ارسال 155 اثر به جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس



مدیر کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران از ارسال 155 اثر به نخستین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس مازندران خبر داد.
به گزارش خبرنگار مهر، علیجان میرشکار ظهر چهارشنبه در نخستین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس مازندران  با محوریت عملیات والفجر هشت در مرکز آموزش عالی امام محمد باقر (ع)  ساری افزود: از تعداد 155 اثر رسیده به دبیرخانه نخستین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس، 87 اثر به بخش نهایی راه یافتند.

وی اظهار داشت: نباید از رسالت زینبی که بر دوش ما است کوتاهی کنیم.

میرشکار تصریح کرد: اگر عملکرد و گفتار شهدا را انعکاس ندهیم در رسالت خود کوتاهی کرده ایم.

وی با بیان اینکه نمی توانیم عشق، فداکاری و ایثار همرزمان خود را در سینه نگاه داشته و با خود به خاک ببریم، یادآور شد: اگر زینب(س) هم این گونه فکر می کرد یقینا کربلا در کربلا می ماند.

میرشکار افزود: همرزمان شهدا باید مطالبی که از مظلومیت شهدا و رزمندگان و از ایثار و جسارت آنها در سینه دارند بیان کنند.

میرشکار با اشاره به دلاورمردی های لشگر 25 کربلا در عملیات والفجر هشت اظهار داشت: بیش از 30 گردان در این عملیات شرکت داشتند اما در فراخوان خاطره نویسی فقط 67 نفر شرکت کردند که باید این فضا را شکسته و وارد میدان شویم.

وی خطاب به ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: اهالی قلم، خاطرات خود را بنویسند و افرادی هم که اهل نوشتن نیستند بیان کنند تا دیگران خاطرات را بنویسند تا بتوانیم به نسل های بعد منتقل کنیم.

مدیرکل بنیاد حفظ و نشر آثار و ارزش های دفاع مقدس مازندران با بیان اینکه رزمندگان یکدیگر را به نوشتن و گفتن خاطرات تشویق کنند یادآور شد: امروز وظیفه و رسالت زینبی ما است که خاطرات را بنویسیم و به تصویر بکشیم و یقینا جزء ادامه دهندگان راه شهدا و همرزمانمان محسوب می شویم.

وی گفت: این گنج ها باید از دل رزمندگان استخراج شود.

دبیر علمی نخستین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس مازندران اظهار داشت: از برجستگی های این جشنواره حضور حلیمه عرب زاده همسر شهید طوسی است که در بخش راوی حائز رتبه برتر شد.

جواد صحرایی رستمی افزود: کتاب این جشنواره با عنوان "لبخند یک معجزه" با دو هزار و 200 نسخه تیراژ انتشار یافته است.

در این مراسم راویان به بیان خاطرات پرداختند. 



 
تعداد بازدید: 4379


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.