا اواخر سال 1360 را جمع‌آوری کند.
«کتاب پنجم» عنوان یکی دیگر از آثار اکبر خلیلی است که خاطرات شفاهی حبیب الله عسگراولادی، را در بر دارد. او یکی از چهره‌های سیاسی و مبارز انقلاب اسلامی و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی است. انتشارات رسالت قلم این اثر را در 1388 منتشر کرد.
نویسنده «کتاب پنجم» درباره تدوین این اثر اظهار داشت: «مساله‌ای که مصرّانه من را برای تدوین این کتاب به دنبال خویش می‌کشید، نجابت و کلی‌گویی اعضای حزب مبارز مؤتلفه اسلامی بود که بیش از چهل سال در راه اعتلای حقوق یک ملت مسلمان، متحمل شکنجه‌ها شده‌اند؛ ولی هیچ اثر مکتوبی از خود به جای نگذاشته‌اند، مگر معدود کتاب‌هایی که بعد از شهادت‌شان و با حمایت افرادی دلسوز منتشر شده است.  مصاحبه با حبیب‌الله عسگر اولادی از سال 1374 با هدف ریشه‌یابی وقایع دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ثبت زندگی‌نامه و خاطرات وی، انجام شده است.»
اکبر خلیلی نگارش جلد دوم از «کتاب پنجم» را در دست دارد. در این جلد خاطرات حبیب‌الله عسگر اولادی، از سال 1339 تا 1342، از حادثه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و قیام خونین 15 خرداد روایت می‌شود. خلیلی در حال حاضر ناشری را برای چاپ جلد دوم از «کتاب پنجم» را معرفی نکرده است.
اکبر خلیلی علاوه بر فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی چند رمان با مضامین اجتماعی، ماورایی و انقلاب اسلامی نیز در دست دارد.

فاطمه نوروند



 
تعداد بازدید: 4532


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»