یادنوشت
علیرضا کمری
«یادداشت روزانه» از آن جنس نوشتههایی است که بیشتر همت میخواهد تا توجه به آداب نوشتن. جنبه شخصی آن اجازه انتشار فوری نمیدهد و میماند برای آینده که یا اتفاقهای یادداشتها برای اجتماع مهم شود یا نویسنده آنها.
توصیه اهل قلم این است که همه تا میتوانند یادداشت روزانه بنویسند. همان جنبه شخصی و گذر زمان باعث میشود یادداشتها برای نویسنده و سپس خانواده و نزدیکان او و کسانی که میشناسندش روز به روز مهمتر شود. یک جور آمار میدهد از محتوای زندگی و همه آنانی که در رصد یادداشتنویس بودهاند و شاید نه در نسل نویسنده، اما بعد از او کسی این یادداشتها را در ردیف گزارشهایی از زمانهای دور منتشر کند.
مهم نوشتن از «امروز» و از امروز است برای آینده. شماره 25 ماهنامه «انشا و نویسندگی» با عنوان «ویژه یادداشت روزانه» و تاریخ انتشار آبان 1391 و در 160 صفحه هم محرک مناسبی برای آغاز این کار است. گفتوگوها و مقالههایی در این باره دارد به اضافه نمونههای ایرانی و خارجی از یادداشتهای روزانه.
در نمونههای ایرانی غلبه با یادداشتهایی از روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و نشان میدهد تجربه این نوع نوشتار در بدنه اجتماع چه تاثیری در تاریخ و ادبیات ایران سالهای پس از پیروزی انقلاب داشته است. از ماهنامه «انشا و نویسندگی: ویژه یادداشت روزانه» گفتوگو با علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و ادبیات با عنوان «یادنوشت» را در ادامه میخوانید.
***
گفتوگو با آقای علیرضا کمری
با سپاس فراوان از جناب آقای کمری که فرصت این گفتوشنود را در اختیار ماهنامۀ انشا و نویسندگی قرار دادند.
میخواستم ابتدا تعریف شما را از یاد داشت روزانه داشته باشم. اگرچه در ابتدای امر به نظر می رسد پاسخ آن واضح باشد.
برآنم که به جای کلمهْترکیب «یادداشت» از «یادنوشت» در گفتن و نوشتن استفاده شود، زیرا الزاماً به یادداشتن و به یادآوردن منجر به نوشتنِ یاد نمیشود. در کلمهْترکیب یادنوشت، یاد به معنی خاطر ـ نه خاطره ـ و حافظه است؛ یعنی همان جایگاهی که به یاد آمده و به یاد آورده درآن ثبت و ضبط میشود. به کلمهی «از» در عبارت «از یاد نوشتن» توجه باید کرد، «از» در اینجا مفید دو معنی است؛ اول به معنی اتکاء و به مدد، زیرا آنچه در یادنوشت به قلم میآید متکی و مبتنی بر یادِ نویسنده یا نویسايِ یاد است. منظور من از نویسنده در این تعبیر کسی استکه حرفهای به نوشتن میپردازد و نویسا کسی است که نوشتن حرفهی او نیست؛ من غالب کسانی را که خاطره نوشتهاند و به یادداشتههای خود را قلمی میکنند نویسا میدانم، هرچند که شماری از نویسندگان حرفهای نیز خاطرههای خود را به قلم آوردهاند. مقصود از یاد، بهیاد آوردن و در تعبیر دقیقتر به یادآورده است. «از» در معنی دوم، به مفهوم برگرفته و برگزین شده است، زیرا نویسنده یا نویسای یاد همهی آنچه را که در یاد دارد یا به یاد میآورد بر قلم جاری نمیکند، در نوشتن به یادمانده و به یادآورده یا ننوشتن آن در یادنوشت، نویسنده یا نویسا در بیشتر موارد هشیارانه و قصدمندانه عمل میکند، از این روست که در یادنوشتها، از هر نوع، ورای آنچه طبیعتاً فراموش میشود، تظاهر به فراموشی و عمد به فراموشی در نقل وقایع، شایستهی بررسی است. بر این اساس در تحلیل متنِ این گونه نوشتهها باید سطرهای نانوشته و سفید را یافت و خواند.
از یادْ نوشتن مبتنی است بر به یادداشتن و به یادآوردن. به یادداشتن و به یادآوردن آنگاه موجب نوشتن میشود که یادنگار و یادنویس به یادِخود، بلکه به وجودِخود، خودآگاهی یافته باشد و به آن رسیده باشد که یادِ او آنچه در یاد او نقش و جای گرفتهاست اهمیت و موضوعيّت و قابلیت، بلکه ضرورتِ ثبت و ضبط یافته است. قبل از نوشتن هر متنی که مبتنی بر منِ نویسا باشد، نوعی آگاهی نسبت به خود و منِ نویسا شکل میگیرد. بدون توجه به من و اهمیت شناختِ من امکان دست بردن به قلم وجود نخواهد داشت. در اینجا یاد، « آنچه در خاطر و حافظه بر جای مانده و انعکاس یافته» معنی میدهد، به این ترتیب یاد، در اینجا به معنی «یاده» یا «خاطره» است.
مکرر گفتهام ذهن در ثبت و ضبط و نگاهداشت یادآوردهها و یاد برآمدهها به مثابهی زهدان زنده و آرشیو فعّال و نه بایگانی راکد عمل میکند. هنگامیکه یک اتفاق در محیط بیرون شکل میگیرد، وقتی وارد ذهن میشود، در آنجا تدریجاً پیرایش و پالایش و آرایش میشود. اگر مدت زمانی از این فرایند بگذرد خاطره تولید میشود و اگر به یاد آوردهشده و به یادآمدهی ذهن، بدون گذار و گذرِ طول زمان اظهار شود و به قلم آید متن یادگفت و یادنوشت شکل میگیرد. بنابراین یادآوردهها و به یادجانیافتهها در یادنوشتها در ریختار روایت و ظرف و زبانِ قلم به نوشتن و کتابت درمیآیند. روایت سازهای است که بتواند ذهن ما را برای دیگران قابل خوانش کند؛ ممکن است سازهی روایت به صورت نقاشی، حجم و آوا یا به اَشکال دیگری نمود پیدا کُند. ثبت و نقل بهیادداشتها به شیوههای گونهگون امکانپذیر میشود که نوشتن یکی از آنها و البته مهمترین آنهاست. هر یادنوشت و خاطر برآمدهای، بازآفریده و برتابندهی جهانِ ذهن آدمی و جهانِ عین پیرامون او در قالب روایت است و روایتها تشکیلدهندهی نظامهای نشانهای پیدا و پنهاناند ...
گفتنی است، همهی معرفت آدمی علیالاطلاق معطوفِ یاد و خاطر، خاطره و ذاکره است. اگر آدمی یاد نمیداشت و یاد نمیگرفت و یاد نمیداد آدمی نبود. همهی معارف انسانی مبتنی بر یاد و بر پایهی یاد استوار است و همهی حرف و درد و داغ و پویش و پایش انسان ناشی از یاد و خاطره است؛ و انسان ذاکر و به یادآورنده است. آسوده کسی است که متذکر نیست و نسیان او را در رامش و خلوت بیخبری فروبرده است.
اما «یادنوشت» ـ خاصه یادنوشت روزانه ـ در معنای مصطلحِ متعارف به معنی نوشتن از خود و دربارهی خود براساس افعال و مشاهدات و شنیدهها، تصورات و آرزوها و دریافت روزانه نویسا و نویسنده است، از آنچه خود خواسته و کرده و یا از دیگران دیده و شنیده است.
من هم با شما موافقم، تعریفی که از انسان به عنوان کسیکه به یاد میآورد و این یاددآوردنش موجب رستگاری اش میشود. یادنوشت را از کلمهی یادداشت زیباتر میدانم، وقتی میگوییم یادداشت معنا کامل نیست و باید مضافالیه یا صفتی به آن اضافه کنیم تا معنا را برساند.
و ترکیب یادنوشت معنای کاملتری نسبت به یادداشت با خود به همراه دارد، زیرا باید یادداشت را با پسوندی مثل روزانه همراه کنیم تا معنا به ذهن مخاطب متبادر شود. ما میتوانیم خطوطِ نقوش روی ظروف سفالی و یا نقوش غارها را نوعی یادنگاشت بدانیم، زیرا حاکی از مکنونات وجود آدمی است. این نقوش را میشود خطِّ پیشاخط نامید که شکل آگاهانه و کاملشده آن هیروگلیف یا اندیشهنگار است. اما پس از پیدایی خط، خط برای بیان منظور یا انتقال سخن درونی و شفاهی، یادنوشتها شکل میگیرد.
قید « روزانه» یا روزشمار، ظرف و قالب زمانی یادنوشت را نشان میدهد. عمدتاً روز به معنی فاصلهی طلوع تا غروب خورشید یا میانِ بیداری تا خواب است، شبانهروز؛ اما ظرف یا کمّ زمانیِ یادنوشت روزانه یا روزنوشت یا تقویمنگاشت روزانه، مشتمل بر شبانهروز کامل است، چون ممکن است آنچه یادنویس در تقویمْنوشت روزانهی خود میآورد واگوی افعال و مشاهدات و دریافتهای شبانه هم باشد، هم از این روست که در یادنوشتهای روزانه میشود از خوابها و رویاهای نویسا و نویسنده ردّ و نشانهای آشکار یافت.
یادنوشت روزانه ابتدا مبتنی است بر ازخودگویی، درخودگویی، باخودگویی. نقطهی عطف وجود یادداشتها «خود» است. یادنویس هنگام نوشتن یادنوشت به همهی عالم از منظر خود نگاه میکند. البته در اینجا بحثی فلسفی به ذهن خطور میکند. اینکه ما جهان عینی نداریم، جز همان جهان ذهن که به زبان میآید و ما تمام عالم را از منظر نگاه خودمان میبینیم و به زبان میآوریم. با طرح این مقدمات پراکنده، اجمالاً میتوان گفت: یادنوشت روزانه، نوشتهای است مشتمل بر واگفت و وانمود اعمال و مشاهدات، شنیدههای نویسنده و نویسا، دریافتها و آرزوها و احساسات وی در مواجهه و ارتباط با محیط پیرامون و اطرافیاناش.
در یادنوشتها میتوان از تحلیلها و نفسیرهای نویسنده و نویسای یاد ردّ و نشانهای آشکار یافت، زیرا تحلیل و تفسیر شخصی ما جزئی جداییناپذیر از روایت و نظر ما دربارهی رویدادها و مشاهدات ماست. علاوه بر این یادنوشتها مَحمل و موقعیتی برای انعکاس و بازنمود عواطف و احساسات و آرزوهای نویسا و نویسندهاند. بنابراین یادنوشتههای روزانه میتواند مشتمل بر همهی دیدهها و شنیدهها و کردههای ما در قبال اطرافیان دور و نزدیک و محیط پیرامون و تفسیر و تحلیل و توضیح ما از آنها باشد.
از این حیث است که یادداشتنویسی روزانه با حسبحالنویسی، حدیثنفسپردازی و خودزندگینامهنگاری، زندگینامهی خودنگاشت، مشاهدهنگاری و گزارشگری، سفرنامهنویسی و امثال آن همپوشانی و هممانندیهایی دارد. از منظر نوعشناسی یادداشتهای روزانه را غالباً در ردهی زندگینامهها جای میدهند. یادنوشتهای روزانه را به اعتبار موضوع و محتوا، قالب، زبان نثر و نگارش، حجم، جایگاه و موقعیت نویسا و نویسنده و معیارهای دیگر میتوان به انواع گونهگون تقسیم و بازشناسی کرد.
البته در جاهایی سفرنامه با یادداشت و خاطره و زندگینامه یکی میشود و گاهی هم از هم فاصله میگیرند که به نظرم نیاز به واکاوی بیشتری دارد.
بله، هممرزی و همآمیزی اینها با هم بسیار زیاد است و شما میدانید در مقولههای معطوف به ادبیات و جایی که زبان به کار میرود و روایت شکل میگیرد نمیتوانیم مرزهای قطعی کاملاً متمایزکننده از هم ایجاد کنیم. مرز بین اینگونهها بسیار ظریف است. برای مثال یادنوشتی که در طول یک سفر نوشته میشود، سفرنامه نیز هست. زیرا یادنوشت شبانهروز حاصل اتفاقاتی که بر نویسنده در طول شبانهروز رخ داده است. حتی میتوان آن را از حیث موضوع به زیارتی، سیاسی، اجتماعی و سیاحتی یا انواع دیگری نیز تقسیم کرد. به نظر شما آیا فیالمثل نمیتوانیم یادنوشت سفرنامهای منظوم داشتهباشیم؟ حتی یادنوشت ـ به لحاظ صوری ـ نوعی قالب برای داستاننویسی نیز به شمار میآید. ما داستانهایی داریم که در قالب یادداشتروزانه نوشته شدهاند.
کسی که گزارش مینویسد، شرح واقعه را به نگارش درمیآورد، و تفاوت آن با یادنوشت در محوریت خود نویسنده است؛ یادنوشت مبتنی بر خود نویسنده و در گزارش محوریت موضوع معطوف دیگران است. ولی مگر ما در گزارشگری از خود نیز نمینویسیم؟ یا به خود توجه نداریم؟ پس میتوانیم گزارشهایی داشته باشیم که ضمن اینکه گزارش هستند؛ یادنوشت هم باشند یا یادنوشتهایی که بیانکنندهی حوادث بیرونیاند. جالب اینجاست که در مواردی گزارشگر و مشاهدهنگار، ضمن مشاهدهنگاری و گزارشگری مکتوب یا مصور و صوتی از وقایع، جداگانه به یادنوشتنویسی روزانه خود هم توجه دارد؛ درکار راویان دفتر سیاسی سپاه پاسداران از جبهههای جنگ این تفکیک مورد ملاحظه و توجه بوده است.
این قالب یا ژانر چه سابقه ای در ایران دارد؟ ممکن است به پیشگامان این عرصه اشاره ای بفرمایید؟
یادنوشت، به معنی و مفهوم امروزی، در میان نوشتههای بازمانده از گذشته و مکتوبات تاریخی و ادبی چندان مسبوق به سابقه نیست. زیرا درگذشتهی ما به دلایلی مفهوم خود وجود نداشتهاست؛ منِ خودآگاه در دورهی معاصر بهوجود میآید. این گونهی ادبی ـ تاریخی، پدیدهای است که با پیدایی مفهوم معاصرت در تاریخ اخیر ایران در طی دو قرن اخیر و پس از تأسیس دارالفنون و رفتن دانشجویان ایرانی به فرنگ و آمدن فرنگیان به ایران به وجود میآید. سابقاً از یادداشت روزانه با عنوان روزنامه و روزنامچه نام برده شده است. در مصادیق اینگونه در گذشته از باب نمونه میتوان به روزنامهی میرزامحمد کلانتر فارس (به تصحیح میرزا عباس اقبال) اشاره کرد. نیز«واقعات اتفاقیه» محمدمهدی شریف. خُفیهنگاریها نوعی یادداشت روزانه هستند، که از این نوع «وقایع اتفاقیه» یک خفیهنویس در کرمان است که به تصحیح سعیدی سیرجانی چاپ شده است. «یادداشتهای روزانهی ناظمالاسلام کرمانی» در تاریخ مشروطه، «بلوای تبریز» محمدباقر ویچهای، کتاب «روزنامهی خاطرات عینالسلطنه»، سفر روزنگاشتهای ناصرالدینشاه به فرنگستان و عتبات از این جملهاند. به ناصرالدین شاه، شاه عکاس میگویند که به نظر من ناصرالدین شاه هم شاه عکاس است و سیّاح است و هم شاه روزنامهنویس به معنی یادداشت/ یادنوشتنویس روزانه است. اما به نظر من «روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه» وزیر انطباعات ناصرالدینشاه قاجار، در این میان اثری ممتاز و شناختهشدهتر است. بایسته است یاد کنم که در شناخت اینگونه و گسترهی نوشتاری در دوران قاجار مرحوم استاد ایرج افشار، نقشی ماندگار و بیبدیل دارد.
از نمونههای اخیر و نزدیک این گونهی نوشتاری «یادداشتهای علم» (سه جلد) از یادنوشتهای ماندگار دوران پهلوی است. پس از انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس اوج توجه به این گونهی ادبی تاریخی است که ذیل عنوان نهضت خاطره نویسی از آن یاد شده است. ما در این دوره با انواع و اقسام یادنوشتها سروکار داریم، برای مثال شهید صالحی قائممقام لشکر27 محمدرسولالله تقویمنوشتهای روزانه دارد، که پارهای از آن را آقای دهقان چاپ کردند. آقای سلیمانی، فرمانده لشکر کرمان یادداشت روزانه دارند که چاپ نشده است. و بسیاری از فرماندهان یادداشتهای روزانه داشتهاند که به مرور بعدها دسترسی به آنها امکانپذیر خواهد شد. جا دارد از یادنوشتهای مرحوم آیتالله جمی ـ امام جمعه شهر آبادان در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ـ یاد کُنم که اثری است بَس پربها، بلکه بیمانند. این یادنوشت در کتابی به نام «نوشتم تا بماند» با تصحیح و تدوینی قاعدهمند از سوی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری و به اهتمام آقای محسن کاظمی چاپ و منتشر شده است.
شاید یکی از گسترده ترین عرصه های نوشتن یاد داشت روزانه، یاد داشت های روزانه رزمندگان باشد، چه عاملی باعث می شود که این ژانر ادبی در دفاع مقدس جای خودش را باز کند؟
من دوران جنگ را، دورهی اعاده و احیای تمامت فرهنگ ایران میدانم. فرهنگی که مبتنی بر قِوام روایت شکل گرفته است؛ اگر مقامهنویسی، مجلسنویسی، حکایتنویسی را از جمله زمینهها و سوابق خاطرهنگاری بدانیم، ورود ما به جنگ زمانی اتفاق میافتد که ما آن را یک رخداد تاریخی میدانستیم. وقوف هوشمندانه و مکاشفانه [باشد] به جنگ باعث میشود که خود را در متن رویدادی بدانیم که اهمیت ثبت دارد. نهادهایی که این حادثه را بهلحاظ خبری، فرهنگی، عقیدتی همراهی میکنند به این موضوع توجه دارند. دو مجموعه در تشکیلات سپاه شکل میگیرد، یکی ثبت وقایع جنگ و دیگری دفتر سیاسی. دفتر سیاسی راویانی را تربیت میکند که در کنار فرماندهان ریز وقایع را ثبت میکردند. ما غنیترین اطلاعات لحظهای جنگ را در هزاران نوار کاست، به صورت صوتی در مجموعهای به نام مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه داریم. در بخش دیگر ثبت وقایع داشتیم که برای ثبت یادداشتهای روزانه دفترچهی مخصوص چاپ میکرد. مسائل مهمی باعث میشود که یادنوشتهای دوران جنگ، تنوع قالب، موضوع و زبان پیدا میکند. مثل حدیثنفسنگاریهای رمزی عرفانی و اخلاقی که ما به آن دفترچههای محاسبهی نفس میگوییم. نویسنده در اینگونه یادنوشتها اعمال خود را محاسبه کرده و با رمز به کردههای خود نمرهی مثبت یا منفی داده است.
آنچه باعث این اتفاق در جنگ شد این بود که جنگ، نه صرفاً جنگ و درگیری نظامی بین دو کشور، جایگاه جایگیری و پیدایی یک فرهنگ بود که بر پایهی پیشداشتههای اندیشگی قويِ شیعی، ایرانی به وجود آمد. ما آنقدر با ذهنمان درگیر این حادثه هستیم که خودِ عین حادثه در موضع ذهنی ما مضمحل شده است. به تلقی و تفسیر مَن دانسته نادانسته جوهر اندیشهی همهی متفکران این سرزمین از ابنسینا و شیخ اشراق و عین القضات و عطار و مولانا و حافظ تا یومنا هذا، در جریان فرهنگ و اندیشهی جاری در جنگ حضور دارد؛ این بحث درازدامنی طلب میکند که در جای دیگری بدان باید پرداخت.
کافیست شما به سراغ این متنهای بر جای مانده از جنگ و رزمندگان بروید. یاد، جایگاه قوام این تفکر است. که ما در جریان جنگ به یک خودفهمی و خودآگاهی تام و تمام میرسیم. آنچه در حوزهی یادنگاری ـ به طوری کلی در انواع و اقسام گونهگون ـ جنگ تداوم دارد فیالواقع تداوم بروز و ظهور این رخداد فرهنگی است. این معنا به این وضع تقریباً در تاریخ ایران سابقه نداشته است. نمیخواهم این جا وارد شرح جزئیات بشوم، اشارهوار به این مسائل در مقالات و کتابها و سخنرانیها پرداختهام.
به نظر شما ویژگی یادداشت روزانه چیست؟ به عبارتی در یاد داشت روزانه نویسی خوب است به چه نکته هایی توجه شود؟
یکی از مهمترین ویژگیهای یادنوشتههای روزانه دقتِ در ثبت جزئیات است. یادداشتهای روزانه غالباً دقیق و جزئیاند و از تأثیر برداشتها و تفسیرهای آتی برخلاف خاطرهنویسی مبرایند. دقت در نقل جزئیات شأن زمانی خاص خود را دارد. و من به این معتقدم که اگر خاطراتمان را براساس یادنوشتهای روزانه بنویسم دقیقتر است. یکی از فرماندهان جنگ یادداشتهای روزانه دارد من پیشنهاد دادم خاطرات خود را بیان کنید و یادداشتروزانه را بیاورید و شرح یادداشتروزانهتان را هم ذکر کنید. این نوع نوپدید میتواند عرصه خاطرهنگاری و خاطرهپردازی جنگ را وارد حوزهای جدید کند. یادنوشتهای روزانه به مثابهی اسناد ارزشمندند و در مقام تدوین و تنقیح و تصحیح باید براساس روشهای علمی به چاپ و انتشار سپرده شوند، امری که معالاسف به آن توجه چندانی نمیشود.
چه زمانی بهترین وقت برای یادداشتنویسی یا به تعبیر شما یادنوشتنگاری است و یادنوشتنویس بهتر است چگونه یادداشت خود را بنویسد؟
بهنظر من بهترین زمان برای نوشتن یادداشت روزانه ساعتی قبل از خواب است. در فراغت شبانه قبل از خواب به این کار بهتر میتوان اهتمام کرد. نویسندهی یادنوشت میباید خود را از هر نوع قید و بندِ احتیاطآور رها کند، گویی با خود میخواهد حرف بزند، اصلاً وجه اول یادداشتروزانه یعنی درخودگویی و باخودگویی (مونولوگ) است. یادنوشتنویس بهتر است در وقت نوشتن به فکر درستنویسی مبتنی بر قواعد دستورزبان نباشد. در طول روز هر آنچه که برای شخص اهمیت ثبت دارد موضوع یادنوشتروزانه است. انسانها بهجهت موقعیت اجتماعی، شغلی، وظائف و ... یادنوشتهای متفاوتی میتوانند داشته باشند. بدیهی است یادنوشت روزانهی یک راننده کامیون اگر تصور کنیم چنین چیزی وجود داشته باشد با رئیس یک بیمارستان در همه چیز متفاوت است، نکتهی جالب این است که هیچگاه چنین نیست که قطعاً و الزاماً ارزش یادنوشتهای یک انسان عادی کمتر از یک سرشناس باشد. مهم این استکه نویسنده در کدام منظر و موقعیت حضور دارد؛ دقت در ثبت جزئیات و مستندنویسی در یادداشتها اهمیت دارد، ذکر قرائن و ادلهای که یادنوشت را به لحاظ مضمون مستند و متقن میکند ضرورت دارد.
یادداشت روزانه چه تفاوتی با خاطره نویسی دارد؟
پیشتر عرض کردم و حالا تصریح میکنم یکی از تفاوتهای خاطرهنویسی با یادنوشت روزانه این است که خاطرهنویسی کلیتر و عامتر از یادداشتروزانه است و باتحلیل و تفسیر براساس موضع اکنونی خاطرهنویس و خاطرهنگار نوشته میشود.
یادداشت روزانه نویسی ،چه تاثیری بر نوشتن دارد؟
برای من تصور نویسنده بودن بدون یادداشت روزانه بعید است. یادنوشت روزانه، امکان آشنایی با قلم برای شخص فراهم میکند. به عبارت دیگر یادنوشت روزانه تمرین نویسندگی و رفاقت با قلم است، حتی برای کسانی که نویسنده هم نیستند. ما برای اینکه بخواهیم دست به قلم ببریم باید بهانهای برای نوشتن داشته باشیم و چه بستر و زمینهای فراهمتر از آنچه که در طول روز برایمان اتفاق افتاده است. یادنوشت نوعی خلوتنگاری، باخودگویی و مونولوگ است و اهتمام به آن هیچ نوع ترتیب و آدابی ندارد. بنابراین هنگامی که دست به قلم میبریم با خودمان صحبت میکنیم و این ما را در بیانکردن توانا میسازد. نوشتن نه تنها زبان قلم که زبان گفتار ما را هم باز میکند تا بتوانیم به راحتی با دیگران صحبت کنیم. نوشتن یادنوشت روزانه دروازهی آشنایی با کتاب و کتابت است.
اگر ما در آموزش و پرورش یادداشتنویسی روزانه را به دانشآموزان به شکلی کاربردی، صمیمانه و کارگاهی، نه به شکل تکلیفی و دشوار آموزش دهیم و بدانیم این امر از سال اول دبستان آغاز میشود و تا انتهای مراتب عالی تحصیلات تداوم پیدا میکند حقاً ما با شکوفایی فرهنگ روبرو خواهیم شد. به این معنی که از فرهنگ شفاهی گفتاری به جهان نوشتن ورود پیدا خواهیم کرد.
من در کلاسها و کارگاههای تاریخ شفاهی به مسئولان آموزش و پرورش پیشنهادی را مکرراً عرض کردهام و آن اینکه معلمان پس از سی سال کارنامه کردوکار خود را به شکل یک پایاننامه به آموزش و پرورش ارائه کنند. اگر ما پس از دوران کارشناسی یا کارشناسی ارشد به کسی میگوییم پایاننامه بنویس و دریافتهای خود را از موضوع رشتهی تحصیلیات در طول این چند سال عرضه کن، آیا کارنامهی کاری یک معلم با تمام زوایا و خفایا در سرگذشت سی سالهی زندگی معلمانهاش، قابلیت این را ندارد که نگهداریشود؟ این کار (طرح) را میشود به شکل سراسری در همهی مناطق کشور عملیاتی کرد. جزئیات این طرح را من نوشتهام اگر با کلیّت آن موافقت بشود آن را تقدیم مسئولان ذیربط خواهم کرد. اگر معلمان ما سی سال تجربهی خود را ثبت کنند، این تجربهی ثبتشده حاوی اطلاعات ارزشمند مردمشناسی، جامعهشناسی، جمعیتشناسی و تاریخ اجتماعی و تاریخ فرهنگ خواهد بود.
چه چیزی باعث می شود افراد به یادداشت روزانه نوشتن گرایش پیدا می کنند؟
هرانسانی براساس تجربهاش خودی دارد که این خود با دیگری متفاوت است. این خود را ما میتوانیم به دیگران انتقال دهیم.
در اینجا میخواهم نکتهای را ذکر کنم وقتی در بحث یادداشت روزانه، باخیلیها صحبت کردم و از آنها نمونه خواستم، جوابهای مشابه گرفتم که ما چیزی برای عرضه نداریم. درحالی که همه باهم تفاوت داریم و چیزیکه من مینویسم حتما ارزشمند است. و همینطور چیزیکه دیگری مینویسد، ارزشمند است. ما که نمی خواهیم به اتفاقات ساده بپردازیم بلکه حس و حالمان را از واقعیت آن روز بیان کنیم، اینکه چه چیزهایی مرا خوشحال و ناراحت کرده و چرا ناراحت شدم؟ با این اقدام شاید حس کنم من در کاری زیادهروی کردم خود به خود این کار باعث تعدیل در رفتار و گفتارم میشود.
این موضوع مثل بسیاری از موضوعات دیگر میتواند از طریق برنامههای آموزشی، از طریق رسانه ملی تبیین شود تا مردم بدانند داشتههای آنان چگونه اهمیت و ارزش دارد، مشکل اساسی جهل به اهمیّت داشتهها و تجربههاست.
اتفاقات سادهی روزانهی ما میتواند در یادنوشتها منعکس شود، هیچ اثری از انسانها وجود ندارد که فاقد معنا باشد. البته در نوشتن یادداشتروزانه آوردن جزئیات ضروری است، زیرا یادداشتروزانه بهمثابهی تصویر یا عکسی است که ما آن را در قاب دفتر ثبت و ضبط میکنیم. ثبت گذشته در قاب و قالب کلمات، برای دیدن خود است. این کار آثار تربیتی و تعلیمی و حتی درمانی و لذتآفرین فراوانی دارد.
ما زیاد حرف میزنیم و کمتر دست به قلم میبریم، با قلم و نوشتن خوگیر نیستیم حتی جامعهی درسخواندهی ما هنوز با قلم چندان که باید رفاقت و آشنایی ندارد. نهادهای فرهنگی و آموزشی ما باید اهمیت این موضوع را یادآور شوند.
فراهمکردن بستری برای نوشتن یادداشت روزانه بسیار حایز اهمیت است؛ برای مثال همان دفترچههایی که در طول سالهای جنگ به رزمندهها داده میشد تا در آن یادداشت بنویسند. فرد را به نوشتن ترغیب میکرد.
حتی برای دانشآموز اول ابتدایی معلم میتواند از عادیترین و سادهترین امور روزمره بهره بگیرد، آموزش یادداشتنویسی باید کاملاً با ظرافت و ملایمت و دور از سختگیری و رسمیانگاری معمول باشد.
چه عواملی موجب می شود افراد از نوشتن یاد داشت روزانه گریزان باشند؟
علت اساسی گریز از یادداشتنویسی این است که ما با قلم و اهمیت و کارایی آن آشنا نیستیم، برای مثال اگر بدانیم هر کاری که میخواهیم در مدیریت مسئولیتهای محوله انجام دهیم مبتنی بر چیزهایی است که در طول روز به ما میرسد، و این امور برای ما اهمیت دارد آنها را به ذهن واگذار نمیکنیم، و خود را مقيّد به نوشتن میکنیم. از کسانیکه در این کار موفق هستند میتوان از آقای لاریجانی (رئیس مجلس) و آقای هاشمی رفسنجانی نام برد. علت گریز اساساً تنبلی و غلبهی فرهنگ شنیداری است. تأکید میکنم نهادهای آموزشی میتوانند اهمیت و ضرورت این مهم را توضیح بدهند و جا بیندازند.
به نظر شما یکی از دلایل کم نوشتن یادداشت روزانه توسط ایرانیان ترس از خواندهشدن آن نیست؟
ما هم ترساز خواندهشدن داریم و هم ترس از این که با خودمان سرراست باشیم. خاطرهنویسی در غرب مبتنی بر سنت اعتراف است. ما به دلیل داشتن ملاحظات فرهنگی، اعتقادی و اندیشهگانی نمیتوانیم، واضح همهچیز را بنویسیم و به پستو و اندرونی میرویم و میخزیم. ترس از این داریم که نوشتههای ما دست کسی بیفتد که البته طبیعی است. ما باید کمکم جرأت کنیم که خودمان را در آیینهی مسطح ببینیم. این مسئله به آموزش و ایجاد زمینه اجتماعی فرهنگی نیاز دارد و کار آسانی نیست. با توجه بهاینکه ما کموبیش اهل پنهانکاری و حتی دگرگونسازی و تظاهر هستیم؛ حتی نوشتن یادداشتروزانه با پوشیده کاری را بهتر از ننوشتن آن میدانم!
دانش آموزان در دوران تحصیل به نوشتن دفتر خاطرات و دفتر یادداشت روزانه خیلی علاقه مند هستند اما به مرور این شوق و ذوق از بین می رود. به نظر شما چه عاملی باعث این مسئله است؟
علت از بین رفتن شوق دانشآموزان به نوشتن، نظام عیبناک آموزش و پرورش ما است. اهل نظر میدانند که منظور من چیست و جای شرح آن اینجا نیست. اجمالاً یکی از مشکلات بنیادی آموزش و پرورش، نداشتن سُنّت علمی مسُتمر است. سالهای تحصیل، مدارس و معلمان و دانشآموزان بهمثابهی قطعات پازلی هستند که در هر نوبت از یکدیگر جدا و به هم پیوسته میشوند این کولاژ و ترکیب بیشتر وصله پینهای است تا یکدست و معنادار و یکپیکره و شکیل.
برخی بر این عقیده اند که افراد با نوشتن یادداشت روزانه به آرامش بیشتری دست پیدا می کنند؟ مگر چه اتفاقی می افتد که فرد به آرامش می رسد؟
فرد با نوشتن یادداشت به آرامش میرسد. چون در یادنوشتنویسی، شخص نویسا خودمختار و خودپرداز جهان ذهن و عین است، این جاست که ارزش خاطرهدرمانی هم خودی نشان میدهد. کسی که خاطره مینویسد، سبک میشود چون فرد دارد با خود درونیاش حرف میزند.
برخی ارزش ادبی خاصی برای یادداشت روزانه قائل هستند، نظر شما در این زمینه چیست؟
به نظر من بهجای ارزش ادبی، باید گفت یادداشتها از ارزش زبانی برخوردار هستند. برای مثال نرم زبانی شعبانبیمخ که در خاطراتش آمده برای ما مهم است. کسی هم مثل دکتر ندوشن «روزها» را مینویسد. ساختار روایی یادداشتها مهم هستند. یادنوشتها دارای ارزش زبانی، ادبی و تاریخی هستند. در مردمشناسی میتوانیم این نوشتهها را دادههای خام بدانیم که بعدها دستآویز شناخت و مطالعه قرار میگیرند.
چه کنیم که یادداشت های روزانه ی ما دچار روزمره گی و تکرار نگردد؟
تکرار زمانی رخ میدهد که زندگی ما دچار روزمرهگی و تکرار باشد. ما نباید از نوشتن تکرارها بهراسیم. باید بدانیم شاید هر روز ساعت خاصی از خواب برمیخیزیم ولی هر روز متفاوت از روز قبل است و حس و حال ما نیز با روز قبل فرق دارد. ما اگر به تواناییهای خود پی ببریم یادداشتهای هر روزمان با روز قبل متفاوت خواهدبود.
آیا شما یاداشت روزانه می نویسید؟ چه مدت است؟
بله، من یادنوشت روزانه مینویسم و اولین بار پس از خواندن خاطرات اعتمادالسلطنه انگیزهی نوشتن در من ایجاد شد. من در یادداشتنویسی گهگاه نویس بودهام، ولی به طور مرتب یادنوشتهای روزانهی پانزده، بیست سال گذشته را دارم و به صورت موجز و رمزی یادنوشت روزانه مینویسم و اگر روزی به ثبت یادنوشت نپردازم گویی چیزی گم کردهام. به نظرمن کسانیکه مایل هستند به این مهم بپردازند خوب است کتابهایی مثل خاطرات اعتمادالسلطنه را بخوانند تا به نوشتن ترغیب شوند. مطالعهی این کتابها خواننده را به نوشتن یادنوشت روزانه ترغیب میکند.
حوالی سالهای 54 خواندن کتاب روزنامهی خاطرات اعتمادالسلطنه باعث شد من به اهمیت نوشتن یادنوشت روزانه واقف شوم.
تعداد بازدید: 4046
آخرین مطالب
- ما منتظر صدای تاریخ شفاهی از دانشگاهها هستیم
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -2
- خاطرات محمد زقوت
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -1
پربازدیدها
- بایکوت
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96
- از نادیده گرفتنِ حقوق راوی تا اِعمال سلیقه در متن
- خاطرات روحالله رضوی
- سیصدوپنجاهویکمین شب خاطره -1
- مرجعیت علمی و صنفی؛ چشمانداز انجمن تاریخ شفاهی ایران
- اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97
- تلاش گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، برای تأسیس رشته تاریخ شفاهی